درس و دستاورد ۴۰ سال فعالیت و مبارزۀ اپوزیسیون درخارج از کشوراین است:
به داخل کشور بیاندیشیم، به داخل کشور چشم بدوزیم، و همه توان و ظرفیت فکری و نظری، و بنیه و امکان های عملی و مالی مان را درجهت حمایت و تقویتِ حرکت ها و جنبش های سیاسی، مدنی و صنفی داخل کشور به کار اندازیم. اپوزیسیون خارج از کشور هنگامی بر روند تغییر و تحول در داخل کشور تاثیر معین و محدود خود را خواهد گذاشت که در راستای پشتیبانی و تقویت فرارویش حرکت ها و جنبش های سیاسی، مدنی و صنفی به یک جنبش عمومی، و در نهایت شکل گیری یک بدیل و جایگزین سکولار و دموکرات در برابر حکومت اسلامی گام بردارد.
طی ۴ دهه گذشته اپوزیسیون خارج از کشور گام های ارزشمند و چشمگیری در مبارزه علیه حکومت اسلامی، به ویژه در رابطه با افشای جنایت پیشه گی و جهالت حکومت اسلامی در سطح بین المللی و حتی در داخل کشور برداشته است اما همین اپوزیسیون نشان داده است که به دلیل ضعف های فرهنگی، سیاسی و روانی نتوانسته و نمی تواند نقشی تعیین کننده درپیشرفت و پیروزی مبارزات داخل کشور، با هدف تغییراتی بنیادین و براندازی رژیم اسلامی، داشته باشد.
کارنامه این اپوزیسیون نشان داده است که در بهترین حالت این اپوزیسیون نوعی از اپوزیسیون” تلنگری- تزریقی”ست. بدین معنا که هرازگاهی می باید از داخل کشور، یعنی بستر اصلی مبارزه تاثیر گذاربرای تغییر و تحول، تلنگری به اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج از کشور زده شود تا تزریقی این پیکره را “دوپینگ” کند، تا به خود آید و تکانی بخورد.
بارها به اشکال گوناگون تلنگرهائی زده شده اما متاسفانه بخش وسیعی از افراد، جریان ها و محافل سیاسی اپوزیسیون در خارج از کشور به جای این که از این تلنگرها و تکانه ها درس بگیرند و بیاموزند و در راستای تصحیح افکار وکردار سیاسی و فرهنگی خود بهره بگیرند خود را سرگرم درگیری و گَردگیری با تکاندن رقیب برون مرزی، آن هم با سوء استفاده از تلنگرها و تکانه ها و تزریق ها کرده اند. بخشی از این اپوزیسیون، یعنی مبتلایان به اسکیزوفرنی سیاسی و نیز بسیاری از “چلبی گراها” و رهبران جریان ها و محافل سیاسی در خارج از کشور حال و روزشان به جائی رسیده است که خود را آماده اداره مُلک و ملت، و حکمرانی در ایران کرده اند، در حالی که به دور از ارزیابی ها و تحلیل های ذهنی و خیالی اینان، جنبش های سیاسی، مدنی و صنفی، و رهبران این حرکت ها و جنبش ها در داخل کشور با توجه به شرایط موجود در جامعه، جسورانه و مدبرانه راه درست و سازنده پیش گرفته اند، و پیش می روند.
یکی از تلنگرها و تکانه های کاری به اپوزیسیون خارج از کشور را جنبش ” بیانیه ۱۴ نفر” زده است. فرقه گرایان و رهبرخیالان که خیال می کردند طرح خواست های سیاسی و مدنی بنیادین و دگرگون ساز در انحصار آن ها و در یَدِ قدرت بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور است و در داخل کشور کس یا کسانی نیستند که بتوانند این خواست ها را شجاعانه و خردمندانه چشم در چشم رژیم عنوان و مطالبه کنند و در جهت تحقق آنها اقدام نمایند، با انتشار” بیانیه ۱۴ نفر” شوکه و آچمز شدند.
اینان به جای این که یاد بگیرند، و فروتنانه از رهبران واقعی جنبش های سیاسی، مدنی و صنفی در داخل کشور و مبارزات آن ها حمایت کنند، به قلبِ واقعیت دربارۀ بیانیه ۱۴ نفر و تدوین کنندگان آن روی آوردند، آوازه گری کردند، و مداحان رجزخوان کوچه های تنگ و بن بستِ ذهنیتِ دار و دسته و فرقه شان شدند.
فراروی همه برخوردها و ورویدادها جنبش ” بیانیه ۱۴ نفر” علیرغم یورش وحشیانه رژیم اسلامی به این جنبش، درایران و درمیان اپوزیسیون خارج از کشور مُهر خود را کوبید، رد پای خود را گذاشت و پیش رفت و پیش می رود. گذر زمان جایگاه، نقش و اهمیت پیام بیانیه ۱۴ نفر، و دیگر بیانیه های ۱۴ نفره، و حامیان این بیانیه ها در داخل و خارج از کشور را روشن تر و شفاف تر کرده است. ” بیانیه ۱۴ نفر” اکنون شاهدی تاریخی شده است و نشان دهندۀ این واقعیت که جنبش های سیاسی، مدنی و صنفی در ایران جاری اند و جانانه رو به ارتقاء و گسترش دارند، جنبش هائی که هدف شان دستیابی مردم میهنمان به آزادی، رفاه، عدالت و همبستگی ست.
اپوزیسیون خارج از کشور درعین حال، و البته برای برخی از افراد و جریان هایش اندکی سخت و دردناک، چاره ای جز پذیرش این واقعیت ندارد که رهبران این حرکت ها و جنبش ها نیز از بطن مبارزه فراروئیده و فرا خواهند روئید، رهبرانی که همین امروز از زندان ها و شکنجه گاه ها، و از بطن و بستر مبارزه سیاسی، مدنی و صنفی در داخل کشور و در گوشه کنار میهنمان در سخت ترین شرایط، جنبش های مدنی و مردمی را رصد کرده و رهبری می کنند.
سُمبۀ پُرقدرت واقعیت می باید متقاعدمان کرده باشد که اپوزیسیون خارج از کشور به جای پنداربافی ها، هدر دادن انرژی ها و امکانات مالی و تدارکاتی، به جای سرگرمی سازی های سیاسی و ادعاهای متوهمانه نسبت به توان و نقش خود، اگر بتواند فروتنانه و داهیانه حامی و تقویت کننده حرکت ها و جنبش های سیاسی، مدنی و صنفی آزادیخواهانه و عدالت جویانه در داخل کشور باشد کار و وظیفه اش را انجام داده است.