گفت وگو با زوج هنرمند: پدیده احرارنژاد و علی مسعودی
چندی پیش ویدیوکلیپ کوتاهی در یوتیوب دیدم از تارنوازی دو زن هنرمند که با هم یک تار را می نواختند. برایم خیلی جالب بود و نظرات زیر آن ویدیو هم همه تحسین و تشویق آن دو.
فکرش را نمی کردم که شاید چند هفته بعد با یکی از آن دو هنرمند رودررو گفت وگو کنم.
گفت وگو با هنرمندان جوان تازه مهاجر همیشه به من احساس دوگانه ای می دهد. از اینکه جمع جوانان هنرمند ایرانی تبار در تورنتو بیشتر و بیشتر می شود، و آنها می توانند در آزادی کامل کار هنری شان را دنبال کنند، بنوازند و بخوانند، طبیعتا خوشحال کننده است. از طرفی با دیدن اینکه شرایط در کشور مادری مان به گونه ای ست که این جوانان هنرمند و دیگر استعدادهای مملکت به فکر مهاجرت می افتند، نمی توان خوشحال بود.
اما من خوشحالم که در شهروند میزبان یک زوج بسیار هنرمند تازه وارد هستم.
پدیده احرارنژاد نوازنده ی تار و علی مسعودی نوازنده ی سازهای کوبه ای، و البته این تمام هنرشان نیست.
با جستجو در اینترنت و بویژه یوتیوب از این دو هنرمند ویدیوهایی وجود دارد که ساز می نوازند، که می توانید هنر آنها را ببینید و بشنوید، اما در این گفت وگو شما با این دو هنرمند و کارهایشان بیشتر آشنا می شوید.
پدیده متولد ۱۳۵۶ تهران است. او در مورد اینکه چگونه به سمت موسیقی کشیده شد می گوید: موسیقی را با علاقه شخصی از هنرستان شروع کردم، خانواده البته خیلی راضی نبودند، ولی چون برادرم در هنرستان بود او مرا تشویق میکرد. در هنرستان استادم آقای حسین علیزاده بود و بعد با آقای همتی تار را ادامه دادم. در چند جشنواره مقام آوردم. جزو برگزیدگان هنرستان معرفی شدم تا در کلاس های خصوصی آقای علیزاده شرکت کنم. هنرستان که تمام شد به دانشگاه هنر رفتم در رشته ی نوازندگی تار با آقای ظریف کار کردم و لیسانس گرفتم در همان زمان ارکستر ملی تشکیل شد.
سالها در ارکستر ملی ایران کار کردم به رهبری آقای فخرالدینی. بعد ارکستر ملی به رهبری آقای فخرالدینی لغو شد و ارکستر ملی دیگری به رهبری آقای بردیا کیارس تشکیل شد. در آن ارکستر هم من به عنوان سرپرست گروه مضراب (maestro) بودم. در آنجا هم آقای علیزاده جزو هیئت ژوری بودند. با ارکستر ملی در کشورهای مختلفی کنسرت اجرا کردیم از جمله کشورهای سوئیس، چین، آلمان، اتریش،کویت.
پدیده در مورد دیگر ارکسترها و گروه هایی که در آنها نوازندگی کرده است، می گوید: یکی از ارکسترهای خوبی که در آن کار کردم، ارکستر سیمرغ بود به آهنگسازی حمید متبسم که با این ارکستر در هلند به رهبری هومن خلعتبری و در ایران به رهبری محمد رضا درویشی و خوانندگی همایون شجریان کنسرت هایی اجرا کردیم که با استقبال زیادی روبرو شد.
با گروه نغمه ی کیمیا، با سرپرستی آقای حقیقی فرد که آهنگساز و نوازنده ی خیلی بزرگی ست و در آلمان زندگی می کنند، در آلمان و اتریش کنسرت داشتیم.
با ارکستر بانوان صدا و سیما هم همکاری داشتم و چند تا از ساخته های من هم توسط این ارکستر اجرا شد. همچنین با گروه های موسیقی پریشاد، آوای صحرا، هم نوازان مهر و شوکران و تعدادی دیگر هم اجرا داشته ام.
به پدیده کمی استراحت می دهم و به سراغ همسرش علی مسعودی می روم.
علی متولد ۱۳۵۲ تهران است و موسیقی را از نوجوانی شروع کرده است. می گوید: موسیقی در خانواده ی ما موروثی نبوده و من خودم علاقه به موسیقی داشتم. از پانزده، شانزده سالگی ابتدا به کلاس تئوری موسیقی در هنرستان موسیقی رفتم و بعد زیر نظر آقای مهدی اصفهانی تنبک را شروع کردم. بعد با بهمن رجبی، مینوس صداقت کیش، کامبیز گنجه ای تنبک را ادامه دادم. در کنارش ساز دف را هم شروع کردم با فرهاد عندلیبی، احمد خاک طینت و بیژن کامکار.
