در حالی که میانگین کشته ها و تلفات جنگ داخلی خونبار سوریه ـ یا چنان که دبیرکل سازمان ملل آن را توصیف کرده “جنایت علیه بشریت” ـ در چهار سال و چند ماه گذشته نزدیک به ۲۰۰ تن در روز بوده، چندین ماه است که بیشتر رسانه های دنیا روی عدد ۲۵۰ یا ۲۶۰ هزار تن منجمد شده اند. دلیل این امر را شاید بتوان دراین دانست که حتی وجدان خفته ـ و گرفتار ـ بشریت قرن بیست و یکم نیز دیگر توان رویارویی با میزان تلخی واقعیت را ندارد و رسانه ها به عنوان آیینه بازتاب دهنده آن می کوشند با خود فریبی از کنار آن بگذرند.
اما، هفته گذشته یک نهاد مستقل که با کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل همکاری دارد، گزارشی منتشرکرد که ازاین فریب یا خودفریبی پرده برداشت. به گزارش تارنمای “رادیو زمانه” در ۲۲ بهمن: «آمار کشته شدگان جنگ سوریه به ۵۰۰ هزار تن نزدیک می شود. مرکز پژوهش های سیاسی سوریه در گزارشی نوشته است که در جنگ پنج ساله سوریه حدود ۴۰۰ هزارتن کشته شده اند و ۷۰ هزارتن نیز براثر کمبود آب آشامیدنی، مواد غذایی و دارویی جان خود را از دست داده اند». در این آمار غیرنظامیان، زنان و کودکانی که در راه گریز از جهنم سوریه و یافتن پناه جان خود را در دریا از دست داده اند به حساب نیامده است
.
برگزاری کنفرانس امنیتی بین المللی در مونیخ آلمان در هفته گذشته، فرصتی برای گردهمایی دست اندرکاران در بحران سوریه پدید آورد. به گزارش “رادیو فردا” در روز پنجشنبه ۲۲ بهمن: «جان کری، وزیرخارجه آمریکا درکنار وزیر خارجه روسیه و نماینده سازمان ملل در امور سوریه اعلام کرد که قدرت های جهانی بر سر آتش بس ظرف یک هفته و رساندن کمک های بشردوستانه به توافق رسیده اند».
“رادیو فرانسه” نیز روز ۲۳ بهمن اعلام کرد که: «کشورهای عضو گروه بین المللی حمایت از سوریه بر سر طرحی برای برقراری آتش بس و ارسال کمک های انسان دوستانه به شهرها و مناطق تحت محاصره سوریه به توافق دست یافتند».
اما، امید برانگیزی این خبرها دوام چندانی نیافت: «ساعاتی پس از توافق روسیه و آمریکا در مونیخ بر سر آتش بس در سوریه، بشار اسد در گفتگو با خبرگزاری فرانسه گفت که قصد دارد به بهای جنگی درازمدت کنترل کامل سوریه را بازپس بگیرد». ظاهرا آنچه بشار اسد جنایتکار را این چنین گستاخ کرده، پیشروی هایی است که ارتش شکست خورده او ـ که تاکنون حدود ۷۰ درصد خاک سوریه را از دست داده ـ اخیرا در اثر بمباران های هوایی روسیه به دست آورده است. درحالی که روسیه ادعا می کند که هدف این بمباران ها داعش و سایر گروه های تروریستی اسلام گرا هستند، به گزارش “رادیو فردا” در ۲۴ بهمن: «وزیرخارجه آمریکا باردیگر تأکید کرد که حملات هوایی روسیه “تروریست ها” را هدف نگرفته، بلکه هدف این حملات عمدتا گروه های مشروع مخالف بشار اسد بوده و این مسئله ای حیاتی است که روسیه با تغییر تاکتیک هایش، دست از هدف قراردادن این گروه ها بردارد و به توافقی که خود بخشی ازآن بوده پایبند باشد»!
