نویسنده: هارون صدیقی

 

هارپر طولانی ترین دوره‌ی کارزار انتخاباتی در ۱۴۰ سال گذشته را به زیان اپوزیسیون ترتیب داد. این ترتیب، اما، به جاستین ترودو فرصت داد تا اصلاحات پابرجای خود را به نمایش بگذارد. از آن هم بهتر، ویژگی‌های ناخوشایند و تاکتیک‌های کثیفِ بی پایان هارپر را نمایان ساخت؛ و با آشکار شدن این ویژگی‌ها و تاکتیک‌ها، کاناداییان بیشتر، از وی زده شدند. آنها انتخابات را به یک رفراندوم درباره‌ی خودش تبدیل کردند، و لحظه‌ای که این اتفاق رخ داد او کارش تمام شد و نشانه‌های مورد انتظار فروپاشی کانسرواتیو پدیدار شد:

کسی که یک دولت تکنفره را به مدت نه سال ونیم راه برده بود، ناگهان و به گونه ای غیرقابل تحسین اعلام کرد که انتخابات درباره‌ی خودش نیست، بلکه درباره‌ی سیاست های دولت اوست.

حتا در حالی که ترودو را مسخره می‌کرد، از رفتار رهبر لیبرال تقلید می کرد – در تجمع‌های کارزار انتخاباتی ژاکتش را در می‌آورد و آستینش را بالا می زد.

به محض آنکه هراس‌آفرینی او در زمینه‌ تروریسم بی نتیجه ماند، تلاشش را در مبارزه‌ی فرهنگی علیه مسلمانان دو برابر کرد، اما قلدری نسبت به یک اقلیت آسیب پذیر نتیجه‌ی وارونه‌ به بار آورد و تبدیل به غلتانه‌ای در زیر پای خودش شد.

زمانی رسید که در سالن‌های تقریبن خالی سخنرانی می‌کرد، در حالی که در گردهمایی‌های ترودو جمعیت موج می‌زد. او نمایش‌های توخالی راه انداخته بود و زیردستانش نسبت به [پیدایش] “فاحشه خانه‌هایی در جامعه‌های ما” زیر حکومت دولت ترودو هشدار می‌‌دادند.

به حوزه‌های انتخاباتی کانسرواتیوها می شتافت تا آنها را نجات دهد، حتا به بهای ظاهر شدن با برادران فورد.

این انتخابات بسیار پرتب و تاب تر از ۱۹۸۸ بود که در آن، مبارزه بر سر بازرگانی آزاد جریان داشت. حالا نه یک موضوع که چندین، اما هرکدام به طریقی با ارزش های کانادایی ربط داشتند. طیف گسترده‌ای از گروه‌ها و مردم به جنبش در آمدند تا رای بدهند که نتیجه به‌ ۴۹/ ۶۸ درصد رسید، یعنی بالاترین میزان از سال ۱۹۹۳ تا کنون (که ۹/۷۰ درصد بود).

بخش‌های نخستِ کارزار، صرف نظر از رسوایی‌ها و عقب‌نشینی‌های سیاسی، نشان داد که “پایه”‌ی ۳۰ درصدی هارپر همچنان با او خواهد ماند؛ و بخش پایانی ثابت کرد که از آن فراتر نخواهد رفت. همان تاکتیک‌های دست راستی سبک جمهوریخواهان و تی پارتی (Tea Party) که کمک کرد تا آن “پایه” شکل بگیرد عینن دلایلی شد برای آنکه کاناداییان او را از خود برانند. این قطبی شدن، شوربختانه، سبب دوام او خواهد شد.

