حمله تروریستی جنگاوران امارت اسلامی (داعش) به مردم بیگناه و در مکانهایی که به احتمال هدفمند انتخاب شده بودند را هیچ انسانی که ذرهای شعور و معرفت داشته باشد و پایبندی به مبانی حقوق بشر را اصل زندگی بداند، نمیپذیرد. در این معنا تنها زبان گشودن و محکوم کردن عملیات تروریستی کافی نیست و باید هوشمندانه به ریشهها نقب زد تا دید چه میشود که نوجوان پانزده ساله مسلسل دست میگیرد، به خود کمربند انتحاری میبندد و در جیبهایش نارنجک میگذارد تا کسانی را بکشد که هرگز حتا یک کلام با آنها صحبت نکرده و دشمنی با آنها ندارد.
در این جستار قصد پرداختن به معناهای ترور، تروریست و انواع آن را ندارم. اما به ناگزیر و کوتاه میگویم که هدف تروریستها در هر کجای جهان، ایجاد ترس است و وحشت بین مردم. در مورد عملیات تروریستی ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ پاریس، آنها با نیت رعب دست به کشتار جمعی زدند تا مردم عادی با فشارهای خود دولتهای متبوعشان را وادار به عقبنشینی کنند. عقبنشینی از اقدام نظامی علیه پایگاههای داعش در عراق و سوریه.
اگر این عملیات به نیت یاد شده باشد که انگار شکست خورده؛ چرا که اولاند، رئیس جمهور فرانسه در اولین سخنان خود اعلام جنگ کرد و شرایط این کشور را جنگی توصیف نمود. افزون بر این، روز یکشنبه وزارت دفاع فرانسه اعلام کرد که هواپیماهای این کشور مواضع داعش در سوریه را به شدت بمباران کردهاند.
بنابر این، آیا راهکار نظامی، پایان دادن به بحران سوریه و عراق و فارغ شدن از داعش را ممکن میکند؟
آیا جوانانی که گاه اروپا زادگاهشان بوده، از روی آوردن به نیروهای تندرو (دینی یا غیردینی) دست بر خواهند داشت؟
آیا کشورهای غربی تنها راهکار پیش رویشان، اقدام نظامی است یا پرداختن به ریشههای چرایی پیوستن شهروندانشان به نیروهای تندرو؟
آیا غرب در میدان “چه کنم” گرفتار شده است؟ میدانی که اگر حمله نظامی را افزایش دهد، احتمال بیشتر شدن عملیات تروریستی در اروپا و خطر هلاکت مردم بیگناه بیشتر میشود. یعنی؛ آیا ممکن است که به خاطر شکستهای اخیر و از دست دادن پایگاههای نظامی، داعش به گسترش عملیات تروریستی در شهرهای اروپا و کشورهایی که منافع آنان را به خطر میاندازند، بپردازد؟
پرسش آخر را از این نظر طرح میکنم که به باورم تا امروز هم، نیروهای امارت اسلامی امکان عملیات تروریستی در اروپا را داشتهاند. پس چرا تاکنون این کار را نکردهاند، آیا استراتژی نظامی جدیدی برای جلوگیری از حملههای هوایی و زمینی علیه مواضعشان در سوریه و عراق دارند، آیا فکر میکنند با ایجاد ترس و هراس، امکان کمتر شدن عملیات نظامی در منطقه خاورمیانه وجود دارد و آیا …؟
هزاران پرسش را میتوان به زنجیره بالا افزود. اما به باورم برای یافتن پاسخ درست به پرسشهای طرح شده و نشده؛ باید به سیاستهای اخیر کشورهای اروپایی نگاهی دقیق و عمیقتر انداخت، باید به دقت بررسی شود که آیا رویکرد نادرست کشورهای غربی، جوانان؛ جوانانی که در اروپا زاده شدهاند و در دامان همین جامعه هم رشد کردهاند، را به سوی تندروهای مذهبی یا غیرمذهبی گسیل نمیکند؟
برای روشن شدن این موضوع نمونهای میآورم تا روشن شود که آیا سیاستهای دولتهای غربی و از جمله فرانسه در مورد خانوادههایی که فرانسوی تبار نیستند و حاشیه نشیناند چگونه بوده است. به سال ۲۰۰۵ میلادی برمیگردیم؛ هزاران جوان سیاهپوست به میدان آمدند؛ ماشین، فروشگاه و خیابانهای پاریس را به آتش کشیدند. برای چه؟
