یک روز از هفته
بالاخره بعد از حدود ۱۰ سال انتظار، یعنی دو دوره و نیم، انتخابات کانادا برگزار شد. به میمنت و مبارکی هم حزب لیبرال با اکثریت آرا به پیروزی رسید. خوب به هر حال یک حزبی باید پیروز می شد دیگه. پس چه بهتر که، حزب لیبرال قهرمان شد. حالا بماند که اکثر کسانی که چون من دو ملیتی، در انتخابات قبل، سینه چاکان اقای هارپر بودند و حالا یقه چاک آقای جاستین هستند. خوب آدمیزاد بعد از ۴ سال تغییر می کند. بخصوص اگر ایرانی باشد. مگه کم شنیدیم که تا می گفتیم بابا رفسنجانی همونه که … ،گفتند عوض شده.
گفتیم خاتمی وزیر ارشاد بود و … ، گفتند عوض شده. گفتیم: آقای روحانی…، نگذاشتن ادامه بدیم. گفتند عوض شده. گفتیم: پورمحمدی! عوض شده. ابراهیم نبوی! عوض شده. گنجی! عوض شده. سروش، کدیور …..و موسوی، گفتند: عوض شدند؟! پس ما بیماری عوض شده در خونمان هست.
بگذریم نمی دانم چرا به اینجا رسیدم! یادداشت مغشوش حسن خوبی اش در همین است. بله به خاطر وجود مبارک دو کاندیدای ایرانی در این انتخابات، ایرانی های دو ملیتی وسیعا فعال بودند. و این باعث خوشحالی است. (البته چون نفر سوم از NDP بود، زیاد برای ما دو ملیتی ها، مطرح نبود)!
در این انتخابات حزب و برنامه اش مورد نظر بود و نه شخص کاندیدا، ولی در نشریات ما دو ملیتی ها عکس و اگهی جالبی چشم نواز بود و آن هم تصویر دو کاندیدا از دو حزب رقیب که عنوان تیترش، البته ترجمه فارسی به فارسی اش این بود: “کانسرواتیو ریچموند هیل و لیبرال تورنتو پیوندتان مبارک” از این عکس بعد از سالها، فهمیدم که سیاست حزب لیبرال در تورنتو با سیاست حزب کانسرواتیو در ریچموند هیل یکسان است. و یا حزب لیبرال ریچموند هیل، در حد حزب لیبرال تورنتو نیست، و یا کانسرواتیو ریچموند هیل از لیبرال ریچموند هیل بهتره، بابا ما از ایرانی ها می خواهیم که در تورنتو به لیبرال رای بدهند، ولی در ریچموند هیل به کانسرواتیوها!
یاد جوک اوایل جنگ افتادم که با یک دست سینه می زدند و با دست دیگر بشکن و می گفتند: “تبریک و تسلیت: یه چیزی شبیه ملی مذهبی”.
ما ملت انتخابات ندیده، و حزب نداشته دو ملیتی از این آگهی و عکس گیج و ویج بودیم تا انتخابات تمام شد. بعد همان دوملیتی هایی که حزب لیبرال ریچموند هیل را تحریم کرده بودیم در همان شب در جشن پیروزی لیبرال در ریچموند هیل به جشن و سرور پرداختیم. این جور که معلوم است، نه پرنده می ماند و نه پرواز ….
فردای همان روز در هفته …..
یکی ـ دو روزی از انتخابات نگذشته بود که ما دو ملیتی ها خوشحال و خندان از پیروزی لیبرال ها، همه جا اولین صحبتمان این بود که نمایندگان ایرانی قول دادند، سفارت ایران باز بشود …. اصلن گفتند تا هفته دیگه سفارت باز می شود …… خانمی در کار گرفتن مهاجر از ایران در فیس بوکش نوشت: سهمیه مهاجران ایرانی در سال تا ۱۰ هزار نفر می شود.
بخشی از آژانس های هواپیمایی در آگهی هایشان نوشتند: “از هفته دیگر پرواز مستقیم اتاوا، تهران راه اندازی خواهد شد…. ” و از این قبیل سخن ها … ولی هیچ کجا از ما دو ملیتی ها اصلن و ابدا نشنیدیم که مثلن بگویند، حالا که لیبرال آمده، قول داده شهریه دانشگاه ها قطع و یا نیمه شود. و یا امکانات پزشکی افزایش پیدا کند. یا امکانات پزشکی و رفاهی سالمندان بیشتر می شود. مالیات ها کمتر بشود، مشکل بیکاری کمتر بشود، ساعات کار کمتر با همان حقوق بشود و هزار و یک نکته برای شهروندیمان و….
