گفت وگو با دکتر آنتونی فاینشتاین پروفسور روانپزشکی در دانشگاه تورنتو

بنابر تحقیقی که اخیراً انجام گرفته، خبرنگاران ایرانی به دلیل ماهیت کارشان، در معرض استرس های حادی قرار دارند و این بر سلامت روحی و روانی آن ها اثر می گذارد.

تحقیقی با عنوان «مطالعه سلامت روانی خبرنگاران ایرانی» اولین نمونه یک پژوهش علمی درباره سلامت روحی و عاطفی خبرنگاران ایرانی است. دکتر «آنتونی فاینشتاین» که مدیر این پروژه است، پروفسور روانپزشکی در دانشگاه تورنتو و مؤلف چندین پژوهش مهم در مورد ابتلای خبرنگاران جنگ به اختلال تنش‌زای پس از رویداد است. آنتونی فاینشتاین در گفت وگویی با «خبرنگاری جرم نیست» درباره نتایج به دست آمده از این پژوهش صحبت می کند و توضیح می دهد که چه گونه می توان از این نتایج در جهت کمک به خبرنگارانی که دچار اختلال تنش‌زای پس از رویداد و افسردگی هستند استفاده کرد.

 

آیا هیچ یک از نتایجِ به دست آمده از این تحقیق درباره خبرنگاران ایرانی شما را شگفت زده کرد یا خیر؟

ـ چیزی که واقعاً مایه شگفتی من شد میزان بالای استرسی است که خبرنگاران ایرانی با آن دست و پنجه نرم می کنند. به عنوان مثال، ۲۰ درصد خبرنگاران گفته اند شکنجه شده اند. ۶۱ درصد تصدیق کرده اند که با تهدید و ارعاب رو به رو بوده اند، و بیش از ۵۰ درصد گفته اند که خانواده هایشان هم تهدید شده اند. این اعداد و ارقام از میزان چشمگیری از اختلال تنش‌زای پس از رویداد و افسردگی خبر می دهد.

 

دکتر فاینشتاین (بالا چپ) با همکاری مازیار بهاری پروژه ی پژوهش درباره ی سلامت روزنامه نگاران ایرانی را برعهده گرفت

دکتر فاینشتاین (بالا چپ) با همکاری مازیار بهاری پروژه ی پژوهش درباره ی سلامت روزنامه نگاران ایرانی را برعهده گرفت

شما درباره خبرنگاران جنگ از کشورهای دیگری هم تحقیق کرده اید؛ کشورهایی مثل مکزیک و کنیا که خبرنگاران در آنجا نیز با میزان بالایی از استرس دست به گریبان اند. از مقایسه نتایج تحقیق تان درباره خبرنگاران ایرانی با خبرنگاران کشورهای دیگر، به چه نتایجی می رسید؟

ـ وقتی مسأله مقایسه داده ها میان کشورهای مختلف در میان باشد، باید خیلی محتاط بود، چون فرهنگ ها فرق می کند، و این یعنی نحوه واکنش و برخورد افراد با ضربه های روحی هم فرق می کند. با این حال، داده هایی که از خبرنگاران ایرانی به دست آوردیم با داده های مربوط به خبرنگاران مکزیک مشابه بود و البته تفاوت های آشکاری هم با هم داشتند. شکی نیست که خبرنگاران در مکزیک مورد تهدید و ارعاب واقع می شوند، ولی هرگز موردی ندیده ام که خبرنگار گزارش کند که شکنجه شده. در مکزیک، حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد خانواده های خبرنگاران هدف کارتل های مواد مخدر قرار می گیرند، ولی در ایران بیش از ۵۰ درصد خبرنگاران تصدیق کرده اند که خانواده هایشان به دلیل کار خبرنگارها مورد تهدید و ارعاب قرار گرفته اند.

 

اختلال تنش‌زای پس از رویداد چیست و شما چه علائمی در خبرنگاران ایرانی مشاهده کرده اید؟

ـ ما علائم اختلال تنش‌زای پس از رویداد را به سه مقوله کلی تقسیم می کنیم: بخش اول به علائم آزاردهنده می پردازد، از قبیل مشکلاتی مثل کابوس، فلش بک، یا یادآوری ناخواسته سانحه یا رویدادی که باعث ضایعه روانی شده. در خبرنگاران ایرانی، وجود این نوع از علائم را از سطحی متوسط تا حاد می توان مشاهد کرد. این بدین معنا است که بخش بسیار قابل توجهی از خبرنگاران ایرانی با این علائم دست و پنجه نرم می کنند.

