ایرانگردی
جزیره خارگ یا خارک، این مهمترین گلوگاه حیاتی ایران در خلیج فارس را همگان با بوی نفت آن میشناسند، اما این نگین زیبای دریای پارس از ژرفای تاریخ سکونتگاه دریاپویانی ماجراجو و بازرگانانی بیباک از اقوام گوناگون ایرانی بوده که ردپای ایشان را در ساحل چین و زنگبار هم میتوان یافت. جزیرهای که لنگرگاه تمامی دریانوردان دوران باستان بوده ست. در این نوشتار، این جزیره زیبای خلیج فارس را نه از دیدگاه اقتصادی، سیاسی، نظامی، بلکه از دیدگاه تاریخی و آثار باستانی آن را میکاویم.
دریای پارس در دوران اشکانی و ساسانی
رونق بنادر خلیج فارس در دوران اشکانی تا به آن اندازه بود که کف همه کوچهها را با حصیر و بوریا و کف کوچههای مهم را با فرش میپوشاندند و بر در و پنجره خانهها، پردههای کتانی زیبا در رنگها و طرحهای گوناگون میآویختند. در بازگشت بازرگانان از سفرهای دریایی بهویژه چین، هند و زنگبار، سراسر شهر از پارچههای رنگارنگ پوشیده میشد، بوی مشک و عنبر تمامی شهر را در بر میگرفت و نوای خوش گوشنواز موسیقی از هر گوشهای برمیخاست. طبقه «گوسان» که دربردارنده خنیاگران نیز بوده، نزد مردم اهمیتی به سزا داشتند. در آن زمان خانهای نبود که از آن بوی دلپذیر خورشهای گوناگون بلند نشود. از برکت رونق اقتصادی راههای دریایی در زمان اشکانیان، در سراسر خلیج فارس شهری نبود که سراپا رنگارنگ و خوشبو نباشد. پوشاک مردان نیمتنه و شلوار گشاد بوده و بر روی آنها لباده بلندی به تن میکردند. زنها جامههای قلابدوزی و ظریف میپوشیدهاند و گیسوان بلند خود را با انواع گلهای مصنوعی زینت میدادهاند. این تصویر زندهایست که یادداشتهای دریانوردان و بازرگانان چین از بندرهای ایران نشان میدهد.
سرودهای عرفانآمیز به زبان سریانی به نام «مروارید» از آن دوران باقی مانده که ترجمهای از یک متن پهلوانی اشکانی است. در طی آن مروارید روح در گرداب ظلمت ماده گم میشود و بازیافتنش نیازمند به ظهور منجی و نیل به معرفت است. بنا به گزارش حمزه اصفهانی داستان هفت وزیر سندباد در دوران اشکانی رخ داده است و داستان سفرهای شاهزادگان بودایی اشکانی از ایران به چین و هند از راه خشکی و دریا جهت ترویج این آیین در متون دو کشور وجود دارد. باوجود اینکه متون بسیار کمی از دوران اشکانی به جا مانده و اطلاعات ما درباره دریانوردی ایشان بسیار هم کمتر است، با این وجود همین سرودهها نشان از ادبیات غنی و سرشار از آگاهی به ویژه در زمینه دریا دارد. از جمله اینکه نوعی کشتی به نام آگرپات (قرواط) توسط ایرانیان اختراع شده است.
در دوران ساسانی پایگاه نظامی مهمی در خارک قرار داشت. در این زمان سرفرماندهی نیروی دریایی ایران در بندر سیراف قرار داشته و فرمانده کل نیروی دریایی ایران ناوبدسالار در آنجا اقامت داشت. دریانوردان دلاور ایرانی، هرگونه تحرکی را تحت نظر و مراقبت داشتند و از امنیت خطوط کشتیرانی از چین تا زنگبار، راه دریایی ابریشم، راه دریایی ادویه و راه دریایی بخور مراقبت می کردند. محمد بن جریر تبری و حمزه اصفهانی تاریخنگاران ایرانی، از نبرد دریایی اردشیر بابکان پادشاه ایران و ساترون واپسین فرمانروای اشکانی میشماهیگ (بحرین) در نزدیکی این جزیره یاد میکنند.
جزیره خارک به دلیل اینکه لنگرگاه طبیعی و بندر مناسبی داشته و در پایان راههای دریایی اقیانوس هند قرار داشته، فاصله کم آن تا سرزمین اصلی ایران، نخلستانهای گسترده، آبوهوای به نسبت بهتر و آب شیرین، از کهنترین دوران، بارانداز کشتیهایی بوده که از اقیانوس هند میآمدند. کشتیهای بزرگ بارهای خود را در باراندازهای خارک خالی میکردند تا از آنجا با کشتیهای کوچکتر از راه اروندرود (دجله) به تیسفون و از راه فرات به سوریه کنونی و سپس با کاروان به روم فرستاده شوند. به دلیل اهمیت این بندرگاه، کشورهای دیگر مانند چین و روم، حتی شهرهای مهم ایران هم نمایندگی بازرگانی خود را در این جزیره برپا کرده بودند. اهمیت نمایندگیهای این جزیره تا به آن اندازه بود که مصونیت نمایندگان بازرگانی روم و اموالشان از سوی ایران در سراسر دوران جنگهای هفتصد ساله ایران و روم حفظ شد. هرچند که رومیان با اشتهای سیریناپذیر دزدان دریایی به ثروتهای شرق چشم طمع دوخته بودند. همچنین ابن خردادبه، دانشمند جغرافیدان، تاریخنویس و موسیقیشناس ایرانی (خراسانی) و نویسنده کتاب المسالک و الممالک در سده سوم خورشیدی برابر با نهم میلادی جزیره خارگ را توقفگاهی سرسبز در مسیر کشتیرانی به سمت هند و زنگبار وصف میکند.
