آیا مقصود رهبری از “هزینه های سنگین”، “تغییر کاربری” کارخانه آب سنگین اراک، خارج کردن قلب رآکتور آن و پرکردنش با بتن است؟! این هم نیازی به پرداخت “هزینه های سنگین” نداشت و یک مدیریت دورنگر، کارآمد و خرد مدار، که نگاهی به جهان پیرامون خود می افکند و از سرنوشت تاسیسات اتمی معمر قذافی در لیبی عبرت می گرفت، اصولا وارد چنین ماجراجویی پرهزینه ای نمی شد تا اکنون با بی شرمی آن را جزء “آنچه دراین معامله به دست آمده” بنامد!
در پیام توییتری که شیخ حسن روحانی پس از اعلام آغاز مرحله اجرای برجام منتشرکرد نیز فریبکاری وجود دارد. او در این پیام که خطاب به مردم است نوشت: «برجام به فرجام رسید… این سربلندی بر شما مبارک باد»! واقعیت مکتوم مانده در این پیام این است که مرحله جدیدی که از روز شنبه پرونده هسته ای در آن قرارگرفته، نه چنان که شیخ حسن به دروغ می گوید «فرجام برجام»، بلکه آغاز یک راه دراز و پردست انداز دست کم ۸ ساله است!
شنبه گذشته، ۲۶ دی، غم انگیز، خسارت بارترین و پرهزینه ترین سریال تاریخ کشور، با بیش از ۲۰ سال پیشینه و ۱۳ سال خیره سری نابخردانه، با سناریوی نوشته شده توسط سیدعلی خامنه ای، به کارگردانی باراک حسین اوباما، با بازیگری شیخ حسن روحانی، محمد جواد ظریف، جان کری، فدریکا موگرینی و… وارد فصلی تازه و پرپیچ و خم شد.
هزینه بسیار سنگین تهیه ی این سریال ایران بربادده را، مردم نگونبخت ایران با کوچک و کوچک ترشدن سفره های خود پرداخت کرده اند.
باراک حسین اوباما برای کارگردانی بخش اخیر این سریال در چند سال گذشته، از کارگردانی سریالی دیگر در سوریه شانه خالی کرد و مسبب کشته شدن نزدیک به ۳۰۰ هزارتن و آوارگی و بی خانمانی ۱۲ میلیون تن دیگر از مردم بی پناه سوریه شد که عواقب ناگوار آن امروز گریبانگیر دولت های اروپایی شده است.
در پی آغاز این بخش از سریال، بازیگران به بازارگرمی درباره آن پرداختند و به یکدیگر، سناریست و کارگردان و حتی تهیه کننده بینوا ـ یعنی مردم ـ تبریک و تهنیت گفتند. تارنمای “رادیو فردا” دراین باره نوشت: «درپی اجرایی شدن توافق هسته ای، حسن روحانی رئیس جمهوری، به آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نامه نوشت. آقای روحانی در این نامه به جوانب مختلف مذاکرات و توافق هسته ای از جمله “ادامه غنی سازی”، “ایجاد تغییرات در رآکتور آب سنگین اراک” و ورود کیک زرد (در ازای صدور اورانیوم غنی شده ایران به خارج) و همچنین رفع تحریم ها اشاره کرده و آنها را “دستاورد” توصیف کرده است»!
این “دستاورد”های شیخ حسن، انسان را به یاد ملانصرالدین می اندازد که تخم مرغ را دانه ای ۵ ریال می خرید، رنگ می کرد، می پخت و دانه ای ۱ ریال می فروخت! واقعا که فروش حدود ۱۱ تن اورانیوم غنی شده (معادل بیش از ۹۷ درصد کل اورانیوم ذخیره شده) که ده ها میلیارد دلار از کیسه مردم بینوا صرف آن شده بود، به بهایی حدود ۲۰ میلیون دلار ـ آن هم نه پول نقد بلکه در ازای دریافت کیک زرد، تا این معامله همچنان تداوم داشته باشد ـ را تنها روباه مکاری چون شیخ حسن روحانی می تواند “دستاورد” بنامد و آن را به “ملت صبور ایران” شادباش بگوید: «برجام به فرجام رسید… این سربلندی برشما مبارک باد»!