آنها کار میخواستند، برابری انسانی میخواستند، عدالت میخواستند و … پلیس با به کارگیری توأمان زور و دیپلماسی، شور و هیجان را فرونشاند؛ جوانان به خانههای خود رفتند، مکانهای گرفتار شده در دامن آتش خشم، بازسازی شدند و صاحبان سرمایه به راه خود ادامه دادند. اما نوجوانان آن روز، جوانان امروز هستند که هنوز در حاشیه جامعه روزگار سپری میکنند؛ هنوز بیکار هستند، فقر و نداری، سرخی آتش را بر چهرهشان مینشاند، شرمنده سفرهی خالی فرزندانشان هستند، عدالت هنوز در پس غبار سرمایه پنهان است، برابری اجتماعی مثل خدا مرده و آزادی …؟ با گذشت ده سال هنوز در بر همان پاشنهای میچرخد که ده سال پیش و سی سال پیش؛ یعنی اگر حاشیه نشین هستی، همانجا بمان تا سرمایه به سود خود دست بیابد. آزادی پیوستن به گروههای تندرو اما وجود دارد. این گروهها هم نقطهضعف چنین جامعهای را یافتهاند؛ آنان با دادن اندکی پول و نانی بر سفره امروز و بهشت برین در آخرالزمان، شرایط مغزشویی را مهیا میکنند. با حقنه کردن اندیشههای نادرست و فریب و قول بهشت و حوریان همیشه جوان، نه تنها مسلسل به او میدهند که کمربند انتحاری هم به او میبندند و نارنجک در جیبهایش جا سازی میکنند تا مردم بیگناه را به کشتن دهد. کشتار کسانی که طبق آیه قرآن حلال است و لازم:
سوره النساء، آیه ۸۹: با نامسلمانان دوستی نکنید تا ایمان آورند واگر باز از ایمان برگشتند، آنها را بگیرید و بکشید، چون آنها دوست و یارِ شما نیستند.
سوره توبه، آیه ۲۹: قتال و کارزار کنید با کسانی که به الله و احکامِ او ایمان ندارند و همچنین بکشید آن دسته که خود اهل کتاب هستند (مسیحی، یهودی، زرتشتی – مترجم) ولی آنچه را الله و آنچه رسولش محمد، حرام کرده، حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند، مگر اینکه قبول کنند تا با خفت و زاری به اسلام جزیه (باج – مترجم) دهند.
با چنین ترفندهایی است که جوان بیکار و فقیر را به گردونهی نیستی و تباهی میکشانند. آیا دولتهای غربی نمیدانند که باید برای جلوگیری از خشونت و بستن راه بر تندروها به جای هزینههای میلیاردی نظامی، به خواستههای عادلانه جوانان حاشیه نشین پرداخت؟ به باورم هزینههای نظامی را متحمل میشوند تا کارزار ساخت و ساز اسلحه به پایان نرسد و سرمایهداران نیز سود سرشار این صنعت خانمانسوز را به جیب بزنند. اگر چنین باشد؛ که امیدوارم نباشد، پس دموکراسی ادعاییشان باید تحمل اقدامات خشونتبار هم داشته باشد. باید عملیات تروریستی نیروهای تندرو اسلامگرا مانند داعش، حزبالله، النصرت، بوکوحرام، القاعده و طالبان را مقابله به مثل عدالتجویی، لقمهای نان بر سفره، برابری اجتماعی و اقتصادی ترجمه کرد که بی تردید دروغی بیش نیست. چرا که هیچیک از گروههای یاد شده خود پایبند به میثاقهای انسانی نیستند. کسی که به مبانی حقوق بشر باور داشته باشد؛ سر نمیبرد، کودک و جوان را آتش نمیزند، مردم بیگناه را به رگبار نمیبندد و اقدامات تروریستی انجام نمیدهد. با دروغ و به نام عدالت، برابری، آزادی و آخرت، جوانان را فریب میدهند. جوانانی که اگر فقر گریبانگیرشان نباشد، اگر بیکار نباشند، اگر تحقیر اجتماعی دست از سرشان بردارد، اگر شهروند درجه چندم به حساب نیایند و اگر … هرگز تن به ذلت و پیوستن به گروههای تندرو و خشونتپرور نمیدهند تا شرمندهی سفرهی خالی فرزندانشان نباشند.