آناهیتا ـ ایزدبانوی آبها
ایزد آبها، که گردونه او را در آسمانها چهار اسب ابر و باران و ژاله و شبنم میکشیدند، یکی از بزرگ ایزدان پیش از زرتشت بود، و نیایشگاههای او در کنگاور (کرمانشاه) و بیشابور (فارس) نمایان است، در اوستا مورد ستایش بسیار بوده و هم مرتبه میترا (مهر) و اورمزد (اهورامزدا) قرار میگیرد.
نیایشگاه آناهیتا در جزیره خارک
دریانوردان دوران باستان برای دریایی که در کنار آن میزیستند خدای دریا داشتند و با اهدای نذر و پیشکش از او میخواستند تا از رنج و سختیهای سفر دریا و خشم آن، و همچنین جانوران افسانهای که به وجود آنها باور داشتند، در امان بمانند. دریانوردان ایرانی در آغاز هر سفر به زیارت نیایشگاه آناهیتا، ایزدبانوی نگهبان آبها، در جزیره خارک میرفتند و پس از بازگشت نیز به شکرانه بازگشت سلامت از سفر دریایی، هدایایی به این نیایشگاه پیشکش میکردند. ناگفته نماند که تاریخنگاران اروپایی، این نیایشگاه را به نام پوزییدون خدای دریا در یونان باستان، معادل با نپتون رومی، نامیدهاند. بومیان خارگ این محل را صخره مقدس مینامند. در دیواره سمت چپ آن روی دیوار و در ارتفاع ۵۰/۲ متری، نشانههایی از یک نقش برجسته با موضوع مراسم جشن و سرور وجود دارد. از میان این تصاویر میتوان نقش به جای مانده از کشتی بازرگانی بادبانی با دکل دیدهبانی را تشخیص داد.
پرفسور گیرشمن در همایش خلیج فارس که در مهرماه ۱۳۴۱ خورشیدی برگزار شد درباره این زیارتگاه چنین مینویسد:« … ما خرابههای معبد خدای دریاها، پوزییدون را در این جزیره بازیافتیم، معبد یادشده از سنگهای بزرگی که با استادی خاصی تراشیده شده، بر روی یک تخته سنگ بزرگ، ساخته شده بودند. در دوران ساسانیان روی آن یک آتشکده بنا شده است. و هنگامی که دین اسلام رواج یافت و جانشین مذهب زرتشتی شد، این آتشکده به صورت مسجدی درآمد و در آن مهرابی ساختند که رو به مکه بود… ».
آرامگاههای پالمیرا
دو آرامگاه پنجاه نفره از مردم پالمیرا (غربیترین شهر ایران دردوران اشکانی)، که بزرگترین بازرگانان دوران اشکانی بودند، اهمیت این جزیره در این دوران را به خوبی نشان میدهد. در مزار زنان شیشههای کوچکی که احتمالاً در آن عطر میریختند و هم چنین جواهراتی همانند حلقه انگشتری و آینههای مفرغی پیدا شده است. همچنین چند آرامگاه باستانی دیگر یافت شده که گمان میبرند متعلق به فینیقیان باشد.
کلیسای ایرانیان مسیحی نسطوری
در غرب جزیره بازماندههای کلیسای ایرانیان مسیحی (نسطوریان) و آرامگاههای ایشان از دوران ساسانیان و همچنین کاریزهای پیرامون یگانه کلیسای باقی مانده از دوران ساسانی در خلیج فارس است که می توان آن را نماد روشن تعلق خلیج فارس به ایران و ایرانی دانست. آثار بر جای مانده از این کلیسا که در کاوشهای پروفسور گیرشمن فرانسوی در سال ۱۳۳۷ مورد بررسی قرار گرفت نشان میدهد که این جزیره در عصر ساسانیان میزبان جماعت بزرگی از بازرگانان مسیحی ایرانی (نسطوری) بوده است. در آن زمان شهر بختاردشیر یا ریشهر کنونی در دوازده کیلومتری بوشهر یکی از مهمترین مراکز مسیحیان ایران بود که تا جزیره خارگ فاصله چندانی نداشت. بندری که پیشینه تاریخی آن به دوران ایلام می رسد و در آن زمان با عنوان لیان شناخته میشد. روستایی که بهدست اردشیر ساسانی گسترش یافت.
بخش دوم و پایانی هفته ی آینده
* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.
در وبگردی برای دسترسی به منابعی مربوط به افسانه ها و باورهای جنوبی ، با سایت شما آشنا شدم. خیلی عالی بود و ازتون تشکر می کنم
از درون پنجره کوچک هواپیما می توان تمام جزیره خارک را دید.هنگامی که هواپیما روی باند هزار متری فرود می آید و صدای شدید ترمز هواپیما را برای توقف می شنوی،می توان دود های ترمز هواپیما را تا دقایقی در هوای پاک جزیره بخوبی دید و بمحض ورود به سالن کوچک فرودگاه با یک نگاه به اطراف خود را در افریقای نجات پرست حس می کنی که محیط فرودگاه آن را به دو قسمت منطقه شرکت نفتی و بومیان محلی تقسیم کرده و فقر و اختلاف طبقاتی را بخوبی مشاعده می کنی.در یک طرف کارکنان شرکت نفت با تمام امکانات رفاهی(عده ای از همسران شرکت نفت روزانه برای خرید، مجانی با هواپیمای شرکت نفت به آبادان می رفتند) و در طرف دیگربومیانی بودند که حتی ده ها سال بود پایشان را از جزیره بیرون نگذاشته بودند .چه خوب بود نویسنده بجای این همه به جای اهمیت دادن به مسائل تاریخی به موضوع های اجتماعی جزیره می پرداخت.