در شب انتخابات، مارگارت اَتوود در شهر کبک در هشتادو یکمین کنگره‌ی سالانه انجمن قلم (گروه نویسندگانی که خود را وقف آزادی بیان می‌دانند، و من هم عضو آن هستم) سخن می‌گفت. زمانی که گرداننده‌ی برنامه با زبردستی او را به موضوع انتخابات کشاند، مارگارت رو به شنوندگان حاضر گفت: ” به آینه نگاه کنید و از خود بپرسید، آیا من همانی هستم که آقای هارپر می‌اندیشد؟”

بیش از دو سوم کاناداییان گفتند، نهjustin-trudeau!

همچنین، انتخابات آشکار ساخت که سیستم چند حزبی پارلمان ما کار می‌کند. هنگامی که رای دهندگان تصمیم می‌گیرند که نابکاران را طرد کنند، راهش را پیدا می‌کنند. در ۱۹۹۳ رای دهندگان، [حضور] محافظه‌کاران پیشرو (Conservatives Progressive) را به دو کرسی کاهش دادند. این انتخابات یک ویژگی هم داشت و آن اینکه خیلی‌ها از نبود یک ائتلاف غیرهارپری، چه رسمی و چه غیر رسمی، تاسف خوردند. برخی حتا به سیستم دوحزبی آمریکایی حسرت بردند. اما این، از چنان اهمیتی برخوردار نیست که مورد تقلید قرار گیرد، زیرا گزینه‌ها را محدود می‌کند.

ایدئولوژی، کاناداییان را آنچنان به غلیان در نمی آورد که آمریکاییان را. یک لیبرال یا یک محافظه‌کار می‌تواند به یک بیل دیویس، به یک برایان مالرونی، یا یک ژان کرتین رای بدهد. در ۲۰۱۱ من به جک لیتون رای دادم. اما، حوزه‌‌های انتخاباتی که هارپر به هم وصله پینه کرد چیز تازه‌ای بود – وفامندی قبیله‌ای. در چنین حالتی، ترودو و توماس مالکر چاره‌ای نداشتند جز آنکه بر همدیگر بتازند تا خود را ضد هارپر نشان دهند. گرد و غباری که بدین سان برپا شد، تفاوت‌های آنها را آشکار ساخت. مالکر زمانی بازنده شد که ادای هارپر را درآورد و یک بودجه‌ی متعادل را تعهد کرد، و به ترودو به خاطر قول حذف خرید جت جنگنده اف-۳۵ حمله برد. این، سقوط ان.دی.پی را در پی داشت که به اکثریت لیبرال انجامید.

مالکر در کبک آرای زیادی را به خاطر موضع گرفتن اصولی علیه ممنوعیت نقاب توسط هارپر، از دست داد، در حالی که ترودو در همین مسئله موضع سخت تری را پیش گرفت و با این حال در کبک هم برنده شد. در طرد روش‌های سیاسی زشت هارپر، رای دهندگان بدترین عوامل او را از دفاترشان بیرون راندند – در ناحیه‌ی تورنتو، کریس آلکساندر، جولیان فانتینو، پل کالاندرا، جو دانیل، براد بات، باب دکارت، و کاستاس منه گاکیس.

هارپر خود را استراتژیست زبردستی می‌دانست که می تواند در ترکیب جمعیتی و قومی، گروه‌های زیرمجموعه را به عنوان هدف‌های خُـرد برگزیند و برنده شود. این شیوه تا زمانی کارآیی داشت که کاناداییان به کلک‌های او پی بردند .

هیچ یک از این موارد که گفته شد بدان معنا نیست که ترودو به قول خود عمل نکند و دست به رفرم سیستم انتخابات نزند.

این انتخابات ۲۰۰ نماینده‌ی جدید محصول داد. مجلس نمایندگان جدید دارای ۱۰نماینده از مردم بومی (aboriginal)، شش نماینده از دگرباشان، و چندین نماینده از میان مردمی که به تابعیت کانادا در آمده‌اند، است – نوعی افراد که از “گروه کانادایی‌های قدیمی” بیرون اند و هارپر نمی‌پسندد.

تورنتو استار ۲۲ اکتبر ۲۰۱۵