آش تبریک و تهنیت گویی آنقدر شور شد که خان هم فهمید و “مقام معظم رهبری” که از لوازم رهبری تنها نخود هر آش شدن را می شناسد، در پاسخ لاف زنی های دروغین شیخ حسن، ضمن سرهم کردن مشتی دروغ دیگر، کوشید ترمز دروغ بافی های او را نیز بکشد. روز سه شنبه ۲۹ دی، سید علی خامنه ای در نامه ای در پاسخ شیخ حسن: «ضمن ابراز خوشحالی از آن چه “عقب نشینی” طرف مقابل و رفع “بخشی از تحریم ها” نامید، توجه حسن روحانی و هیئت مذاکره کننده را به چند مورد جلب کرد».
از جمله این موارد این بود که: «همین اندازه دستاورد نیز بر اثر مقاومت و ایستادگی به دست آمده»، «از خدعه و نقض عهد دولت های مستکبر به ویژه آمریکا در این مسئله و مسایل دیگر غفلت نشود»، «رفع تحریم ها به تنهایی برای گشایش در اقتصاد کشور و معیشت مردم کافی نیست» و سرانجام این که: «در تبلیغات توجه شود که در برابر آنچه در این معامله به دست آمده، هزینه های سنگینی پرداخت شده است»!
در مورد “هزینه های سنگین” و حتی بسیار سنگین و کمرشکن حق کاملا با مقام معظم رهبری است. اما کاش او توضیح می داد که دستاوردها و “آنچه دراین معامله به دست آمده” چه بوده است؟!
آیا منظور لغو قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است؟ این که دستاورد نمی تواند باشد، زیرا اگر رئیس جمهوری که نظرش به نظر مقام معظم رهبری نزدیک تر بود، آنها را “کاغذ پاره” نمی خواند و نمی گفت: “آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دونتان پاره شود” اصلا لزومی نمی بود که برای لغو آنها “هزینه های سنگین” پرداخت شود!
آیا لغو – یا به عبارت درست تر “تعلیق” – تحریم های سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا است که رهبر معظم آنها را “آنچه دراین معامله به دست آمده” می خواند؟! این هم مانند مورد پیشین، اگر با خیره سری و لجبازی خود او روبرو نبود، اصلا اعمال نمی شد تا لغو آنها بتواند “دستاورد” باشد!
آیا مقصود او “تغییر کاربری” کارخانه آب سنگین اراک، خارج کردن قلب رآکتور آن و پرکردنش با بتن است؟! این هم نیازی به پرداخت “هزینه های سنگین” نداشت و یک مدیریت دورنگر، کارآمد و خرد مدار، که نگاهی به جهان پیرامون خود می افکند و از سرنوشت تاسیسات اتمی معمر قذافی در لیبی عبرت می گرفت، اصولا وارد چنین ماجراجویی پرهزینه ای نمی شد تا اکنون با بی شرمی آن را جزء “آنچه دراین معامله به دست آمده” بنامد!
در پیام توییتری که شیخ حسن روحانی پس از اعلام آغاز مرحله اجرای برجام منتشرکرد نیز فریبکاری وجود دارد. او در این پیام که خطاب به مردم است نوشت: «برجام به فرجام رسید… این سربلندی بر شما مبارک باد»! واقعیت مکتوم مانده در این پیام این است که مرحله جدیدی که از روز شنبه پرونده هسته ای در آن قرارگرفته، نه چنان که شیخ حسن به دروغ می گوید «فرجام برجام»، بلکه آغاز یک راه دراز و پردست انداز دست کم ۸ ساله است!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com