بخش دوم به انگیختگیِ شدیدِ سیستم عصبیِ خودگردان یا اتونوم مربوط می شود، که شامل علائمی می شود از قبیل اختلال در تمرکز و خواب، تحریک پذیری بالا و تندخویی، و احساس خطر حتی زمانی که در موقعیتی امن قرار دارید. در این بخش، نتایجِ به دست آمده حاکی از این بود که خبرنگاران ایرانی در سطحی متوسط رو به بالا با این دسته از مشکلات مواجه اند. شدت این علائم به اندازه علائمِ مقوله اول نیست.

بخش سوم به علائم اجتنابی می پردازد، به این معنا که فرد آسیب دیده می خواهد به ضایعه روانی خود فکر نکند، آن را از ذهن خود بیرون سازد، و از یادآوری آن پرهیز کند. بنا بر نتایجی که به دست آورده ایم، در آن دسته از خبرنگاران ایرانی که کشور را ترک کرده اند این علائم بیشتر از خبرنگارانی دیده می شود که در ایران مانده اند. خبرنگاران تبعیدی سعی می کنند جلوی افکار خود را درباره آسیب هایی که در ایران به آن ها وارد شده بگیرند. در این مقوله سوم، خبرنگاران ایرانی درجات خفیف تا متوسطی از وجود این علائم را گزارش داده اند.

 

چرا در خبرنگاران ایرانی که در خارج از کشور زندگی می کنند، این دسته از علائمِ اختلال تنش‌زای پس از رویداد بیشتر دیده می شود؟

ـ یکی از دلایل احتمالاً این است که آن ها از همان میزان حمایتی که در ایران از آن بهره مند بودند دیگر برخوردار نیستند؛ آن شبکه هایی را که در ایران داشتند دیگر ندارند. یادمان نرود که حمایت اجتماعی یکی از عوامل اصلی در سلامت روانی است. این می تواند یکی از دلایلی باشد که در خبرنگاران خارج از کشور، علائم اجتنابی [مقوله سوم] بیشتر از همکاران خود در داخل کشور دیده می شود.

 

آیا فرقی وجود دارد بین فریلنس بودن و کار کردن برای نهادها و سازمان های خبری؟

ـ ما قبلاً درباره این سؤال تحقیق کرده بودیم. جواب مثبت است. میزان علائمِ اختلال تنش‌زای پس از رویداد در بین فریلنسرها بیشتر است از کسانی که با سازمان های خبری قراردادهای ثابت دارند. به نظر ما، دلیل این مسأله این است که خبرنگارانی که با سازمان های خبری کار می کنند به کمک های درمانی دسترسی دارند حال آن که فریلنسرها از این محروم اند. شرایط برای فریلنسرها بسیار سخت تر است.

 

آیا پژوهش شما به تفاوتی میان جنسیت هم اشاره می کند؟

ـ در تحقیق ما، حدود ۶۰ درصد خبرنگاران ایرانی مرد بودند و ۴۰ درصد زن. ما به تفاوت جنسیتی جالبی دست یافتیم و آن این که میزان مشکلات روانشناختی در خبرنگاران زن بالاتر از مردان است. به طور کلی، میزان اضطراب، اختلال تنش‌زای پس از رویداد، و افسردگی در زنان بالاتر از مردان است. نکته جالب اینکه اگر به نتایج یکی از پژوهش های قبلی ما درباره خبرنگاران جنگ نگاهی بیاندازید، می بینید هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست. داده هایی که در مورد خبرنگاران ایرانی به دست آوردیم با داده های مربوط به جمعیت به طور کلی همخوان است.

 

به جز اختلال تنش‌زای پس از رویداد، به چه مشکلات روانشناختی دیگری برخوردید؟

ـ دیگر دستاورد مهم تحقیق ما به افسردگی مربوط می شود، که اغلب در کنار اختلال تنش‌زای پس از رویداد قرار می گیرد. افسردگی فقط این نیست که یکی دو ساعت غمگین باشیم. اختلال در خواب، اختلال در اشتها، خودکم بینی، ناامیدی و نداشتن رغبت برای ادامه زندگی نیز از علائم افسردگی هستند. بنابر تحقیق ما، شمار قابل توجهی از خبرنگاران ایرانی – یعنی ۳۰ تا ۴۰ درصد از نمونه آماری ما – علائم متوسط تا حاد افسردگی را از خود بروز می دهند. علاوه بر این، ما متوجه شدیم که خبرنگارانی که مجبور می شوند به دلیل تهدید، تعرض و ارعاب تحقیق خود را درباره فلان موضوع یا پرونده  ای متوقف کنند در قیاس با خبرنگارانی که هرگز چنین تجربه ای نداشته اند از افسردگی بسیار شدیدتری رنج می برند.

