دکتر شاپور بختیار: هیچ‌کس نمی‌داند جمهوری اسلامی وی چیست، و اگر کسی به متون گذشته مراجعه کند پشتش به لرزه در می آید، او نه تعدد گروه های سیاسی را می‌پذیرد نه دموکراسی را. می‌خواهد روحانیت قانون الهی را اجرا کند. همه چیز اینجا شروع می‌شود و اینجا تمام می شود

 

 

 

تاریخ است که گذشته و حال و آینده را

به هم آشنا می سازد. تاریخ تغییر پذیر

نیست چونکه آیینه ی گذشته است

و گذشته تغییرناپذیراست.

حاج میرزا یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، مقدمه، ص۹

 

سی و هفت سال پیش در چنین روزی دولت ملی دکتر شاپور بختیار پایان یافت. دولتی که برای زنده کردن دوباره ی مشروطیت در ایران تشکیل شده و با برنامه‌ای منطبق با برنامه ی جبهه ی ملی ایران توانسته بود در مدتی بسیار کوتاه به همه ی خواست های ملت در بیست و پنجساله ی پس از ۲۸ مرداد تحقق بخشد. دولتی که تنها سی و هفت روز عمر کرد. دولتی که به عنوان فرصت گرانمایه ای برای به کرسی نشاندن حاکمیت ملی و تحقق آزادی و استقلال و حفظ تمامیت ارضی ایران و رفاه ملت در تاریخ خواهد ماند

زنده یاد شاپور بختیار

زنده یاد شاپور بختیار

.

سی و هفت سال پیش، در بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷ پایه ی جمهوری اسلامی ریخته شد. همان نظام شومی که بانیان و سردمدارانش نزدیک به چهار دهه بر ملت زجر کشیده ی ایران غلبه کرده‌اند و از این طریق آزادی های فردی و اجتماعی را برچیده و مفاد حقوق بشر را زیر پا گذاشته اند، اقتصاد کشور را به ورشکستگی کشانده و استقلال و تمامیت آن را در معرض مخاطره افکنده اند.

در‌واقع، در آن روز سیاه، انحراف از جنبش آزادی خواهی و رفاه طلبی مردمی که مدت نزدیک به دو سال به پا خاسته و خواهان پایان استبداد ۲۵ ساله و دستگاه فاسد متکی به آن بودند، رقم زده شد.

ما، نمی خواهیم در این مقال کوتاه علل انقلاب اسلامی در ایران را ارزیابی کنیم. این امری است که بارها توسط نهضت مقاومت ملی ایران و بسیاری دیگر از منتقدین بی‌غرض و مرض در دهه های پیشین و در محدوده ی وسیعتری انجام گرفته است، بلکه میخواهیم با ملت ایران و نسل های بعد از انقلاب آن و بالاخص با قشرهای جوان و پرشوری که تشنه آزادی اند به گفتگو بنشینیم با این امید که این سخن ما که خود در راه آن آزادی از دست رفته مبارزه کرده ایم و از درون شاهد اوضاع آن دوران بوده ایم برای آینده ی وطن عزیز سودمند افتد!

درک درستِ وقایع روزگار و آموختن از تجربه‌ ی آن‌ها، بررسی شخصیت‌های مؤثر و تعیین کننده ی وقایع اجتماعی و نیز مقایسه ی دقیق افکار، اعتقادات، بیانات و اَعمال آن‌ شخصیت ها در گذشته و اکنون آنهاست که می‌تواند همچون چراغی فروزان راه آینده ی ما را روشن کند و به ما بنمایاند که فرد مورد اعتماد کیست و چه خصایلی باید داشته باشد.

چهره‌های اصلی در صحنه ی سیاسی ایران در زمستان ۵۷ آیت الله خمینی و دکتر شاپور بختیار بودند. هرچند که محمدرضا پهلوی و مهندس مهدی بازرگان نیز در شکل‌گیری اوضاع دخالت داشتند.

پادشاه که در سرکوب جنبش مردم ذره‌ای موفق نشده بود از سر ناچاری تغییر رویه داد و در پیام به ملت ایران گفت: ”من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم و آنچه را که شما برای بدست آوردنش قربانی داده‌اید تقدیم می کنم”. برای پادشاه راهی جز روی آوردن به شخصیت‌های ملی باز نمانده امکان تعلل بیشتر در مقابل خواست های سران جبهه ی ملی که در نامه ی سرگشاده ی تاریخی خود به «پیشگاه اعلیحضرت همایونی» یک سال و نیم پیش از آن صریحاً خواسته بودند وجود نداشت و از این رو و بالاجبار حکم نخست وزیری دکتر شاپور بختیار را صادر کرد.