خلاصه کنم: راه مقابله با تروریسم، راهکارهای نظامی نیست که باید ضمن فرونشاندن خشونت در خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین، به کنه موضوع توجه شود که راه حلی مگر در پیش گرفتن دیپلماسی انسانی ندارد. با عملیات نظامی علیه جنگاوران داعش، امکان رشد خشونت در شهرهای اروپایی، ایران و آمریکا وجود دارد. با هزینه نظامی یک هفته در عراق و سوریه، میشود در خاورمیانه، اروپا، آمریکا و آفریقا، فرصت کار ایجاد کرد تا جوانان ضمن رسیدن به خواستههای عادلانهشان، از گرویدن به تندروها دوری بجویند. آخر اگر فقر حاصل از بیکاری، رفع شود، احتمال فریب خوردن به نام خدا و دین، کمتر میشود. هرگز مسئولین فرانسوی از خود پرسیدهاند که چرا فرانسه مهد بیشترین نیروهای تندرویی شده که به داعش پیوستهاند؟ باور کنید که پیشگیری از پیوستن به داعش و هر نیروی تندرو دیگری در گرو عدالت و برابری است. وگرنه با افزایش اقدامات نظامی، داعش هم به جای عملیات نظامی در خاورمیانه، اقدام تروریستی در شهرهای بزرگ کشورهایی که با او در مبارزه هستند را بیشتر خواهد کرد. یعنی باید از این به بعد شاهد حمام خونهایی باشیم که در گوشهگوشه جهان جاری میشوند.
هر گاه از عدالت و برابری سخن میگوییم، با توجه به کنش نابرابرانهی کشورها و رسانههای غربی مواجه میشویم که خود میتواند عاملی باشد برای فریب جوانان تا به خشونتگرایی روی بیاورند. دو هفته پیش در لبنان، ۴۴ نفر در حمله تروریستی داعش کشته شدند، هواپیمای مسافربری روسیه توسط داعش منفجر و بیش از دویست نفر کشته شدند؛ این عملیات آیا هشداری نبود که همه جا را سرای ترور خواهیم کرد؟ آیا برخورد دولتهای غربی با دو رویداد تروریستی یادشده چنان بود که شایسته آن باشد؟
پیش از پایان این جستار، بگویم که به باورم؛ محلهای حمله تروریستی اخیر در پاریس گزینههایی بودند که بر اساس برنامهای دقیق انجام شد و تهاجم به حقوق انسانها در جهان بود. سه مکانی که مورد حمله قرار گرفتند، به طور نمادین همان جاهایی بودند که تاریکاندیشها نمیتوانند بربتابند. این عملیات با نیت اجرای سیاست «ما» و «دیگری» انجام شد. بنابراین برای افشای هر چه بیشتر این اقدام تروریستی که شعور جمعی انسان را مورد حمله قرار داده تا «ما» را در برابر «دیگری» قرار دهد، در کنار محکوم کردن آن، باید زبان به سخن بگشاییم و آشکارا از نکبت سیاستهای تندروانهی داعش همانقدر بگوییم که از سیاستهای ناعادلانهی کشورهای غربی. سیاستهایی که موجب پرورش جوانانی میشود که برای کف دست نانی در دام سیاه و تاریک داعش و نیروهای شبیه آن اسیر بشوند.
در پایان برای اثبات این که عملیات نظامی نمیتواند خشونت را فروبنشاند، خلاصهای از اقدامهای تروریستی پس از حمله به ساختمان تجارت جهانی آمریکا در سپتامر ۲۰۰۱ تا حمله تروریستی ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ پاریس را برایتان میآورم. داوری با خودتان باشد که کدام راه گزینه بهتری برای گسترش مبانی حقوق بشر است.
- ۱۳ نوامبر ۲۰۱۳، پاریس؛ تا امروز دوشنبه ۱۶ نوامبر، ۱۲۹ نفر کشته و ۱۵۰ نفر زخمی شدهاند. در این اقدام تروریستی، شش منطقهی پاریس مورد حمله قرار گرفت و مردم بی گناه با مسلسل، بمب و نارنجک مورد هجوم تروریستی نیروهای داعش قرار گرفتند.
- ۱۲ نوامبر ۲۰۱۵، بیروت؛ ۴۴ نفر کشته و ۲۲۹ زخمی برآمد دو بمب داعش است در مسجد شیعههای بیروت و دیگری در یک نانوایی.
- ۳۱ اکتبر ۲۰۱۵، صحرای سینا؛ هواپیمای مسافربری روسیه با ۲۲۴ مسافر پس از ۲۳ دقیقه پرواز منفجر میشود که همگی جان باختند.
- ۳۱ اکتبر ۲۰۱۵، آنکارا؛ ۱۰۲ کشته و ۵۰۰ زخمی حاصل انفجار دو بمب است علیه تظاهرات صلحآمیز مردم.
- ۲۶ ژوئن ۲۰۱۵، تونس؛ دانشجویی که مجهز به مسلسل کلاشینکف بود با حمله به گردشگران ۲۶ نفر از آنان را کشت. این اقدام تروریستی، یادآور حمله ۱۸ مارس همین سال است که ۲۲ نفر در حمله به موزهی باردو در تونس کشته شدند. (مسئولیت تمام عملیات تروریستی یاد شده در بالا را داعش پذیرفته است.)
