“درآستانه ی توفانی روبنده” کتابی است ارزشمند از حسن پویا که حاصل بیش از بیست سال تحقیق پی گیر نویسنده است. زمانی که رژیم جمهوری اسلامی به ارتکاب این جنایت هولناک دست می یازد حسن از ایران به ترکیه پناه جسته است. جرقه ی نگارش چنین کتابی در همان زمان در دل پویا تابیدن می گیرد. او خود در این مورد در پیشگفتار کتاب چنین می نویسد: “همان جا با خودم عهد کردم که در هر سر زمینی فرود آمدم، نهادی را برای زنده نگه داشتنِ یاد و نام آن دریا دِلانِ مبارز بنیان نهم. از تورنتو سر درآوردم و در همین شهر، در سال ۱۳۷۵، با هم صدایی ی چند تن از یاران، «سازمان دفاع از زندانیان سیاسی ایران» را که بعدن «کانون خاوران» نام گرفت، بنیان نهادیم.”
از همان زمان او سرسختانه تلاش می ورزد که پاسخ پرسش های ذیل را بیابد:
“چرا رژیم قتل عام ۶۷ را مرتکب شد؟
چه کسانی در آن نقشِ محوری داشتند؟
چرا رژیم محلِ چال کردن بچه های مردم را به خانواده های شان نگفته است؟
چرا رژیم از برگزاری ی یادمانِ آن مبارزان این همه واهمه دارد و می ترسد؟
کشتارهای (دهه ی۶۰) و قتل عام (۶۷) چه تأثیری روی خانواده ها و فرزندان آن ها داشته است؟
تأثیر قتل عام ۶۷ در حافظه ی جمعی ی مردم ایران و به ویژه نسلِ جوان ایران چه بوده است؟ و…” (درآستانه ی توفانی روبنده، صفحه ی ۱۰)
کشتارهای همگانی را سابقه ای است بس طولانی در درازنای تاریخ خونبار بشری: چه در جریان کشورگشایی ها، چه به سبب مقاومت و پایداری مردم در برابر مهاجمان و چه به دلیل اختلافات مذهبی، نژادی، قومی و ملی. انگلس اعلام می دارد که “تاریخ در شمار بی رحم ترین الهگان است. او با شقاوت ارابه ی خود را چه در زمان جنگ و چه در دوران صلح و تحول اقتصادی برکومه ای از اجساد انسان ها می راند و به پیش می تازد.” شاید از نخستین نسل کشی های تاریخ، کشتار جمعی دوازدهمین قبیله ی یهود به نام بنجامنت ها توسط دیگر قبایل بهود است. در قرن ششم قبل از میلاد بابلی ها اورشلیم را ویران ساختند و هزاران یهودی را یا کشتند و یا به تبعید فرستادند. در جریان حمله ی مسلمانان به ایران هزاران نفر قتل عام شدند. در دوران ۲۰۰ ساله ی جنگ های صلیبی (قرون یازدهم تا سیزدهم میلادی) مسیحیان و مسلمانان به کشتار جمعی طرف مقابل دست یازیدند. در جریان تهاجم چنگیزخان به ایران، سربازان مغول تنها در شهر نیشابور بیش از یک میلیون و هفتصدهزار نفر را از دم تیغ گذرانیدند. تیمورلنگ درطول ۳۵ سال فرمانروایی خود هفده میلیون نفر (پنج درصد جمعیت آن روز جهان) را سلاخی کرد و از کله مناره ها ساخت. تاریخ شاهد کشتارهای همگانی خونبار در جریان جنگ های مذهبی بین کاتولیک ها و پروتستان هاست. در سال ۱۵۷۲ میلادی در جریان کشتار سن بارتولومه در پاریس سی هزار پروتستان توسط توده های رومن کاتولیک به قتل رسیدند. در قرن بیستم شاهد کشتار جمعی و نسل کشی ارمنیان توسط دولت عثمانی، یهودیان توسط هیتلر، توتسی ها توسط هوتوهای روآندا و مسلمانان توسط صرب های یوگسلاوی هستیم.
