شهروند ۱۱۵۵ ـ پنجشنبه ۶ دسامبر ۲۰۰۷
ما ایرانی ها، چه تبعیدیان و مهاجران و چه فرزندانمان که در آمریکا متولد شدند، بد نیست به مشکلی که ژاپنی آمریکائی ها شصت سال پیش با آن دست به گریبان شدند، نظری بیافکنیم:
در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ طی دوران جنگ آمریکا و ژاپن بیش از ۱۲۰۰۰۰ ژاپنی آمریکائی که بیشتر از دو سومِ شان شهروند آمریکائی بودند، بدون هیچ دلیل و بدون اجرای مراحل قانونی؛ با از دست دادن تمام حقوق شهروندی و انسانی و رها کردن تمام هستی شان، رهسپار بازداشتگاه های اسرای جنگی شدند.
تشنج و احساساتِ ضد ژاپنی بوسیله ی مطبوعات فتنه انگیز، سیاستمداران فرصت طلب و مذهبیون نژادپرست به اوج خود رسیده بود. تهمت و دروغ و شایعه سازی جایگزین منطق، مدرک و ضوابط قانونی شده بود. ژاپنی آمریکائی ها ظرف یکی دو هفته تبدیل شده بودند به دشمن درونی، جاسوس و ستون پنجم و حتی در خانه های شان در امان نبودند و مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند.
فرانکلین روزولت، رئیس جمهوری وقت آمریکا، در روز ۱۹ فوریه ۱۹۴۲ فرمان ۹۰۶۶ ریاست جمهوری را توشیح کرد. این فرمان دستور محرومیت، اخراج و توقیف تمام شهروندان ژاپنی آمریکائی، برای امنیت ملی، ضرورت نظامی و جلوگیری از هر نوع کارشکنی و خرابکاری بود.
این فرمان بلافاصله برای شهروندان آمریکائی ژاپنی مقررات حکومت نظامی به وجود آورد و آنان حق مسافرت از یک شهر به شهر دیگر را نداشتند.
فرزندان این شهروندان از مدارس و کالج ها و پدران از مشاغل شان اخراج شدند. کسب و کارهایشان مورد حمله قرارگرفت و به تاراج رفت و یا به وسیله دولت ضبط شد. ورود ژاپنی آمریکائی به همه جا، حتی فروشگاه و رستوران و هتل ممنوع شد.
به آنان دستور دادند که با حمل یک کیف و یا چمدان کوچک بلافاصله خود را به محل های مشخص شده معرفی کنند.
توقیف و جابجائی آمریکائی های ژاپنی الاصل به وسیله ی “سازمان اولیاء امور جابجائی” که به همین منظور تشکیل شده بود و مسئول امور بازداشتگاه های اسرای جنگی نیز بودند، مورد اجراء قرار گرفت.
آن بخت برگشتگان بوسیله ی اتوبوس و قطار تحت حفاظت گارد نظامی رهسپار بازداشتگاه ها شدند.
بازداشتگاه ها در مناطق کویر، بیابان های دور و خارج از محدوده و اکثراً حتی از ابتدائی ترین وسائل زندگی بی بهره بودند.
بازداشتگاه ها عمومی، به شدت شلوغ و غیربهداشتی با غذای نامرغوب بودند. تابستان ها گرمای طاقت فرسا و زمستان ها سرمای کشنده گریبانگیر آنان بود، از حیوانات بهتر نگهداری می شد تا از این شهروندان آمریکائی ژاپنی.
این شهروندان متوسل به دادگاه های عالی آمریکا نیز شدند، که یا به جائی نرسیدند و یا وقتی که برنده شدند، هیچ تغییری در وضعشان به وجود نیامد، چون کسی توجهی به آن نمیکرد.
آنان خانه هایشان، کسب و کارشان و تمام هستی شان را از دست دادند. در مواردی که این شهروندان اعتراض می کردند و یا تن به اسارت نمیدادند، با ضرب و شتم و حتی اعدام روبرو می شدند.
تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان داوطلب شدند که وارد ارتش آمریکا شده با ژاپن بجنگند. آمریکا آن داوطلبان را پذیرفت ولی پدران و مادرانشان همچنان در بازداشتگاه ها به سر بردند.