خصوصیات شاپور بختیار از نوجوانی، دوران پر افتخار نهضت ملی مصدق و در کنار او، وفاداری به آرمانهایی که خود داشت و در مکتب مصدق به آن‌ها جلا داده بود، در تمامی ایامِ قبل و بعد از قبول نخست وزیری و بالاخره از بیست و دو بهمن ۵۷ تا آخرین دم زندگانی، همان ماند که بود.

ایمان و اعتقاد بختیار به حقانیت راهی که می پیمود آنچنان استوار ماند که در زمانی که یکه و تنها در مقابل آیت الله و ابواب جمعی او قرار گرفت، با لحنی مصمم گفت: ”… من در هیچ صورتی سنگر قانون اساسی را خالی نخواهم کرد ویک وجب از این خاک هم برای من ارزش تمام کشور را دارد و در راه پاسداری از آن و یگانگی کشور به قول شاعر می گویم: جان متاعی است که هر بی سرپایی دارد.”

به گواهی تاریخچه ی زندگانی پر فراز و نشیب سیاسی و اجتماعی شاپور بختیار میان باورهای برخاسته از افکار ژرف او در خصوصِ مفاهیم والایی همچون آزادی، عدالت اجتماعی، ایستادگی در مقابل استبداد و مبارزه با هر قدرتِ پایمال کننده ی حرمت انسانی، با گفته‌ها و اعمال وی همآهنگی کامل وجود داشت. بختیار از نادر انسانهایی بود که از همان دوران جوانی و آغاز آموزش سیاسی تا واپسین لحظه ی زندگانی همواره در یک مسیر قرار داشت و آن مسیر همانطور که بارها تأکید می کرد، انسان و نیکبختی او بود که به باور وی در ایران بدون آزادی و استقلال کشور امکان پذیر نمی شد.

آیت الله خمینی سالها پیش از آنکه از نجف راهی نوفل لوشاتو شود و پس از مدتی کوتاه به ایران مراجعت کند یک هدف بیشتر نداشت و آنهم تصاحب قدرت مطلقه در ایران و بسط دامنه ی آن قدرت در منطقه ی خاورمیانه بود. صبر او برای رسیدن به موفقیت حد نداشت. مهارتش در اغفال جماعت و توسل به دروغ و ریا‌ و خدعه و مخفی نگاه داشتن نظر خود حتی با کسانی که خود را نزدیکترین فرد نسبت به او می دانستند حیرت انگیز بود و او تا می توانست هرگز از بکار گرفتن این مهارت به عنوان وسیله برای نیل به مقصود دست برنداشت. تفاوت‌های فاحش میان لحن و محتوای مصاحبات او با مخبرین خارجی در نوفل لوشاتو با بعد از آن، مثلا، گفتن اینکه «من یک طلبه بیش نیستم و نمی‌خواهم حکومت کنم» و سپس اعلام جمهوری اسلامی از طرف او تنها یک نمونه ی کوچک از این خدعه هایی است.که خود نیز به توسل بدان ها اذعان کرده است، مثلاً آنجا که می گوید «ما خدعه کردیم.» از منظر آیت الله خمینی «انسان و نیکبختی او» زمانی متصور است که آدمی تمام اختیارات خود را به ولی امر بسپارد.

در آن روزهای بحرانی و سرنوشت ساز بهمن ۱۳۵۷، گذشته از فرصت طلبان منتظر قدرت، همه ی کسانی که با رفع مسئولیت از خود، پایان دیکتاتوری خلاف قانون شخص شاه را با حذف مشروطیت مساوی پنداشتند و در حالیکه با «نیت پاک» به آیت الله گرویدند و شنیدند که این امام نوظهور گفت: ”من دولت تعیین می کنم؛ من تودهن این دولت می زنم؛ من دولت تعیین می کنم…” و به خطر مهیبی که در مفهوم این عبارات، آزادی ایرانی و ایران را تهدید می کرد، توجه نکردند، خود را در گشودن راه استقرار نظام توتالیتر حاکم بر ایران سهیم نمودند.

