دیشب ساعت ها وقت گذاشتم و همراه فرزندم، بابک و همسرم منیژه، مناظره کاندیداهای حزب جمهوریخواه آمریکا را که برای کسب مقام کاندیدایی جمهوریخواهان برای ریاست جمهوری آمریکا با هم رقابت می کنند، از کانال سی ان ان تماشا کردم. ۹ کاندیدای اصلی در این مناظره دو ساعته شرکت داشتند.
یکی جوانی بود۴۴ ساله که پدر مادرش از مهاجران کوبایی بودند و اکنون سناتور فلوریداست. مارکو روبیو جوانی تیزهوش و مسلط و نماینده دلواپسان حزب جمهوریخواه از Tea Party، درست نقطه مقابل باراک اوباما است.
دیگری یک سرمایه دار غیر سیاسی ۶۹ ساله که برای اولین بار با پول خودش وارد این مبارزه انتخاباتی شده است. دانلد ترامپ از بعضی جهات شبیه ریگان است و تا حالا از همه جلو افتاده است. ایشان خیلی از آمریکایی ها را نیز خوشحال و خیلی ها را نیز عصبانی کرده است. او همان کسی است که شدیدا مخالف ورود مسلمان ها به آمریکاست.
نفر بعدی دکتر بن کارسون همان دکتر معروف سیاهپوست است که جراح مغز است و سالها در دانشگاه معروف هاپکینز در بالتیمور تدریس و عمل جراحی مغز انجام داده است و من قبلا مقاله کوتاهی در موردش نوشته ام. دکتر بن کارسون را راست های افراطی حزب جمهوریخواه حمایت می کنند و او را در مقابل اوباما گذاشته اند.
یکی دیگر از کاندیداها، جب بوش برادر جرج بوش معروف است که سالها فرماندار ایالت فلوریدا بوده است. او طرفداران پولدار و سرمایه دار توانایی دارد. ولی تا حال نتوانسته توجه زیادی را به خود جلب کند. گرچه از هر فرصتی برای کوبیدن اوباما استفاده می کرد. بیشتر امریکایی ها دیگر مایل نیستند از خاندان بوش شخص دیگری عنان امور را به دست گیرد. می گویند همان جورج بوش برای هفت جدشان کافی است.
جان کزیک کاندیدای ۶۳ ساله و فرماندار ایالت اوهایو (با ۱۵ میلیون جمعیت) است که در زمان حملات سپتامبر ۲۰۰۱، شهردار نیویورک بوده است. او مردی است پخته با تجربیات زیادی در چنته. نسبتا صلح جو و متعادل، اما شانس زیادی در هماهنگ کردن پراکندگی حزب جمهوریخواه ندارد.
اما شخصیت اصلی و تک خال حزب جمهوریخواه تد کروز ۴۴ ساله است. او سناتور نسبتا جوانی از ایالت تگزاس است که فوق العاده باهوش، حاضر جواب و جاه طلب است و بخش های بزرگتری از جمهوریخواهان از او حمایت می کنند. او از پدری کوبایی و مادری آمریکایی در کلگری کانادا متولد شده است. پدرش کشیش بسیار تندرویی است تقریبا مثل جنتی خودمان.
تد کروز برنامه های بسیار خطرناکی دارد. او معتقد به بمباران و با خاک یکسان کردن سوریه و سایر نقاط تروریست پرور است. سخت مخالف توافق هسته ای بین ایران و ۶ کشور دیگر.
او به دنبال قدرت دادن بیشتر به ایالت ها و کم کردن نقش دولت فدرال آمریکاست. سخت شیفته ی نتانیاهو و اسراییلی هاست. در تمام مواضع خود حد نهایی را می گیرد. اهل مباحثه و همکاری بین المللی نیست. او از بعضی جهات به احمدی نژاد خودمان شبیه است.