چهار سال بعد که این شهروندان آزاد شدند، هنوز احساسات ضد ژاپنی به طور گسترده در مناطق مختلف شیوع داشت و بسیاری از آنان هیچگاه جایگاه و زندگی اولشان را به دست نیاوردند و بسیاری از آنان در فقر و بیماری تا مرگ ادامه ی حیات دادند.
چهل و پنج سال بعد در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان در سال ۱۹۸۸، در چارچوب “قانون آزادی مدنی” از آنان رسماً عذرخواهی گردید. پس از مرگ سهراب، نوشدارو!
منظور از این یادآوری، هشداری به هیزم کشانِ آتش جنگ احتمالیِ آمریکا و اسرائیل با ایران است، البته امید این هموطنان، رهائی از دست جمهوری آخوندی است ولی به چه بهائی؟
طبق دو روایت وزارت دفاع و شورای امنیت، آمریکا و اسرائیل قصد دارند که ما بین ۱۰۰۰۰ تا ۱۱۰۰۰ هدف را در ایران نابود کنند. آمریکا نمی خواهد و نمی تواند عراق دیگری داشته باشد، یعنی ۱۶۰۰۰۰ نظامی و میلیاردها دلار وسائل رزمی و تدارکات و پشتیبانی، متعدد بودن اهداف و استفاده از بمب های هسته ای، نیاز به پیاده کردن نیرو، در داخل ایران را حذف می کند و احتمال گیر کردن در مرداب جنگ دیگر را به حداقل می رساند.
شاید آنان که خواستار حمله به ایران اند قادر به درک عواقب آن نیستند که نابودی یازده هزار هدف که بعضی از آن اهداف با بمب های اتمی نابود خواهند شد، یعنی کشتار دسته جمعی صدها هزار ایرانی بی گناه؛ و نابودی کلیه ی پایگاهای هوائی، موشکی، رادارها و پشتیبانی و تدارکات، به معنای نابودی ارتش ایران و بی دفاع رهاکردن کشور است.
تخریب فرودگاه ها، پل ها، بنادر، راه آهن، کارخانه های تولید نیرو، تصفیه ی آب، کارخانه ذوب آهن و کارخانه های وابسته، تسلیحات پتروشیمی و صنایع سنگین و صدها کارخانه و مراکز تولیدی دیگر زیر پوشش صنایع جنبی که همگی جزو اهداف بمباران هستند، ایران را در معرض کسادی، ورشکستگی و قحطی قرار خواهد داد. تهران و حومه، همدان، اصفهان، یزد، اراک، تبریز و شیراز، جزو شهرهائی هستند که بیشترین اهداف مورد حمله را دارند.
تلفات ناشی از این عملیات، به وسیله ی متخصصان جنگی ـ نظامی، در بهترین شرایط بالغ بر شصت هزار نفر و بالغ بر یک میلیون نفر مجروح برآورد شده است.
موسسه ی مطالعات برندن موری، خسارات مستقیم ناشی از این عملیات را۳۶۵ میلیارد دلار و خسارات جانبی را تا ۹۷۰ میلیارد دلار تخمین زده اند. این ارقام بخشی از خسارات است، این تهاجم و خسارات وارده، ایران را از نظراقتصادی نیم قرن عقب خواهد راند.
ایران هنوز از صدمات جنگ ایران و عراق کمر راست نکرده است؛ خواب وحشتناکی که برای ایران دیده اند، ایران را متلاشی، ورشکسته و برای یکی دو نسل محتاج و نیازمند خواهد کرد.
حکومتی که به وسیله ی آمریکا و اسرائیل سر کار بیاید، حکومتی دست نشانده و مامور خواهد بود و می تواند باعث بروز کشمکش و حتی جنگ داخلی شود.
رهائی ملت و نجات ایران درگرو همّت ما، همیاری، همکاری و اتحاد همه ی ایرانیانی است که زادگاه خود را دوست دارند و خواستار عدالت اجتماعی، یکپارچگی و سربلندی ایران آزاد و آباد هستند.
ahlzml@earthlink.net