- ۲ آپریل ۲۰۱۵، کنیا؛ در حمله مردان مسلح به دانشگاهی در کنیا ۱۴۸ نفر طعمه مرگ شدند. الشباب مسئولیت این عملیات را به عهده گرفت.
- ۷-۹ ژانویه ۲۰۱۵، پاریس؛ در حمله مردان مسلح به دفتر هفتهنامه طنز شارلی ابدو، ۱۲ نفر کشته شدند و در روزهای بعد هم ۵ نفر دیگر.
- ۲۴-۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳، نایروبی؛ مردان مسلح در حمله به مرکز فروشی در شهر نایروبی ۶۷ نفر را کشتند. الشباب مسئولیت این عملیات تروریستی را به عهده گرفت.
- ۲۹-۲۶ نوامبر ۲۰۰۸، بمبئی؛ مسلمانان تندرو در حمله به هتل و ایستگاه قطار بمبئی ۱۶۶ نفر را کشتند.
- ۱۱ جولای ۲۰۰۶، بمبئی؛ انفجار چند بمب در قطار و ایستگاه قطار در هنگامی که مردم پس از پایان کار به خانهشان میرفتند و شلوغی سرسامآور بود، موجب مرگ ۱۸۹ نفر شد و ۸۰۰ زخمی بر جای گذاشت. به گزارش پلیس هند، یکی از نیروهای تندرو مسلمان که در پاکستان فعال است، برنامهریزی این عملیات تروریستی را به عهده داشته است.
- ۷ جولای ۲۰۰۵، لندن؛ در چهار عملیات انتحاری؛ سه مورد در مترو و چهارمی در اتوبوس، موجب مرگ ۵۶ نفر و زخمی شدن ۷۰۰ نفر شد. یکی از گروههای وابسته به القاعده مسئولیت این عملیات تروریستی را به عهده گرفت.
- ۱۱ مارس ۲۰۰۴، مادرید؛ انفجار ده بمب در چهار قطار به هنگام صبح منتهی به کشته شدن ۱۹۱ نفر و زخمی شدن ۱۷۰۰ نفر شد. القاعده مسئولیت این عملیات تروریستی را به عهده گرفت.
- ۱۲ اکتبر ۲۰۰۲، بالی؛ انفجار بمب در دو باشگاه شبانه موجب کشته شدن ۲۰۲ نفر شد و زخمی شدن ۲۰۹ نفر. گروه تروریستی جامعه اسلامی، وابسته به القاعده مسئولیت این عملیات تروریستی را به عهده گرفت.
- ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نیویورک؛ چهار هواپیما ربوده میشوند؛ دو هواپیما به برجهای دوقلوی تجارت جهانی برخورد میکنند، یک هواپیما به وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون اصابت میکند و چهارمی هم در پنسیلوانیا سقوط کرد. برآمد این عملیات تروریستی که القاعده مسئولیتاش را به عهده گرفت، ۳۰۰۰ کشته بود.
این لیست میتواند حکایت هفتاد من کاغذ شود. به همین سبب هم مشتی آوردم که نمونه خروار تروریسم باشد در دنیای جدید. این نمونهها را آوردم تا روشن شود که بهرغم عملیات نظامی از سال ۲۰۰۱ در افغانستان و پیش و پس از آن در عراق، هنوز هم خشونت دامنگیر مردم این کشورها است و تروریستها هم همانجا آشیانه دارند. این نمونهها را آوردم تا بدانیم که یکی از راهکارها در مقابله با خشونت کور تروریسم، عملیات نظامی است که گاه بیتردید راهگشا است. اما پرداختن به خواستهای عادلانه، آزادی و برابری برای همه به طور مساوی، سکوت نکردن در برابر ظلم دولتهای همپیمان مانند ترکیه و عربستان سعودی و در روزهای آینده ایران، راه را بر خشونت میبندد.
باشد که چنین شود و شاهد درخشش نور باشیم در تیرگیهای خشونت کور.
* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در اروپا است.
Abbasshokri @gmail.com
تحلیل شما از نوع حسن عباسی است، مردم بیچاره عراق و سوریه ، کردها، ایزدیان که همگی قربانیان اسلام و داعش هستند در این تحلیل شما در کدام طرف واقع شده اند، فرض میکنیم بد رفتاری غربیها باعث این رفتار داعش شده، به بردگی گرفتن زنان، زنده بگور کردن هزاران انسان مسلمان در عراق و سوریه هم لابد به تلافی بد رفتاری غربیهاست،