و امروز، و با نگاه به گذشته که بایستی تجربه اش راهنمای آینده باشد، باید با صراحت تمام گفت که علیرغم مشاجرات کانونهای قدرت در نظام فاسد جمهوری اسلامی هنوز بزرگشدگان مکتب آیت الله از ۱۵ خرداد ۴۲ به اینطرف، امثال سید علی خامنه ای و علی اکبر هاشمی رفسنجانی در مقام رهبری نظام و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دارند و بعد از این‌ها نیز همه از این قماش و بنا بر منافع شخصی و جمعی شان حافظ نظام خواهند بود. بعلاوه نظام جمهوری اسلامی بنا بر نص قانون اساسی‌اش اصلا نمی تواند تغییر پذیر و قابل اصلاح باشد. اضافه بر آن، در اوضاعی که در آن از رهبر و بیت رهبری گرفته تا سایر کانون های فساد و غارت هرکدام سعی دارد از این خوان یغما بیشتر برباید، انتظار اصلاحات خیال خامی بیش نیست.

سالیان درازی است که اقشار آگاه جامعه دریافته‌اند که دلبستگی به این‌‌ «هادیان راه حقیقت» بیهوده است و آزموده را آزمودن خطاست.

در حالی که گردانندگان دستگاه حاکمیت کماکان معتقدند که ملت ایران محجور و نیازمند قیمومت آنان است و درصورتیکه با توجه به فعل و انفعالات بین‌المللی و تن دادنشان به همه ی شروط تحقیرآمیزی که برایشان گذاشته می شود، خود در این ایام بیش از هر صغیر محجوری محتاج قیم هستند ولی نه می‌ توانند و نه می‌خواهند «پیام ملت ایران» را بشنوند، ادامه ی مبارزات مدنی و گسترش هرچه بیشتر آن با وجود مصایبی که به دنبال دارد همچنان در دستور روز همه ی اقشار آگاه جامعه است.

مقاومت منفی و شرکت نکردن در برنامه‌های نمایشی و مضحک انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس «خبرگان رهبری» یکی از مؤثرترین ابزارهای مبارزه با رژیمی است که همچون آفتی ویرانگراز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بر سر ملت ایران فرود آمده است.

گسترش دامنه ی مبارزات مدنی و کوشش برای ایجاد کانونهای سیاسی مبلغ دموکراسی در ایران قدمهای مؤثری در راه گذار از جمهوری اسلامی به جامعه ای آزاد و برخوردار از دموکراسی در ایران می باشد.

نهضت مقاومت ملی ایران با اعلام مجدد آمادگی خود برای همکاری با سایر نیروهای خواهان آزادی و دموکراسی در ایران، کلام امروز را با ذکر چند جمله از دکتر شاپور بختیار که روز ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ در مصاحبه با مخبرین خارجی صورت گرفت، بپایان می‌رساند:

”… من تمام عمر در راه دموکراسی مبارزه کرده‌ام و در اصول عقاید نه با آیت الله خمینی سازش خواهم کرد، نه با کس دیگر.

من نخست باید بدانم که جمهوری اسلامی چیست و سپس بگویم که آیا قبولش خواهم کرد یا نه.

اگر سازش[ با آیت الله خمینی] عبارت از انتخابات دموکراتیک و آزاد و رعایت حقوق بشر باشد، با این کار موافقم، اما درباره مسائل و اصول نه با شاه سازش خواهم کرد نه با آیت الله خمینی.

من با خود گفتم که ۲۵ سال گذشته زشت، دیکتاتوری و فاسد بوده است. ولی گذر از یک دیکتاتوری به دیکتاتوری ای پرابهام، نه!

هرچه خمینی می خواهد، من هم می خواهم. آزادی زندانیان سیاسی و خروج شاه بدون وقوع حادثه ای مهم کارهایی است که من کرده ام. همچنین محاکمه مسئولان که در شرف شروع است و آزادی مطبوعات. او دیگر چه می خواهد؟ هیچ‌کس نمی‌داند جمهوری اسلامی وی چیست، و اگر کسی به متون گذشته مراجعه کند پشتش به لرزه در می آید، او نه تعدد گروههای سیاسی را می‌پذیرد نه دموکراسی را. می‌خواهد روحانیت قانون الهی را اجرا کند. همه چیز اینجا شروع می‌شود و اینجا تمام می شود”.

ایران هرگز نخواهد مرد

پنج شنبه، ۲۲ بهمن ۱۳۹۴

   برابر ۱۱ فوریه ۲۰۱۶

نهضت مقاومت ملی ایران

بنیانگذار دکتر شاپور بختیار

National Movement of the Iranian Resistance

NAMIR

Founded by Chapour Bachtiar