گفت وگوی شهروند با استاد مجید درخشانی سرپرست گروه شهناز در پیوند با کنسرت ۶ جون به همراه استاد شجریان در تورنتو
مجید درخشانی متولد سال ۱۳۳۵ در سنگسر سمنان است. او از کودکی به موسیقی علاقهی بسیاری داشت و کار موسیقی را بهطور جدی از نوجوانی آغاز کرد و به هنرستان موسیقی رفت. او جزو موسیقیدانانی است که این هنر را بهطور آکادمیک پی گرفت و ۱۸ ساله بود که به دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و تحصیل خود را در دو رشتهی موسیقی و نقاشی ادامه داد؛ اما به همین مقدار یادگیری خود اکتفا نکرد و در حالیکه در دانشکده به فراگیری موسیقی میپرداخت، خارج از دانشکده هم نزد استاد محمدرضا لطفی میرفت و به یادگیری ردیفهای تار و سهتار مشغول بود.
از سال ۱۳۵۶ و پس از عضویت در گروه «شیدا» به ارائهی آثار هنری بههمراه گروه «عارف» همچون چاووش ۳، چاووش ۶، چاووش ۷و چاووش ۸ با هنرمندان بنامی همچون حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و سیما بینا همکاری داشت و آثار مستقلی چون «قاصدک» (با صدای مهدی اخوان ثالث) و «بچهها بهار» (به همراه حسین علیزاده) در سال ۱۳۶۰ را نیز ارائه داد.
مجید درخشانی در سال ۱۳۶۳ به شهر کلن آلمان عزیمت و در آن کشور بهمدت ۲۱ سال اقامت کرد و در راهاندازی کانون موسیقی «نوا» و برقراری کنسرتها و سمینارهای سالانهی مرتبط با موسیقی ایرانی و انتشار آلبومهایی چون «نسیم صبحدم»، «گمگشته»، «نیریز» و… در این کشور تلاشهایی جدی کرد. همچنین از سال ۶۴ در دانشگاه هنر شروع به تدریس کرد. او در رابطه با بیست سال دوریاش از ایران میگوید: «زندگی در غربت و تحمل بیست سال دوری ناخواسته از ایران، به من آموخت که باید عاشق کار بود تا بتوان در مسیر درست جاری شد و باید بگویم که من عاشقانه با موسیقی زندگی میکنم. دوری از وطن، و اتفاقات و رویدادهای فرهنگی و اجتماعی، نوعی حاشیهنشینی و عزلت را برای هر فردی بهوجود میآورد و من هم در طول تمام این سالها جز در مواردی مانند ضبط برخی آلبومها ارتباط دیگری با موسیقی و کسانیکه در این حوزه فعالیت میکردند نداشتم و احساس میکردم که موسیقی ایرانی برخلاف گذشته، طرفدار چندانی ندارد و بهطبع موسیقیدانهای این حوزه در کنج غزلت نشسته و گاهی هم اثری را تولید میکنند، اما وقتی برگشتم و این همه تحول در حوزهی موسیقی ایرانی و بهویژه موسیقی اصیل دیدم، واقعاً برایم شگفتانگیز بود. قبل از اینکه حضور جوانان علاقهمند به موسیقی را از نزدیک ببینم، همیشه احساس می کردم که درک آنها از موسیقی ایرانی و سنتی عمیق و ریشهدار نیست و تنها به مسائل سطحی و بازیهای تکنیکی اهمیت میدهند، ولی وقتی نزدیکترشدم و با برخی از آنها کار کردم، نتیجهیی عکس گرفتم و متوجه شدم که شناخت نسل جوان از موسیقی بیش ازانتظارم بوده، چرا که علاوه بر شناخت و آگاهی، میل و اشتیاق امیدوارکنندهیی در آنها وجود دارد.»