ازآنجا که بعید به نظر می رسد که روسیه به اندرزهای بدون ضمانت اجرایی وزیر خارجه آمریکا کمترین اعتنایی داشته باشد، عربستان سعودی و ترکیه که از دخالت روسیه در بحران سوریه به شدت ناخرسندند و از حمایت باراک اوباما نیز قطع امید کرده اند، در همان روز شنبه ۲۴ بهمن آمادگی خود را برای ورود به معرکه اعلام کردند. به گزارش خبرگزاری حکومتی “تابناک”: «منابع خبری اعلام کردند ۲۰ فروند جت جنگنده عربستان سعودی در پایگاه هوایی “اینجرلیک” ترکیه مستقر شده و آماده انجام عملیات در سوریه است». پیشتر از آن، عربستان سعودی اعلام کرده بود که آماده است در چهارچوب ائتلاف بین المللی ضد داعش، نیروی زمینی به سوریه اعزام کند و روز جمعه ۲۴ بهمن «اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا از عربستان سعودی و امارات متحده عربی خواست که در پشتیبانی از مخالفان بشار اسد نیروهای ویژه زمینی خود را به سوریه اعزام کنند».
مطرح شدن امکان ورود نیروهای زمینی کشورهای عرب به سوریه با واکنش نخست وزیر روسیه روبرو شد. به گزارش “بی بی سی” فارسی، دیمیتری مدودف روز شنبه ۲۴ بهمن گفت: «تنها همکاری مداوم بین روسیه و آمریکا می تواند به عادی شدن اوضاع در سوریه منجر شود… همکاری مداوم بین روسیه و آمریکا ضروری است». این تأکید نخست وزیر روسیه بر ضرورت “همکاری” با آمریکا به خوبی گویای موقعیت دشواری است که روسیه در آن گرفتار شده است. درواقع، حضور در سوریه برای روسیه ـ جز از نظر داشتن جای پایی در مدیترانه شرقی ـ اهمیت چندانی ندارد و از آن تنها به عنوان پارسنگی برای معامله با غرب استفاده می کند تا در مسئله بلعیدن شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین، که به تحریم های سنگین علیه آن منجر شده و اقتصاد تضعیف شده روسیه براثر کاهش بهای نفت را با خطر روبرو کرده است امتیاز بگیرد. ازاین رو، به محض این که دراین زمینه به توافقی دست یابد، لحظه ای برای خنجر از پشت زدن به متحدان خود، حکومت آخوندی و بشار اسد، درنگ نخواهد کرد.
دراین میان، پس از مردم بینوای سوریه که میهنشان سراسر ویران شده و تلفات و خسارت های جانی و مالی بسیاری متحمل شده اند، بازنده بزرگ این “جنایت علیه بشریت” در سوریه، بانی اصلی آن یعنی حکومت پلشت و نادان آخوندی خواهد بود که با توهم هایی چون “اقتدار منطقه ای” و “عمق استراتژیک”، ده ها میلیارد دلار از سرمایه های مردم به فقرکشیده شده ایران را در چاه ویل سوریه ریخته و هدر داده و در نهایت نیز هیچ راه خروج معقولی از این بن بست خودساخته ندارد و مانند مسئله اتمی ناگزیر خواهد شد به دستاویز منفعت ناشی از گرفتن جلوی ضرر متوسل شود.
در یک نکته کمتر می توان تردید کرد: از آنجا که بحران سوریه به خاطر هجوم سیل پناهجویان با امنیت کشورهای عضو اتحادیه اروپا گره خورده، دیر یا زود باید ترتیبی مناسب برای پایان دادن به آن یافته شود. این الزام، درکنار نیاز مبرم روسیه به “همکاری” برای رهایی از وضعیت بسیار دشوار اقتصادی، امید برانگیز است، اما از سوی دیگر بغرنج بودن وضعیت میدانی و آرایش نیروهای دخیل در بحران، ایجاد بیم می کند. یافتن راه حلی برای پایان دادن به تداوم در “جنایت علیه بشریت” و زجرهای مردم سوریه، تجسم این بیم و امید است!
۲۸ بهمن ۱۳۹۴
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com