رشته ی تحصیلی علی در دانشگاه مکانیک بوده ولی او هیچگاه برای کار دنبال رشته ای که خواند نرفت و حرفه اش را موسیقی انتخاب کرد.
می گوید به تدریس خیلی علاقه داشته و از سال ۱۳۷۴تدریس را شروع و در سال ۷۶ تجربیاتش را در قالب دو کتاب آموزشی برای تنبک و دف منتشر کرد.
درباره ی ویژگی های این کتاب ها می گوید: کتاب دف من، اولین کتاب یک خطی در ایران بود که سیستم یک خطی را برای دف نوشتم. تقریبا این سومین کتابی بود که برای دف در ایران نوشته شده.
علی کنسرت را با نوازندگی برای گروه های کوچک شروع می کند و در سال ۱۳۸۰ وارد ارکستر سنتی صدا و سیما زیر نظر محمد حقیقی فرد می شود. بعد همکار ارکستر کردی صدا و سیما می شود و در ادامه با ارکستر کوبه ای همکاری می کند.
از او می پرسم صدا و سیما که نوازنده و نوازندگی و ساز را نشان نمی دهد، این همکاری به چه شیوه ای بوده؟، می گوید: درست است. فقط ضبط و پخش می کردند و ارکستر و ساز را نشان نمی دادند.
در سال ۱۳۸۶، علی همکاری اش را با ارکستر سمفونیک تهران به رهبری مجید انتظامی شروع می کند. می گوید، کارهای آقای انتظامی طوری بود که از سازهای ایرانی هم استفاده می کرد و من در آن ارکستر نوازنده دف بودم.
او با ارکستر سمفونیک به رهبری منوچهر صهبایی در تور اروپایی شرکت داشته و سرپرست (maestro) گروه دف ارکستر سمفونیک بوده.
علی مسعودی با گروه های دیگری همچون نغمه ی کیمیا و گروه ترنم جان به سرپرستی پدیده (همسرش)، گروه ایل و گروه های دیگری نواخته است. با ارکستر سازهای ملی کنسرتی در چین داده و با ترنم جان در کوبا و آلمان اجرا داشته است. می گوید، کنسرت کوبا، اولین کنسرت یک گروه ایرانی در کوبا بوده است. با گروه ایل در فرانسه و ترکیه و با نغمه ی کیمیا در آلمان و اتریش کنسرت داده است.
در مورد شکل گیری و تداوم گروه های موسیقی از این دو هنرمند می پرسم، پدیده می گوید: معمولا این گروه های کوچک، چون یک شخص تعدادی را گرد هم می آورد برای یک برنامه، طولانی مدت نیستند و بعد از اجرا پراکنده می شوند و اگر کنسرت دیگری پیش بیاید، شاید دوباره همان عده جمع شوند ولی ارکستر ملی این طور نبود. ما هفته ای دو سه بار تمرین داشتیم و ماهانه حتما یک اجرا داشتیم.
علی می گوید، کلا دو ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک داریم که بودجه شان از دولت است، که البته معمولا هم بودجه نیست و برنامه هایشان کنسل می شود.
علی مسعودی، سه کتاب دیگر هم در مورد آموزش موسیقی نوشته است. در این مورد توضیح می دهد: من از سال ۱۳۹۲ شروع کردم به نوشتن کتاب های جدیدم. می خواستم این کتاب ها متفاوت باشد با کتاب هایی که در ایران چاپ می شود. علمی تر برخورد کردم. برای سه ساز تنبک، دف و اودو(کوزه) نوشتم که این کتاب ها هم سی دی تصویری و هم سی دی صوتی داره و هم یک سی دی خودهیپنوتیزم که آموزش تکنیک های آن ساز به صورت ذهنی است. هر چه ذهن ریلکس تر باشد، آموزش سریعتر و بهتر صورت می گیرد.
می گوید، این برای اولین بار است در ایران که آموزش موسیقی با تمرین ذهنی، نرمش های بدنی، تغذیه و دیگر عوامل در ارتباط قرار می گیرد. من آموزش موسیقی را به نوعی با یوگا ترکیب کرده ام.
این سه کتاب حاوی پنجاه درس است که توسط انتشارات نای و نی منتشر شده است.