حسن پویا که با تاریخ جهان آشناست در پی کشف تفاوت کشتار جمعی سال ۱۳۶۷ در ایران و دیگر قتل عام ها و نسل کشی های تاریخ است. مطالعه دقیق کتاب او، تفاوت های ذیل در برابر خواننده قرار می دهد:
۱ـ کشتار جمعی سال ۱۳۶۷ در دوران صلح صورت می پذیرد ـ در شرایطی که رژیم ظاهراً نیازی به ارتکاب چنین جنایتی ندارد. پویا درپس وضعیت ظاهری ژرفای قضیه را کاوش می کند و خواننده را گام به گام به دلایل این کشتار هولناک نزدیک می سازد.
۲ ـ کشتار همگانی سال ۱۳۶۷، کشتار هزاران زندانی بی پناه ـ جنایت اسیرکشی جمعی ـ است که درتاریخ بشرکم سابقه است.
۳ـ توجیه مذهبی جنایت و خونسردی و حتی ابراز رضایت از ارتکاب آن
۴ـ مخفی کاری شدید قبل و بعد از ارتکاب جنایت
۵ـ نوعی تفتیش عقاید که به مراتب کثیف تر از محاکمات انگیزاسیون قرون وسطایی است.
۶ـ انکار جنایت که تا امروز نیز ادامه دارد.
پویا اعتراف می کند که “پرونده ى کشتار زندانیان سیاسی ی ایران درتابستان ۶٧ را می توان از جهتى همچون یک پازل(٢) در نظر گرفت که جاى بسیارى از تکه هاى آن خالى است.” (ص ۱۳۵). با وجود این او “بر پایه ى گزارش هایى که توسط (جان به دربُرده گان) از آن قتل عام داده شده و نیز اسنادى که از داخل رژیم به بیرون درز کرده است، تکه هایى از آن پازلِ” را به دست آورده و بر مبناى آن طرحى “کلى از آن جنایت” را ترسیم کرده وتلاش وزیده است که برموارد بالا پرتوافشانی کند.
پویا درخلال دوازده فصل کتاب سعی بر آن دارد که تأثیر کشتار جمعی سال ۱۳۶۷ را بر بازماندگان و خانواده شان و همچنین برکل جامعه بازیابد. مصاحبه ی او با مادران داغدیده و تقدیم کتاب به مادر بهکیش و “هزاران مادر مقاوم” را از این زاویه باید مشاهده کرد. او در فصل یازدهم کتاب ضمن بررسی مبارزات پی گیر مادران ما با مبارزات مردم ایران را با مبارزات دیگر انسان های کره ی زمین با موفقیت پیوند می دهد.
کشتار همگانی سال ۱۳۶۷ یکی از هولناک ترین موارد جنایات علیه بشریت است: ” آنها به خوبی بر این امر واقف اند که کشتار ۶۷، نمونهی بارز «جنایت علیه بشریت» است و پذیرش رسمی مسئولیت قتلعام زندانیان سیاسی میتواند به عنوان بزرگ ترین سند برای محکومیتِ مسئولان رژیم به اتهام «جنایت علیه بشریت» تلقی شود و مورد پِی گرد حقوقی در سطح بینالمللی قرار گیرند.” (ص ۲۱۱) حسن پویا در کتاب خود نشان داده است که این جنایت در واقع نوعی هولوکاست ایرانی است.