مجید درخشانی در سال ۱۳۸۴ پس از سالها دوری از وطن به ایران بازگشته و فعالیتهای هنری خود را در ایران با تأسیس گروهی ۳۰نفره با نام «خورشید» ادامه داد. آلبوم «فصل باران» نیز حاصل همکاری اعضای این گروه میباشد. ارائهی آلبومهای «من طربم» و «بیداردلان» و نیز برگزاری ۱۵ کنسرت در تهران و شهرستانها و همچنین خارج از کشور، نمونهیی از فعالیتهای درخشانی پس از بازگشت به ایران است. او به همراه گروه خود و دو گروه از تاجیکستان و افغانستان، در تابستان ۸۶، بهمناسبت هشتصدمین سالگرد تولد مولانا، کنسرتهایی در مقر یونسکو در پاریس اجرا کرد.
اوج هنر مجید درخشانی در آلبوم «در خیال» و با صدای گرم استاد شجریان، اثری متفاوت است که خواننده آن را تماماً در اوج خوانده و قدرت خود را به رخ میکشد. آثار و آلبومهای بسیاری نیز از مجید درخشانی با صدای استاد شجریان و خوانندههای دیگری همانند علیرضا قربانی عرضه شده است. نمونهیی از همین آثار، آلبوم «فصل باران» با صدای علیرضا قربانی است.
درخشانی در ادامهی همکاری با استاد شجریان، در آلبوم «غوغای عشقبازان» بهعنوان نوازندهی تار با گروه «آوا» همکاری و سپس در قالب گروهی جدید با نام «شهناز» (به یاد استاد شهناز) از تجربه و تبحر خود و استاد شجریان با همکاری نوازندگانی جوان استفاده کرد.
حضور فعال استاد درخشانی باعث شده که او یکی از مهمترین جریانهای موسیقی در ایران محسوب میشود. او با تأسیس گروه خورشید بحث گروهنوازی در موسیقی ایرانی را دوباره زنده کرد و خیل عظیمی از جوانان علاقهمند و مستعد موسیقی ایرانی را به صحنه کشاند. از آثار جدیدتر درخشانی میتوان به «آسمانه» با صدای غلامرضا رضایی و «بودن و سرودن» با صدای سیدمحمد معتمدی اشاره کرد.
تور بهاره ی گروه شهناز با همراهی استاد محمدرضا شجریان از لندن و قونیه شروع شده و سپس در استرالیا(۴شهر)، آمریکا(۶ شهر) و کانادا (دو شهر) برای اجرای کنسرت برنامه ریزی شده است. آخرین مقصد تورنتوست، شنبه ۶ جون ۲۰۱۰. به همین مناسبت گفت وگویی تلفنی با استاد درخشانی سرپرست گروه شهناز انجام داده ایم که در زیر می خوانید.
***
استاد درخشانی، دیشب (۲۳ می) در واشنگتن کنسرت داشتید و می دانم خسته اید، زیاد وقتتان را نمی گیرم. فقط چند پرسش در پیوند با کنسرت در پیش رو در تورنتو داریم. بفرمایید گروه شهناز از چه زمانی پا گرفت و در این گروه چند هنرمند می نوازند؟
ـ گروه شهناز حدود دو سال و نیم پیش تشکیل شد، در ابتدا حدود یازده نوازنده داشت الان گروه هفده نوازنده دارد و با استاد می شویم ۱۸ نفر.
ویژگی های تور بهاره گروه شهناز چیست؟
ـ در گروه ما تقریبا همه ی سازهای ایرانی هست به اضافه ی سازهای جدیدی که سازهای ابداعی خود استاد شجریان است که در این دو سال طراحی و ابداع کرده اند. سازها توسط نوازنده ها تمرین شده و نواخته می شود. سازهایی مثل شهنواز، صراحی. ویژگی دیگرش این است که ارکستری ست متشکل از نوازندگان جوان، نوازنده های خوب ایران، حرفه ای و تحصیلکرده ی موسیقی و این گروه یک گروه جوان است که برای اولین بار یک گروه جوان با استاد آواز ایران استاد شجریان اجرا خواهد داشت.
برنامه در دو بخش اجرا می شود. یک بخش “رندان مست” است که هفت، هشت ماه پیش در ایران منتشر شد در دستگاه همایون که ترکیبی ست از ساخته های استاد شجریان و ساخته های من با اشعاری از مولوی و حافظ. در بخش دوم در دستگاه ماهور است و گذری هم به شور و ابوعطا می کنیم. در این بخش هم باز ساخته هایی از استاد و از من هست که با اشعاری از جواد آذر و مولوی همراه است. هر بخش به صورت مستقل اجرا می شود.
