این صفحه متعلق به بهائیان است
مروری بر تعالیم
اقتباس از نویسندگان بهایی
یکی از اتهامات وارده بر آئین بهایی ارتباط با روس، انگلیس، اسرائیل و … است که در این مقاله به آن میپردازیم.
رد آئین بهایی بر اساس این ادعا که این آئین ساخته سیاستهای خارجی است مسئلهای نسبتاً جدید است. در واقع در صد سال اولیه ظهور حضرت باب و حضرت بهاءالله هیچ یک از مردان سیاسی و مذهبی از قبیل شاهان قاجار، شیخ فضلالله نوری، ملاعلی کنی و امیرکبیر هرگز ادعا نکرده بودند که آئین بهایی منشاء سیاسی و خارجی دارد بلکه اعتراضاتشان مربوط به مسائلی بود که در فرهنگ آن زمان نابجا و پلید به حساب میآمد، اما بعد که فرهنگ ایرانیان قدری دگرگون گردید مخالفان آئین بهایی به افترائات سیاسی در مورد فرهنگ نوآوری بهایی روی نمودند تا روشنفکران و تحصیلکردهها را از این آئین بترسانند و تنگ نظری مذهبی خود را پشت نقابی از وطن دوستی پنهان کرده مانع شوند که ایرانیان در مورد این آئین نوین دست به پژوهش آزادانه بزنند.
اتهام ساختگی بودن آئین بهایی به وسیله خارجیها از هنگامی آغاز گردید که اتهام زنندگان کوشیدند فرهنگ ایران را از هر چه که دگراندیش، پارسی و غیر اسلامی است بزداینند و هر چه که نوین و مترقی و ایرانی است را به عنوان بیگانه جلوه دهند. آنان که بر آئین بهایی اتهام بیگانه پرستی میزنند مخالف آزادی سخن و عقیده برای مردم ایرانند به همین سبب تهمت میزنند ولی به بهائیان اجازه دفاع از خود را نمیدهند. در گذشته اعتراض به آئین بهایی بر این اساس توجیه میشد که حضرت بهاءالله مدعی وحی جدید است در حالی که قوانین اسلام تا به ابد قابل اجرا است و یا آن که بهائیان دشمن ایران و اسلامند زیرا که آنها طرفدار دموکراسی و حکومت پارلمانی هستند یا این که بهائیان ویرانگر ایرانند زیرا از لزوم آموزش دختران و مدارس دخترانه سخن میگویند یا آن که بهائیان دشمن خدا هستند بخاطر این که برخلاف قوانین قبل از تساوی حقوق همه ایرانیان از جمله اقلیتهای مذهبی دم میزنند و یا آن که در فکر انهدام دین و دیندارند چه که آزادی عقیده و دین را حق هر انسان میشمارند.
اما بعد که نفوذ اندیشه حقوق بشر در میان ایرانیان قدرت یافت همان مخالفان دیرین با برچسبهای جدیدی وارد گود شدند. این بار آنچه که پلید تلقی میشد ضعف سیاسی ایران و استعمار خارجی بود در نتیجه چسباندن آئین بهایی به سیاستهای خارجی شایع گردید اما از آنجا که بهائیان حق آزادی سخن و دفاع از خود را نداشتند در نتیجه مردم ایران هرگز جز دروغ و افترا در باره این آئین نشنیدند. اگر آئین بهایی توسط سیاستهای خارجی و به منظور عقب نگه داشتن ایران ساخته شده باشد در آن صورت باید آموزههایش باعث ترویج خرافات و مانع پیشرفت و تکامل ایران عزیز باشد، اما باعث تکامل و پیشرفت ایران و ایرانیان بوده است چرا که این آئین از دموکراسی سیاسی حمایت کرده به برابری حقوق زنان و مردان تأکید نموده و از آزادهگی عقیده و مذهب دفاع کرده، برابری حقوق همه شهروندان را لازم دانسته، از لزوم تطابق دین و دانش و خرد سخن گفته و به جای تبعیض و نفرت و جنگ با دیگر مذاهب بر وحدت همه ادیان و لزوم دوستی با پیروان آنان اصرار ورزیده است.
اگر حرف مخالفان درست باشد در آن صورت باید چنین نتیجه گرفت که دموکراسی بازدارنده ایران از پیشرفت بوده و میباشد به عکس استبداد سیاسی باید عامل رشد و توسعه و پیشرفت ایران باشد و به همین منوال عامل عقب افتادهگی یک جامعه وجود آزادی عقیده و مذهب و آزادی سخن و مطبوعات در آن کشور شود، اما به عکس خفقان و سرکوب دگراندیش و خشونت مذهبی علت تکامل علم و صنعت و اقتصاد شود به همین ترتیب باید نتیجه گرفت که با نیمی از جمعیت جامعه یعنی زنان همانند انسان رفتار کردن باید مانع توسعه عدالت باشد در حالی که به اسارت کشیدن ایشان باعث پیشرفت و جهش فرهنگی شود.
باز به همین ترتیب باید گفت که راه پیشرفت و ترقی ایران و ایرانیان وابستگی مردم به تقلید از سران مذهبی و تحقیر افراد به عنوان کودکانی مقلد است، در حالی که لغو اصل تقلید و تأکید بر برابری همه انسانها و جستجوی آزادانه آنها برای حقیقت را باید عامل ذلت و خفت مردم ایران دانست.
آشکار است که اعتراضات دشمنان بر آئین بهایی اثبات میکند که این آئین خواستار سرافرازی و پیشرفت ایران است، طلیعهدار فرهنگ عدالت و عزت ایران بوده و هست و تهمت وابستگی آئین بهایی به سیاستهای خارجی کاملاً بیجا است.
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهایی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهایی : www.reference.bahai.org/fa