پویا همانطورکه خود گفته در این کتاب نتوانسته است که تمام ابعاد فاجعه را بازیابد و بشکافد. به عنوان مثال اگرچه پویا کل نظام جمهوری اسلام و دست اندرکاران ریز و درشت آن را مسئول این جنایت می داند، لیکن درباره نقش ویژه خمینی آن چنان که باید و شاید سخن نمی گوید. یکی از کمبودهای کتاب، نارسایی در تحلیل جامع شخصیت متحجر، خونخواره، تیره گرا و متعصب شخص خمینی است. پویا در جایی سعی دارد با آوردن نقل قولی، شخصیت خمینی را بازنماید: “خمینیسم، تجلی ی نابِ ماکیاولیسم در دورانِ مدرن شد. وی در پایبندی عملیاش به «هدف وسیله را توجیه میکند»، نیکولو ماکیاول نظریهپرداز و سیاستمدارِ قرنِ پانزدهم ایتالیایی را فرسنگ ها پشتِ سر گذاشت و بذرِ دورویی را در زمینِ مساعدِ ایرانی کِشت کرد. هرجا از دستش برآمد و توانست دین را قربانی ی سیاست کرد. بهراستی دیانتِ وی عینِ سیاستش بود.” (ص ۱۶۱) لیکن او از این مرحله چندان فراتر نمی رود. متأسفانه امروز هم اصحاب حزب الله و هم عناصر به اصطلاح ملی ـ مذهبی به تقدیس خمینی دست یازیده اند و او را متفاوت از دیگران جا می زنند. بیم آن می رود که تاریخ نقش شخص خمینی را در آفرینش و ادامه ی جمهوری خون و ظلمت به دست فراموشی بسپارد. از دیگر کمبودهای کتاب، نبود یک مطالعه ی جامع حقوقی ـ تاریخی در مورد کشتار همگانی سال ۱۳۶۷ است.
با وجود این نارسایی ها باید به حسن پویا به عنوان یک رهرو راه گشا تبریک گفت. “درآستانه ی توفانی روبنده” کاری است ماندگار و تأثیرگذار. متاسفانه کشتار همگانی سال ۱۳۶۷ به نسل های بعدی منتقل خواهد شد و هیچ درمان فوری برای آن قابل تصور نیست. مردمی که مانند مردم ما دچار سانحه همگانی مشابهی شدند از روش های ذیل برای تخفیف آلام خویش مدد جسته اند: همبستگی وکمک متقابل همگانی، تحقیق وکشف حقیقت و مجازات عاملان جنایت، توان بخشی بازماندگان و خانواده ی آنان، زنده نگه داشتن موضوع و بزرگداشت قربانیان با استفاده از موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، ادبیات، تئاتر، تعیین یک روز ویژه در سال برای یادمان و احترام قربانیان، ایجاد بورس تحصیلی، بنای یادبود، کتابخانه و نظایر این ها. نگارش کتابی مانند “درآستانه ی توفانی روبنده” یکی از این جمله کارهای پرارزش است.
لوئی آراگون در مقدمه ی کتاب “نامه های تیرباران شدگان” که به یاد قربانیان فرانسوی فاشیسم نوشته است می گوید هر کس این کتاب را بخواند و گریه نکند من از او بی زارم. این موضوع در مورد کتاب های زندان و آثار پرارزشی مانند جنگل شوکران تألیف مهدی اصلانی و “درآستانه ی توفانی روبنده” نوشته حسن پویا نیز صادق است. پویا به آینده امید دارد و در پایان کتاب دست خواننده را می گیرد و با خود به وادی امید می برد:
“اینک چند سالی از سقوط جمهوری ی اسلامی ایران گذشته است. مذهب، امرِ خصوصی ی افراد شده و مظاهرِ آن از محیط های کار، آموزش و پرورش، مراکز علمی و فرهنگی رخت بر بسته و شادی و رفاهِ نسبی، همه گانی شده است. شکنجه گاه ها به مراکز آموزشی و در مواردی (مثل زندان اوین) به موزه تبدیل شده اند. به جای زندان، مراکز بازآموزی ی انسان های مجرم، به امیدِ بازگشتنِ آن ها به آغوشِ جامعه به چشم می خورَد…. روزهای تعطیل، خاوران شلوغ ترین روزهای هفته را به خود می بیند اما، آخرین جمعه ی هر سال و ایامِ نوروز، خاوران حال و هوای دیگری دارد. مردمِ بسیاری از نقاط مختلف ایران می آیند؛ پیر و جوان با دسته های گل، تا نسبت به زنده گانِ خود ادای احترام کنند. در این روزها ستونِ یادمان؛ غرقه در گُل و خانه ی سبز؛ مملو از جمعیت است و زندهگی و زیبایی در هر گوشه ی خاوران موج می زند.” (ص ۴۹۰)
به امید آن که همه ی ما کارپویا را پی بگیریم.
تورنتو ۱۳ اکتبر۲۰۱۵ میلادی