روز دوشنبه ۱۵ آگوست وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی و استاندار کرمانشاه اعلام کردند که یک تیم تروریستی داعش در غرب ایران منهدم شده، چهار عضو آن به قتل رسیده و شش عضو دیگر آن دستگیر شده اند. ادعا شد که از خانه تیمی این گروه تجهیزات جنگی و جلیقه ها و کمربندهای انتحاری کشف شده است.
جمهوری اسلامی از زمان سربرافراشتن داعش در عراق و سوریه کوشیده است بهینه ترین بهره را از این موضوع به نفع تحکیم پایه های قدرت خود در داخل کشور ببرد.
این حکومت، که در نتیجه تداوم بخش مهمی از تحریم های آمریکا نتوانسته امیدی را که مردم به نتایج مثبت برجام بسته بودند به ثمر برساند، با دامن زدن به ترس از داعش، موفق شده افکار عمومی را به سمت تایید خود ببرد. مردم ایران، اکنون مدت ها است در بحث های روزمره خود اغلب این جمله را تکرار می کنند: این ها، هرچقدر بد، این خوبی را دارند که جلوی نفوذ داعش به خاک ایران را گرفته اند.
فراموشکاران ترجیح می دهند از یاد ببرند که آنچه امروز داعش با بیگانگان می کند، رژیم اسلامی در ۳۸ سال دوران حکومت خود با مردم ایران کرد: اعدام های بی شمار، سنگسارها، قطع دست ها و انگشت ها، شلاق زدن در معابر عمومی و تجاوز به دختران زندانی که قرار بود اعدام شوند و باید از آن ها سلب بکارت می شد تا به بهشت نروند.
روزی که وزیر اطلاعات و استاندار کرمانشاه خبر از انهدام یک گروه تروریستی داعش در غرب کشور دادند، بسیاری از خود پرسیدند که آیا انتشار ناگهانی و بدون مقدمه این خبر بخشی از همان سیاست ترس پراکنی از داعش نیست؟ آیا واقعا افرادی که کشته و دستگیر شده اند، اعضای یک تیم تروریستی داعش بوده اند.
نیروهای امنیتی و انتظامی ایران اکنون ماه ها است در کردستان و غرب کشور با نیروهای پژاک و در مواردی با پیشمرگه های حزب دموکرات درگیری مسلحانه دارند. آیا افراد کشته و دستگیر شده در کرمانشاه و یک شهر غربی دیگر، نمی توانند بخشی از این نیروها باشند که حالا باید برای پیشبرد سیاست داخلی و منطقه ای جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار گیرند؟
تقدیم پایگاه به روس ها، چرا؟
در حالی که گمانه زنی ها در محافل سیاسی ایرانی ادامه داشت، روز سه شنبه، از قضا درست یک روز بعد از پخش خبر سرکوب تیم تروریستی داعش، وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که جنگنده های دوربرد این کشور، با هدف بمباران مواضع داعش و جبهه نصرت در خاک سوریه در پایگاه شاهرخی همدان مستقر شده اند. این مقام افزود که استقرار جنگنده ها در چارچوب توافقنامه ای صورت گرفته که میان تهران و مسکو به امضا رسیده است.
ادعای بمباران صرف مواضع داعش و جبهه نصرت را، کسانی که وضعیت جبهه ها در سوریه را می شناسند، به هیچ رو نمی توانند جدی بگیرند.
رژیم اسد، مسکو، حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران، در سوریه تنها با داعش و جبهه نصرت درگیر نیستند. آن ها از آغاز درگیری های سوریه، همه مخالفان اسد را، همصدا با دستگاه تبلیغاتی او “تروریست” نامیده اند. در عملیات جنگی نیز، هر نیروئی که علیه اسد می جنگد، از سوی این جبهه ائتلافی دشمن ارزیابی و در حد توان نابود شده است.
با توجه به این واقعیات، داستان درگیری نیروهای امنیتی ایران با تیم تروریستی داعش در غرب کشور، بسیار شک برانگیز است. این موضوع می تواند وسیله ای بسیار مناسب برای توجیه استقرار جنگنده های روسی در خاک ایران باشد.
از پایان جنگ جهانی دوم تا امروز، این نخستین بار است که جنگنده های یک کشور از خاک ایران به عنوان مرکز هدایت عملیات جنگی خود استفاده می کنند. این موضوع به لحاظ بین المللی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. جمهوری اسلامی ۳۸ سال پیش با شعار نه شرقی، نه غربی مستقر شد. ولی چرا امروز حتی بدون طرح موضوع در مجلس یکی از پایگاه های نظامی مهم خود را در اختیار یک کشور بیگانه قرار می دهد.