دختر آقای شجریان، مژگان شجریان، از نوازندگان و خوانندگان زن این گروه است، چه شد که با تمام محدودیت ها تصمیم به استفاده از نوازندگان و خوانندگان زن گرفتید؟
ـ در ایران که الان نوازندگان زن خیلی فعال هستند و بعضی ها جزو بهترین ها هستند. ما هم خانم های نوازنده داریم. خانم سحر ابراهیم قانون می زند، خانم نگار خارکن نوازنده کمانچه و صراحی و خانم مژگان شجریان که سالهاست ساز می نوازد از سن کودکی، البته رشته ی اصلی اش گرافیک و نقاشی بوده ولی هم در این رشته ها و هم موسیقی تحصیل کرده. از دو سال پیش که گروه شهناز تشکیل شد از مژگان خانم هم دعوت کردیم به این گروه بپیوندند و در واقع نوازنده ی سه تار هستند گرچه در تمرین ها معمولا با گروه می خواند ولی از چند ماه پیش به پیشنهاد استاد، در بخش هایی از کار به صورت دوصدایی و یا به صورت سئوال و جوابی می خوانند، البته بخش هایی کوتاه و در واقع این هم یکی از ویژگی های کنسرت ما خواهد بود.
در کنسرت های تا به حال در استرالیا و آمریکا، استقبال چگونه بوده و با توجه به مسائل اخیر مردم تقاضای چه ترانه هایی دارند؟
ـ استقبال که فوق العاده عجیب و پرشور بوده. تور اروپایی که ما هفت، هشت ماه پیش داشتیم در ماه سپتامبر (۲۰۰۹) در آلمان، فرانسه و سوئد و … استقبال فوق العاده بود. این بار هم در لندن و قونیه و به اضافه تور استرالیا و آمریکا مردم با شور بسیاری شرکت کردند. یک بخش هم حضور جوانان در این کنسرت هاست، بچه های جوانی که در خارج کشور بزرگ شده اند، که برای من فوق العاده جالب بود و خوشحال کننده که به موسیقی کلاسیک ایران علاقه نشان می دهند، شاید یا شناخت پیدا کرده اند و یا اینکه به خاطر حضور و اعتبار استاد شرکت می کنند، به هر حال حضورشان خوشحال کننده است و استقبال خیلی خوب بوده.
اینکه چه تقاضاهایی دارند، خوب همیشه مرغ سحر از زمره آهنگ هایی ست که تقاضا می کنند و اخیرا آهنگ رزم مشترک را خیلی از استاد تقاضا می کنند، کار زنده یاد مشکاتیان که جایشان بسیار خالی ست. خیلی وقت ها هم آهنگ زبان آتش را می خواهند “تفنگت را زمین بگذار”…
این آهنگ پرطرفدار جزو این کنسرت نیست؟
ـ نه، چون کار طولانی ست و با ارکستر دیگری اجرا شده، جزو این کنسرت نیست، ولی مردم تقاضا می کنند. گاهی هم می گویند “فریاد” یا آهنگ های دیگر، ولی بیش از همه مرغ سحر و رزم مشترک خواهان دارند.