در بین این کاندیداها، فقط یک زن کارآفرین شرکت داشت که رئیس یک شرکت بزرگ چند ملیتی است که در ۷۵ کشور دیگر شعبه بزرگ دارد. کارلی فیورینا، ۶۱ ساله، حرف جدیدی نداشت جز این که ده ها بار علیه برنامه های بیمه های اجباری و همگانی اوباما حرف زد و چندین بار هم هیلاری کلینتون را مسبب اصلی شکست سیاست های خارجی آمریکا قلمداد کرد.
کاندیدای بعدی، یک پزشک داخلی متخصص و سناتور ایالت کنتاکی است. بسیار متین و خوش فکر و فرهیخته که مخالف جنگ و لشکرکشی آمریکا به خاورمیانه است. رند پاول ۵۲ ساله، روش های دیپلماتیک را برای حل مشکلات در بین کشورها تشویق کرد و حتی از تعامل سازنده با روس ها، ایران و سوریه سخن گفت. او در بین جمهوریخواهان شنوندگان زیادی ندارد. به همین جهت، تقریبا در آخر صف قرار دارد. شخصی میانه رو و معتدل که با تفکرات و برنامه های امروزی جمهوریخواهان جور در نمی آید.
آخرین و شلوغ ترین کاندیدا کریس کریستی فرماندار ایالت نیوجرسی است که بسیار از خودش تعریف کرد که بزرگترین مخالف اوباماست، که اوباما لیاقت رئیس جمهوری شدن ندارد و هزار و یک بد و بیراه دیگر که همگی تبلیغات انتخاباتی برای به دست آوردن دل آمریکایی های جنگ طلب بود. او هم در صف آخر ایستاده است. فکر نمی کنم کسی او را جدی بگیرد.
مهمترین بحث های مناظره روی چند موضوع اصلی دور می زد.
۱- تروریزم اسلامی به رهبری داعش و چگونگی برخورد آتی با آن.
۲- مسئله مهاجران کشورهای خاورمیانه به آمریکا.
۳- شناخت دشمنان آمریکا و چگونگی برخورد با آنها (روسیه- داعش – ایران و اسد)
۴- وضعیت اقتصادی آمریکا و چگونگی برتر نگهداشتن آمریکا به عنوان تنها قدرت اول جهانی.
از مباحث داخلی(آموزش و پرورش، اشتغال، حمایت از بازنشستگان، بیمه های پزشکی، کنترل اسلحه در دست افراد نابهنجار، تقویت سازمان ملل، مهار زدن به گسترش برنامه های اتمی، محیط زیست، گسترش راه های ارتباطی و ساختن پل، مدرسه، بیمارستان و دانشگاه و راه حل برای درگیری های جدید سیاهان با پلیس و غیره) خبری نبود.
به نظرم رسیدکه جمهوریخواهان از یک تشتت و ناهماهنگی در برنامه های راهبردی در عذابند و برای برنامه های کلان آمریکا و سیاست های منطقه ای و داخلی آن، برنامه های منسجمی ندارند. برای لاتین تباران، برای سیاهپوستان و حتی برای فرودستان و حقوق بگیران جامعه، طرح های قابل قبولی ارایه نداده اند. تمام بحث ها حول امنیت و مبارزه با داعش و محدود کردن مهاجران جدید به آمریکا و بیرون کردن دموکرات ها از کاخ سفید، دور می زد.