رهبران جمهوری اسلامی، در پی استقرار جنگنده های آمریکا و متحدانش در پایگاه اینجرلیگ ترکیه فریادشان به آسمان رسید و استقلال ترکیه را زیر پرسش بردند، حالا چرا با این شتابزدگی و بدون تهیه مقدمات قانونی پایگاهی را در داخل خاک ایران به روس ها تقدیم می کنند؟
خبر استقرار جنگنده های روسیه، از سوی منابع روسی و ایرانی به شکلی منتشر شد که تصور می شد این امر از روز سه شنبه ۱۶ آگوست آغاز شده است، ولی علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی، اندکی پس از پخش خبر، به صراحت گفت که جنگنده های روسی پیش تر نیز از پایگاه همدان استفاده کرده اند.
زنگ خطری برای عربستان سعودی؟
با این اتفاق، ایران عملا وارد جنگی شده که دامنه آن در آینده می تواند بسیار گسترده شود. در واقع هواپیماهای بمب افکن روسی نه با هدف سرکوب داعش و جبهه نصرت، بلکه با هدف نابودی کامل همه مخالفان بشار اسد و تحکیم پایه های قدرت او در ایران مستقر شده اند.
بر سر سرکوب داعش، امروز می توان گفت که میان عربستان سعودی، ایران و روسیه در اصل اختلافی وجود ندارد، اما اختلاف بر سر جزئیات زیادی ظاهرا حل شدنی نیست: عربستان سعودی همچنان کناره گیری بشار اسد از قدرت را پیش شرط تحقق صلح در سوریه می داند. برای ریاض شخص اسد و دولت او مهم نیست. سعودی ها در واقع بیمناک آن هستند که با تثبیت قدرت متزلزل بشار اسد، جای پای جمهوری اسلامی به عنوان ناجی دوم او در سوریه به شدت محکم شود. پس مایل نیستند در سرکوب داعش با جمهوری اسلامی همکاری کنند. جمهوری اسلامی نیز، در جبهه ای به شدت در هم ریخته این بار آشکارا در کنار روسیه قرار گرفته است.
روسیه و آمریکا وعده عملیات مشترک علیه داعش را می دهند، اما در عمل دو رقیب اصلی در این جنگ هستند. بنابراین دادن پایگاه به روس ها هم آمریکا را تحریک می کند و هم اعلان جنگ غیرمستقیم علیه عربستان است.
در همان روزی که خبر استقرار جنگنده های روسیه در همدان و درگیری نیروهای امنیتی ایران با تیم تروریستی داعش در غرب کشور منتشر شد، یک خبر دیگر هشدار می داد که احتمال تشدید بیشتر بحران میان ایران و عربستان را نباید دست کم گرفت: بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه روز سه شنبه ۱۶ آگوست گزارش داد که یک موشک ایرانی “زلزال ۳ ” از خاک یمن به سوی پادگان تجران عربستان سعودی پرتاب شده و به هدف اصابت کرده است.
عربستان به پشتیبانی از ربه منصور رئیس جمهور یمن و جمهوری اسلامی به پشتیبانی از شیعیان حوثی و علی عبدالله صالح رئیس جمهور پیشین این کشور، از مدت ها پیش در یمن درگیر یک جنگ نیابتی هستند. اکنون، در هرج و مرجی که سراسر منطقه را فرا گرفته است، همه این ها نسبت به جنگی رودررو و فراگیر میان تهران و ریاض هشدار نمی دهند؟
ایران و برباد رفتن امیدها
با تداوم بخشی از تحریم ها بسیاری از وعده های روحانی به عنوان رئیس دولت تدبیر و امید تحقق نیافته و نومیدی در اعماق جامعه رسوب کرده است. آیا در چنین شرایطی، آغاز یک جنگ جدید برای رهبری ایران نعمت نیست؟
یکی از رسانه ها در تفسیری پیرامون تبلیغات هدفمند حکومت ایران برای خطر نفوذ داعش می نویسد که در چنین فضائی برای قاسم سلیمانی فرمانده لشگر قدس در افکار عمومی افسانه ها ساخته اند و می کوشند از او یک قهرمان ملی بسازند.
آیا سلیمانی دارد در خفا خود را برای فرماندهی جنگ مستقیم با عربستان سعودی آماده می کند؟ یا چنانچه بسیاری دیگر در ایران گمانه زنی کرده اند، قرار است در فضای پرالتهاب فعلی نامزد بعدی آیت الله خامنه ای برای ریاست جمهوری باشد؟
همه این احتمالات بدون آن که قطعی باشد، قابل پیش بینی است. تنها می توان آرزو کرد که در فضای مسموم و خطرناک فعلی، دست کم نخبگان ایران هشیار باشند و با روشن کردن افکار عمومی مانع از اجرای نقشه های جنگ طلبان شوند. جنگ طلبانی که با بروز هر بحران، دستشان بر اموال عمومی درازتر و وزنشان در قدرت حاکم سنگین تر می شود.
*جواد طالعی، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار آزاد با بیش از ۴۰ سال سابقه روزنامه نگاری حرفه ای از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو مسئولیت دفتر اروپائی شهروند را به عهده دارد. او همزمان با رسانه های فارسی زبان دیگر مثل بی بی سی، رادیو فرانسه، دویچه وله و سایت های اینترنتی متعدد همکاری داشته است.