خاطره ای متفاوت از همیشه از این کنسرت ها برای نقل دارید؟
ـ اصولا این سفرها در کنار یک گروه بزرگ و در کنار استاد برای من خاطره است، ولی خاطره ی این سفر برای من فراموش نشدنی بود، چون در سفرهای قبلی ما تعداد کمتری بودیم و تقریبا در سفر همه در اتاق خودشان بودند و موقع اجرا جمع می شدیم، ولی این سفر یعنی از تور اروپا، ما شدیم مثل یک خانواده، و این که من می گویم از زبان استاد شجریان است که میگوید این گروه خانواده ی من است و من بچه ها را به اندازه خانواده دوست دارم و حتی بچه ها را به عنوان فرزندانش معرفی می کند. یک رابطه ی عمیق دوستانه و عاطفی که میان بچه ها هست علاوه بر اینکه در یک زمینه و هدف مشترک که کار موسیقی هست، ولی به خاطر حضور صمیمانه و پرمهر و گرم استاد شجریان رابطه بسیار دوستانه و خوبی بین بچه ها هست که من در طی این ۳۵ سالی که در موسیقی فعال بودم تا به حال ندیده بودم و استاد توجه خاصی به تمام بچه ها در طول سفر دارند. در مناسبت هایی که پیش می آید مثلا اگر جشن تولد یکی از بچه ها باشد، استاد حضوری فعال دارد و به گرمی بچه ها را در مهر و محبت خود غرق می کند. این سفرها علاوه بر کار که موضوع اصلی است، سفرهایی بسیار دوستانه، عاطفی و تاثیرگذار است که برای ما در موسیقی ایرانی کمتر سابقه داشته است.
برخورد مردم چطور؟
ـ متفاوت بودن برخوردها خیلی محسوس است. خوب می دانید که از کنسرت های استاد همیشه استقبال می شده، امروز یک کمی متفاوت شده. به هر حال مردم از نظر حسی در شرایط دیگری هستند. استاد سال های سال در فعالیت هنری اش به مسائل اجتماعی و مسائل مردم توجه داشته و رابطه ی عاطفی را با مردم داشته که اینقدر بین مردم محبوب است، ولی این بار برای اینکه مردم خیلی استاد را در کنار خودشان در تمام حرکت ها و درد و رنجهای خودشان دیدند، استقبال به نحو دیگری است. کاملا احساسات مردم متفاوت است. با عشق تمام در کنسرت ها شرکت می کنند و شوری که در پایان کنسرت ایجاد می کنند ارتباطی که برقرار می کنند خیلی روی ما تاثیرگذار است و این نهایت آرزوی هر کسی ست که کار هنری می کند که مخاطبش با اشتیاق و علاقه به شنیدن بیاید و ارتباط برقرار کند و این ارتباط در کار هنری و در اجرا خیلی تاثیر خوبی دارد. برخورد مثبت مردم، انرژی زیادی به همه ی ما می دهد.
چرا دو کنسرت در کانادا، در حالی که در شهرهای اتاوا و مونتریال هم مشتاقان زیادی منتظر استاد شجریان و شما هستند؟
ـ درست است، البته الان در آمریکا هفت کنسرت خواهیم داشت ولی حتی نتوانستیم در شهری مثل نیویورک هم کنسرت بگذاریم، برای اینکه برگزارکنندگان در شهرهای تعیین شده می توانستند کنسرت بگذارند. در استرالیا هم شهرهای دیگری بود که تجمع ایرانیان زیاد بود و خواسته بودند که آنجا هم کنسرت بگذاریم که نشد و مجبور شده بودند مسافت طولانی را طی کنند تا به شهرهایی که کنسرت برگزار می شد بیایند. ای کاش می شد و ما هم دوست داشتیم که در شهرهای بیشتری کنسرت داشته باشیم.
من هم فکر می کنم الان دوستداران شما از اتاوا و مونتریال مجبورند تا تورنتو بیایند.
تورنتو، آخرین شهری ست که تور بهاره برگزار می شود. بعد از آن خیال ندارید در کشورهای دیگر ادامه دهید؟
ـ این تور به این صورت بسته شده، ولی در کشورهای دیگر کنسرت ها ادامه خواهد یافت، مثلا در لبنان و کردستان عراق و ترکیه هم اجرا خواهیم داشت.
تا کی؟
ـ تا زمانی که مردم اشتیاق و علاقه نشان دهند.
و اما سخن پایانی با مردم…
ـ من فقط یک تشکر ویژه از مردم دارم که با همه مشکلاتی که در ایران و خارج کشور دارند، به فرهنگ و موسیقی ایران این همه اشتیاق نشان می دهند و این باعث امیدواری بزرگی برای ماست. امیدوارم یک روزی طوری شود که خانم های هنرمند و خواننده بتوانند در ایران و اینجا فعالیت مستمری داشته باشند و باعث خوشحالی ما هم خواهد بود.