sara-shafikhani

سرم دور می زند
حول بیدارِالکل
حول خوابِ قهوه
حول سال
حول حال
حول حَوِّل حالنا الی الحال.
سرم دور می زند
حول کتاب
میدان انقلاب
حول دو متر زمین
اولِ بهشت زهرا
حول دود
حول فحش
حول بوق
یا مقلب القلوب والابقی
حَوِّل و دَوِّر سرم را
و صَوِّر من را
که چطور لبخند می زنم
وقتی آن همه پچ پچه های گنگ
آن پچ پچه های مداوم
دور می زنند
پیچ های گوش میانی را
با یک حرکت حلزونی
در حالی که جمجمه اصرار می کند
چیزی نشنیده است.
و چطور دستم دور می زند
حول دسته ی چمدان
و ضرب می گیرد
ای ایران؛ ایران
اَضرب و اَدفع
من را
و اَنظر
که چگونه دستم می چرخد
حول دسته ی دوچرخه
این گناه نابخشودنی؛
و سرم گیج می رود
حول هفتاد و دو زبان نامادری
و باز اَنظر
که چگونه پایم دور می زند
حول رکاب سال
ماه
روز
و می چرخد
حول یک سوال
که من
کِی به میلادی متولد شده ام
که سال هام
سالی دو بار نو می شوند
و بین این دو بار نو شدگی
سال گم شده دارم. ۶۲۱
یا مدبر الیل و الزمان

دوباره * بن انه.

سال نو مبارک *: Bonne année.