منِ دو ملیتی، برایم مهم است که برای کارهای سفارتی خودم و دائی جانم، عمه جان و اقوامم سفارت باز شود. ولی از آن مهمتر به عنوان یک شهروند این است که نکاتی که در بالا به آنها اشاره کردم درکانادا جامه عمل بپوشند. مگه نمایندگانی که ایتالیایی اصل هستند، فکرشان منافع ایتالیاست؟ یا هندی ها و چینی ها و …. مصری ها ؟
ولی منِ دو ملیتی به این احساس رسیدم، که این دو نماینده ایرانی در پارلمان کانادا فقط وظیفه باز کردن سفارت ایران را در اتاوا دارند و قرار است نقش کلید را بازی کنند، در همین افکار بودم که تفأل در روزنامه های ایران زدم، چنین آمد با شاهد:
یک روز قبل از فردای همان روز در هفته ….
خیلی از روزنامه های ایران صفحه اول خودشان را به تیتری در رابطه با انتخابات کانادا اختصاص داده بودند با این عناوین :
اطلاعات ـ زلزله سیاسی در کانادا پس از شکست سنگین حزب حاکم محافظه کار
کیهان ـ پایان حکومت ۱۰ ساله استفان هارپر نخست وزیر ضد ایرانی کانادا
رسالت ـ مرگ سیاسی مهره صهیونیست ها در اتاوا
اعتماد ـ “جاستین ترودو” جانشین “استفان هارپر ” نخست وزیر ستیزه جو و ضد ایرانی کانادا شد. نخست وزیر جوان، طرفدار ارتباط با ایران، پیش بینی می شود با آمدن نخست وزیر جدید، خط هوائی تهران ـ اتاوا برقرار می شود
هفت صبح ـ آن مرد که با ایرانی ها دشمن بود، رفت.
همشهری ـ شکست انتخاباتی نخست وزیر ضد ایرانی کانادا
دنیای اقتصاد ـ غروب قدرت تندروها در کانادا
مردم سالاری ـ ترودو در انتخابات پارلمانی هارپر را له کرد، لبخند کانادا با تنبیه جنگ طلبان
جوان ـ پایان حکومت ۱۰ ساله استفان هارپر، مهره صهیونیست ها در کانادا سوخت
آسیا ـ مدافع رابطه با ایران، نخست وزیر کانادا شد
شرق ـ تیمورتاش در مجلس کانادا، دو ایرانی تبار به پارلمان راه یافتند.
چند روز بعد از همان روز هفته ……
توی خبرهای جوراجور و خشن هفته، به یک خبر نسبتا آرام بر می خوریم. آنهم در ایران که به مذاق ما دو ملیتی ها خیلی خوش آیند آمد . اگر احیانا این خبر حقیقت هم نداشته باشد، ولی از نظر محتوا آنقدر پر است، که دروغشم زیباست. خبر از این قرار است که در شهر اهواز یک گروه به نام “گروه فرهنگی کاشت” در منطقه کوی نفت غرفه اهدای کتاب به عنوان نذری راه اندازی کردند. یعنی در شبهای عزاداری محرم، که همیشه رسم بوده است قیمه پلو و آش و شعله زرد می دادند، حالا گروهی پیدا شده که کتاب اهدا می کنند.
یکی از اعضای هئیت مدیره گروه، خانم فهیمه صیادی توضیح داده است، که در راستای ترویج فرهنگ کتاب خوانی، برنامه نذر کتاب یکی از ویژه برنامه های ما است. موسسه ما سعی در درونی شدن توسعه ی فرهنگ مطالعه میان شهروندان اهوازی دارد . و برای این موضوع ۲ میلیون تومان کتاب تهیه کرده است، که به صورت نذری توزیع می شود. این موسسه مدت هاست که در زمینه ترویج فرهنگ مطالعه برنامه های مختلفی در سطح شهر اهواز اجرا کرده است. به همین منظور هم شهر اهواز را به عنوان پایتخت کتاب ایران ثبت کرده اند. هرچند که نذر و نیاز مسئله ای مذهبی است، ولی اگر از این طریق هم مردم با کتاب آشنا شوند هم بسیار مفید است. امیدوارم دو ملیتی های اهواز هم به مانند ما دوملیتی های کانادا که از انتخابات پارلمان استقبال کردیم، از کتاب های نذری استقبال کنند. به امید هفته بعد.