 

چرا بین افسردگی و متوقف کردن کار بر روی یک موضوع یا پرونده ارتباط وجود دارد؟

ـ توضیح دلایل این نکته بسیار دشوار است. دو جور توضیح وجود دارد. یکی این که توقف کار باعث افسردگی شده است. توضیح دوم عکس این است. یعنی خبرنگار کارش را متوقف کرده چون افسرده بوده.

 

اختلال تنش‌زای پس از رویداد چیزی نیست که بتوان آن را به طور فیزیکی مشاهده کرد، پس چه طور خودش را بروز می دهد؟

ـ درست می گویید؛ چیزی نیست که نشانه هایی فیزیکی داشته باشد. با این حال، اگر کسی به طور پیشرفته  اختلال تنش‌زای پس از رویداد داشته باشد، به شکل های بسیار مختلفی خودش را نشان می دهد. اول این که توانایی تان را برای کار کردن تضعیف می کند؛ نمی توانید تمرکز کنید. نمی توانید با همان کیفیت سابق، کار کنید. دوم این که کیفیت روابط تان را تضعیف می کند. افرادی که به اختلال تنش‌زای پس از رویداد مبتلا هستند بیش از دیگران تندخو و حساس می شوند. زندگی با این افراد بسیار سخت می شود. برای همکاران هم کار با آن ها دشوار می شود.

 

اختلال تنش‌زای پس از رویداد چه طور بر کار خبرنگاران اثر می گذارد؟

ـ تحقیقات نشان داده اند که اختلال تنش‌زای پس از رویداد در صورتی که پیشرفته باشد می تواند کار کردن را برای فرد با مشکل مواجه کند. من خودم این را در بیمارانم دیده ام. خبرنگارانی را دیده ام که به دلیل کارشان در اتاق خبر، مرخصی گرفته اند تا تحت درمان قرار گیرند؛ تا افکارشان را بهتر کنترل کنند. خیلی ها نمی خواهند با خبرنگاری که اختلال تنش‌زای پس از رویداد دارد کار کنند. رفتار نامنظم و دمدمی مزاجش و قضاوت های تندش می تواند آرامش و آسایش همکارانش را برهم بزند. بنابراین، کار برای خبرنگاری که با این جور آسیب های روانی مواجه است می تواند واقعاً مشکل شود. این که آیا این مسأله بر کیفیت کار خبرنگاری اش هم تأثیر می گذارد بحث دیگری است. این چیزی است که خود خبرنگار باید درباره آن قضاوت کند.

 

 

آنتونی فاینشتاین: باید خبرنگاران را برای گرفتن کمک ترغیب کرد

 

دوستان و نزدیکانِ خبرنگاری که به این مشکل ذهنی مبتلا است باید به چه نکاتی آگاه باشند؟ باید چه رفتارهایی در پیش بگیرند و چه گونه می توانند به آن شخص کمک کنند؟

ـ کسانی که با خبرنگارانِ مبتلا به اختلال تنش‌زای پس از رویداد زندگی می کنند متوجه می شوند که فرد تندخو شده است و نمی تواند خشم خود را کنترل کند، رفتارش کمی عجیب و غریب است و دمدمی مزاج است. شاید از قضاوت ها و داوری های آن شخص ناراحت شوند. مراقبش باشید ببینید آیا خوابش درست است یا نه. هر از گاهی، این افراد برای درمان به الکل هم پناه می برند.

اگر مشکلات روانیِ خبرنگار حاد باشد، اولین کمک این است که او را تحت درمان قرار دهید. ما در تحقیق خود به این نتیجه رسیده ایم که حدود ۵۰ درصد خبرنگاران ایرانی پیش روانکاو و روان درمانگر رفته اند. این عددِ بسیار بالایی است، ولی فقط نیمی از آن ها به خاطر مشکلات کاری و حرفه ای خواسته اند درمان شوند. حرف اصلی ام این است که اگر خبرنگاری اختلال تنش‌زای پس از رویداد و یا افسردگی داشته باشد، باید توسط روانکاو یا روانشناس تحت درمان بالینیِ خوبی قرار بگیرد.

خانواده هم می تواند بسیار مؤثر باشد. باید از خبرنگارِ بیمار حمایت کند؛ باید پشتیبانش باشد. باید درک کند که خبرنگار دوران سختی را می گذراند. این خودش می تواند واقعاً ارزشمند باشد.