راه حل های پیشنهادی اکثریت این کاندیداها، نشان از عدم آگاهی آنها از جهان امروز به خصوص خاورمیانه و اسلام داشت. من این مناظره را بزرگترین فرصت تبلیغاتی به نفع داعش و اسلامیست های (شریعتمدار و تندرو) ارزیابی کردم. این کاندیداها آگاهانه و یا ناآگاهانه چنان امنیت را عمده می کردند و چنان با حربه (ترس و وحشت پراکنی) به دنبال رای گرفتن بودند که دستگاه رئیس جمهوری اوباما و هیلاری کلینتون کاندیدای حزب رقیب را عامل اصلی این اوضاع وخیم قلمداد می کردند. بیشتر این کاندیداها، اوباما را مسئول گسترش داعش می دانستند که چرا به سوریه حمله نکرده و دمشق و رقه را با تمام انسان های به گروگان گرفته شده اش با خاک یکسان نکرده است؟
بیشتر حمله ها و ملامت متوجه اوباما بود. حتی یکی شان فریاد می زد که جای جرج بوش خالی است که به این اسلامیست ها درسی عبرت آموز بدهد.
نفرت از انسان، تقدیس جنگ و مداخله نظامی، احساس عمیق برتری طلبی و مستثنا بودن، تحقیر مذاکره و صلح طلبی و ترس و وحشت از اسلام، محورهای اصلی این مناظره بودند.
من در بین این سخنان به ظاهر شسته و تمیز آمریکامحور، صدای پای فاشیسم را می شنیدم و لرزه بر بدنم می نشست. دانلد ترامپ که بیشترین رای را از بین بخشی از جمهوریخواهان به دست آورده، از دیوارکشی در مرزها به سبک اسراییلی ها سخن می گوید و از غیرقانونی کردن ورود مسلمان ها به آمریکا که البته طرفداران نسبتا زیادی هم دارد. اکثرا از برنامه ممنوعیت پرواز بر فراز سوریه حرف می زدند. درست همان برنامه ای که روی لیبی انجام دادند. حتی چند نفرشان معتقد بودند که هواپیماهای روس را باید شامل این ممنوعیت کنند وگرنه آنها را سرنگون خواهند کرد. متخصصان سیاست آمریکا و تحلیلگران بی طرف توضیح خواهند داد که چه مقدار از این مباحث جدی هستند و چه مقدار برای مصرف تبلیغاتی است.
این ها نکات مخاطره انگیزی بودند که شنیدم که سخت نگران کننده می نمایند. ولی نکات آموختنی و تکنیکی مثبتی هم داشت. پاره ای نکات مثبت این مناظره جنجالی را که گویا صدها میلیون نفر در جهان به طور زنده آن را تماشا کرده اند، برمی شمارم.
۱- کاندیداها فقط در وقت تعیین شده ۲ دقیقه ای صحبت کردند نه بیشتر.
۲- هر کدام به نقطه نظرات دیگری به دقت گوش می کردند و حتی یادداشت بر می داشتند.
۳- در تمام این دو ساعت و اندی هیچکدام دیگری را متهم به جیره خواری اسراییل و روس و ایران و داعش نکردند.
۴- از ترور شخصیت و تهدید و اتهام زدن و پرخاشگری به همدیگر تقریبا خبری نبود، ولی تا بخواهی پرخاشگری و اتهام به اوباما، هیلاری کلینتون و حزب دموکرات فراوان بود. یعنی بر پایه همان روان شناسی WE and You که فارسی ساده اش می شود: خودی و ناخودی.
۵- همگی امروز سر کار حاضر شدند و هیچیک به اتهام توهین به رئیس جمهور و یا نفوذی دشمن و یا تهدید امنیت کشور، به حصر خانگی و کهریزک فرستاده نشدند.
۶- در چهره همگی لبخند بود و در آغاز و انجام مناظره به طرف یکدیگر رفتند، دست دادند و حتی چند تایی هم همدیگر را به آغوش کشیدند.
۷- پس از تمام شدن این مناظره، هریک از کاندیداها در برنامه های زنده تلویزیونی دعوت شدند تا نکات مورد نظر خود را بیشتر بشکافند.
۸- نشست های زیادی با شرکت متخصصان مختلف با زمینه های فکری و سیاسی و تعلقات حزبی متفاوت بلافاصله پی گرفته شد تا روی نقطه نظرات هر یک از کاندیداها بحث و ارزیابی شود و گروهی هم مشغول چک کردن راستی و درستی آمار، ارقام و داده های ارایه شده هر یک از کاندیداها بودند . Facts checking.