 

بزرگترین چالشِ پیش رو برای کمک به این دسته از خبرنگاران چیست؟

ـ چالش اصلی این است که باید به خبرنگاران کمک کرد تا به کمک ها و مشاوره های روانشناختیِ حرفه ای دست پیدا کنند. نباید خجالت کشید و فکر کرد بی آبرو می شویم. باید بتوانید خبرنگار را راضی کنید که برای غلبه بر مشکلش کمک بگیرد. باید بفهمد که این واقعاً به نفع او است که کمک بگیرد.

ما به دلایل مختلفی داده جمع آوری می کنیم. یکی برای این که حد و مرزهای مشکل را تعیین کنیم. این کاری است که ما در تحقیق خود انجام داده ایم. دلیل دوم این است که به خبرنگاری که محتاج کمک است کمک کنیم، چون اگر اختلال تنش‌زای پس از رویداد یا افسردگی داشته باشد، خودش خود به خود خوب نمی شود. باید کمک بگیرد. در کشورهایی مثل ایران، قطعاً سیستم های روانپزشکی پیشرفته ای وجود دارد. این حرف درباره کشورهایی هم که بسیاری از خبرنگاران ایرانی در آن ها زندگی می کنند صادق است؛ کشورهایی مثل آمریکا، انگلستان، و کانادا. چالش این است: چه گونه می توانید به خبرنگاران کمک کنید؟

 

به نظر شما، بهترین استراتژی برای کمک به خبرنگاران چیست؟

ـ بارها و بارها جواب این سؤال را داده ام: دانش، دانش، و دانش. بهترین استراتژی برای این که خبرنگار را ترغیب کرد تا کمک بگیرد این است که او را از ضربه ها و آسیب های روانی مطلع کنید. خبرنگارانی که از مسائل روانی آگاهی و اطلاع دارند می فهمند که واقعاً به نفعشان است که کمک بگیرند. درست آن لحظه ای که فهمیدند از چه چیزی در رنج و عذاب اند، درست آن لحظه ای که علائم بیماری شان را تشخیص دادند، به لزوم درمان هم پی خواهند برد.

باید از رؤسا و مدیران محل کار هم کمک خواست. این بی نهایت مهم است. چون اگر رؤسا و مدیران متوجه مشکل بشوند، فرهنگ و رویه اتاق خبر را عوض خواهند کرد، و می توانند خبرنگاران را تشویق کنند که کمک بگیرند.

 

وقتی درباره اختلال تنش‌زای پس از رویداد در بین خبرنگاران صحبت می کنید، یکی از چیزهایی که به ذهن می آید این است که خیلی از ایرانی ها، با حرفه های مختلف، از خبرنگار و فوتبالیست گرفته تا پزشک و سیاستمدار، خیلی از این علائم را دارند. آیا می شود گفت یک ملت به اختلال تنش‌زای پس از رویداد مبتلا است؟

ـ تقریباً با اطمینان می گویم جواب منفی است. برای آن که اختلال تنش‌زای پس از رویداد داشته باشید، باید تجربه استرس آور شدیدی را از سر گذرانده باشید. باید با استرسی مواجه بوده باشید که می توانسته به مرگ شما یا مرگ شخص دیگری بیانجامد. بنابراین، به این راحتی نمی شود به اختلال تنش‌زای پس از رویداد مبتلا شد. واقعاً نمی توان تصور کرد چه طور کل یک ملت می تواند با چنین تجربه ای رو به رو شود. با این حال، وقتی در جوامع پرخطری زندگی می کنید، عده زیادی در معرض تهدید قرار می گیرند و یا شاهد مرگ دیگران می شوند. در این جوامع، میزان ضربه های روحی و روانی می تواند خیلی بالا باشد.

 

چرا مردم باید به این خبرنگاران کمک کنند؟ چه طور می توان مردم را متوجه این مسأله کرد؟

ـ در ۱۶ سال گذشته، به این نتیجه رسیده ام که اگر می خواهید نگرش یک سازمان را به مشکلات و آسیب های روانی تغییر دهید، باید آمار و ارقام جلویشان بگذارید. به همین دلیل است که تحقیقی مثل تحقیق ما این قدر مهم است. باید بروید سراغ یک سازمان خبری و به آن ها بگویید این نتیجه دقیق تحقیقات ما است، داستان نگفته ایم، شایعه راه نیانداخته ایم، برداشت های شخصی و احساسی مردم را بازگو نکرده ایم. کار ما بر اساس آمار است. ۲۰ درصد خبرنگاران ایرانی شکنجه شده اند؛ خانواده بیش از ۵۰ درصد آن ها تهدید شده اند. این ها ارقام خیلی بالایی است. اگر حقایق را پیش چشم سازمان ها بگذارید، خواهند فهمید که این علائم می تواند برای حیات ذهنی خبرنگاران واقعاً مضر باشد.