سوال: چند سال و یا چند دهه و چند قرن طول خواهد کشید که ما ایرانیان هم به این مرحله برسیم؟ و بتوانیم با خیال راحت با هم به گفتگو بنشینیم بدون ترور شخصیت و اتهام زدن و حذف دیگری؟ ………. شما بگویید.
سیز ساغ ومنده سالامت
۱۶ دسامبر ۲۰۱۵- مریلند
توضیح:
با توجه به اطلاعات محدودی که دارم، به نظر می رسد که تلاش های حزب دموکرات و شخص پرزیدنت اوباما، در ۷ سال گذشته، تا حدی توانسته است بحران های داخلی آمریکا را مهار بکند و بر زیاده خواهی ۱۰ درصد از آمریکایی ها که ۹۰ درصد ثروت آمریکا را در دست دارند کنترل بگذارد. شاید به همین دلیل است که راست های حزب جمهوریخواه که هنوز با نومحافظه کاران جنگ طلب و صاحبان صنایع نظامی و کارتل های نفتی همفکر و همراه هستند، تلاش می کنند جامعه داخل آمریکا را امنیتی کنند تا بتوانند بحران های داخلی را به خارج از آمریکا منتقل کرده و سود سرشاری به دست بیاورند. ۱۷۸۰ میلیارد دلار از فروش اسلحه و ۱۲۰۰ میلیارد دلار از طریق نفت که جمعا ۲۹۸۰ میلیارد دلار می شود و فقط قسمت اندکی از این پول وارد سفره های مردم می شود. این است که می گویم تروریست های اسلامی (بن لادن- البغدادی- بوکو حرام و… و…) قبل از این که به خیال خودشان به اسلام و انسان خدمت بکنند به جناح هار و جنگ طلب سرمایه داری آمریکا، انگلیس و فرانسه و روس خدمت می کنند. واقعیت این است که سرمایه داری آمریکا هم یکدست نیست و جناح های متفاوتی دارد، اما جناح وابسته به پنتاگون به تنهایی حدود ۵۰ درصد درآمد ملی آمریکا را به خود اختصاص داده و از طریق ایجاد جنگ های منطقه ای به سودهای سرشار کوتاه مدت دست می یابد و برای جان انسان های عراقی، سوری، ویتنامی، ایرانی و و و و هم ارزشی قایل نیست. دموکرات ها و طبقه متوسط ۶۰ درصدی آمریکا این را خوب می دانند و به خاطر همین است که موفق شده اند ۱۵ درصد بودجه وزارت دفاع (پنتاگون) را در ۷ سال گذشته کاهش دهند و مالیات های بزرگی را بر درآمد بزرگ سرمایه داران تحمیل کنند تا بتوانند بیمه بهداشتی را برای ۱۴ میلیون آمریکایی کم درآمد فراهم کنند. زمانی نه چندان دور هم کندی همین برنامه را داشت که به ترور مرموز او انجامید. اگر حزب جمهوریخواه بتواند قدرت را به دست گیرد (که بعید است)، آنوقت تغییرات بزرگتر و فراگیرتری از آنچه در افغانستان و عراق دیدیم اجرایی خواهند شد و شاید در بیشتر مناطق جهان گسترش خواهد یافت که البته به نفع صلح، عدالت، همزیستی و محیط زیست و زندگی مسالمت آمیز فرهنگها نخواهد بود.
*اشکبوس طالبی دارای فوق لیسانس روان شناسی از دانشگاه شیراز، فوق لیسانس در آموزش و پرورش کودکان استثنایی از آمریکا، گواهینامه پیشرفته تدریس در مدارس ایالت مریلند و مدرس روان شناسی در دانشکده بالتیمور در مریلند است.