 

اختلال تنش‌زای پس از رویداد چه طور می تواند یک جامعه را تضعیف کند؟ آیا به ضرر حکومت ها نیست که چنین جامعه ای ایجاد کنند؟

ـ هیچ کس جامعه ای نمی خواهد که در آن عده زیادی با مشکلات روانی و عاطفی دست به گریبان باشند. این جامعه اصلاً از حرکت باز می ماند. با این حال، من خیلی مطمئن نیستم که حکومت های سرکوبگر واقعاً دلشان به حال این مسائل بسوزد. به نظر من، اگر اصلاً توجهی به این مسایل نشان بدهند، در صدر اولویت هایشان نخواهد بود.

در رژیم های سرکوبگر، اتفاقی که می افتد این است که شهروندان کشور را ترک می کنند. به تحقیق ما نگاه کنید: یک سوم خبرنگارانی که پرسشنامه های ما را پر کرده اند داخل ایران بوده اند؛ و دو سوم دیگر بیرون از ایران. خبرنگارهای ایرانی افراد بسیار آگاه و تحصیل کرده ای هستند ولی چیزی که شاهدش هستیم این است که دو سوم گروهی که در تحقیق ما شرکت کردند از کشور بیرون آمده اند. این فرار مغزها است. رژیم های سرکوبگر باهوش ترین افراد را بیرون می رانند. در ایران که قطعاً این اتفاق افتاده است. در آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید هم شاهد همین وضع بوده ایم. در آخر، حاصلی جز شکست در پی نخواهد داشت. همه می دانیم که سرکوب به ضرر جامعه است.

 

در این تحقیق، تقریباً سه سال جمع آوری پاسخ ها طول کشیده است. فکر می کنید چرا خبرنگارها از پاسخ به پرسش ها این قدر اکراه دارند؟

ـ در جمع آوری داده ها، باید از همکاران بسیاری کمک می گرفتیم؛ و این خیلی طول کشید. به طور کلی، جمع آوری داده ها و اطلاعات از خبرنگاران، نه فقط خبرنگاران ایرانی، دردسرهایی دارد، چون از آن ها می خواهید از وقت خود بزنند و در واقع، به نوعی زندگی شان را مختل می کنید. می خواهید اطلاعاتی بسیار شخصی را درباره موضوعاتی بسیار حساس جمع آوری کنند.

ولی به خصوص، این تحقیق در مورد خبرنگارهای ایرانی از تمام تحقیقاتی که تا به حال داشته ام سخت تر بود. دلایل مختلفی دارد. خبرنگارها در وهله اول چندان مایل نبودند اطلاعات روانشناختی خود را در اختیار کسی بگذارند که نمی شناسندش. من در مراحل اولیه تحقیق، از این میزان از پارانویا یا شک و بدبینیِ خبرنگاران مبهوت شده بودم. نگرانی هایی بود از این که شاید حکومت آن ها را زیر نظر داشته باشد. بنابراین، واقعاً برایشان مهم بود که بفهمند با شرکت در این تحقیق، چه قدر امنیت شخصی شان در معرض خطر می گیرد. در واقع، فقط زمانی توانستیم این سد را از میان برداریم که خبرنگاران متوجه شدند من در ارتباط با مازیار بهاری هستم و ما با هم روی این پروژه کار می کنیم. از بین ۱۵۰ خبرنگاری که از آن ها درخواست همکاری کردیم، ۷۶ درصد موافقت کردند. و این عدد خیلی خوبی است.

 

 

منبع: خبرنگاری جرم نیست

 

Bahari-poster

معرفی پژوهش “مطالعه­ی سلامت روانی خبرنگاران ایرانی”

با حضور:

Dr Anthony Feinstein مدیر پروژه

مازیار بهاری، روزنامه نگار

Anna Maria Tremonti مجری رادیو CBC

زمان:

پنج شنبه ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۵

۶:۳۰ تا ۸ بعدازظهر

مکان:

The Vivian and David Campbell Conference Facility

Munk School of Global Affairs
۱ Devonshire Place

ورود برای همه آزاد است