پدیده هم در کنار نوازندگی تدریس و آهنگسازی می کند. می گوید، از همان هنرستان چون هنرجوی ممتاز بودم در کنار استاد با سایر هنرجویان کار می کردم و همین توانایی ام را در امر تدریس زیاد کرد. بعد از آن هم با آموزشگاه های مختلف موسیقی و هم به صورت خصوصی کار تدریس را ادامه دادم.
از پدیده می پرسم، در سایت ها دیدم که تو را یکی از بهترین نوازندگان تار می خوانند، خودت دلیل موفقیت ات را چه می دانی؟
می گوید: زمانی که هنرستان بودیم، بهترین زمان هنرستان بود چون دقیقا تیمی که در هنرستان بود، تیم آقای علیزاده بودند، آقایان همتی و عزیزی شاگردان خوب آقای علیزاده بودند. استادان بهترین ها بودند مثل آقای روشن روان. من فکر می کنم به آن دوره ربط داره و از پایه با ما خوب کار کردند. من در دانشگاه چیز زیادی یاد نگرفتم، به همین خاطر بعد از لیسانس هم ادامه ندادم. گرچه در لیسانس شاگرد اول شدم و به من بورس آلمان برای فوق لیسانس دادند، ولی متاسفانه به دلیل عدم هماهنگی طرف آلمانی با طرف ایرانی بالاخره این بورس به سامان نرسید و کنسل شد.
سهم خودت در این میان چی میشه، این افراد که نام بردی استاد بقیه هنرجویان هم بودند، ولی تو در این میان درخشیدی، دلیلش چه بود؟
پدیده ـ من علاقمند بودم و خیلی کار می کردم. شاید دلیلش این باشه. باید بگم که هنرستان زنان را کسی زیاد جدی نمی گرفت و می گفتند زنان ساز هم که می زنند بعد که ازدواج می کنند ساز را کنار می گذارند، البته در بعضی موارد درست بود ولی برای من این طور نبود چون همسرم هم هنرمند بود و درک بالایی از موسیقی داشت و من در کنار او توانستم به راحتی کار کنم و ادامه دهم. حتی وقتی بچه دار شدیم، کمک بزرگی بود برای من.
چند سال است ازدواج کرده اید؟ زندگی یک زوج هنرمند چه خوبی ها و بدی هایی دارد؟
پدیده ـ ما حدود هجده سال است که ازدواج کرده ایم. خیلی ها می گویند زندگی زوج هنری خوب نیست ولی من فکر می کنم بستگی به آدم هاش داره. وقتی آدم درک خوبی از زندگی داشته باشه، وقتی علی برای من مثل همکار است و با همه شرایط می سازد و درک می کند، خیلی خوب است و من خیلی راضی هستم.
علی ـ پدیده نه تنها همسر، بلکه اول از همه دوست خوب و مشاور خوبی هم برای من هست. من همیشه برای تمام کارهای هنری ام با پدیده مشورت می کنم و خیلی به من کمک کرده. ما زندگی خیلی خوبی داریم و با هم بودنمان به پیشرفتمان خیلی کمک کرده.
مدتی ست که نوازندگی زنان هم در کنسرت ها ممنوع شده، آخرین کنسرت ات کی بود؟
پدیده ـ آخرین کنسرت مختلطی که داشتم با گروه آقای متبسم و خوانندگی سالار عقیلی بود. البته این سختگیری ها بیشتر در شهرستانها صورت می گیره، ولی در تهران مشکلی نیست. در شهرستانها اصلا مجوز برای ارکستر بانوان نمی دهند حتی تمام نوازنده ها و خواننده ها هم زن باشند، مجوز ندارند، ولی در تهران در دو مکان زنان می توانند با ارکستر زنانه اجرا داشته باشند مثل فرهنگسرای نیاوران.
برای چه مهاجرت کردید؟
پدیده ـ ما حدود هفت سال پیش اقدام کردیم. دوست داشتیم کار این طرف را تجربه کنیم. ضمن اینکه دو دختر ۱۲ و ۳ ساله داریم و به فکر آینده ی آنها هم بودیم.
قبل از مهاجرت شناختی نسبت به جامعه ی ایرانی اینجا داشتید؟
پدیده ـ دوستان ما اینجا زیاد بودند و با آنها در تماس بودیم یک شناخت نسبی داریم و می دانیم راحت تر می شود کنسرت داد، حالا ممکن است نسبت به ایران تماشاگران کمتری باشد آن هم اگر کار خوب ارائه شود کم کم حل می شود. تدریس هم می دانم که اینجا دوستان انجام می دهند و ما هم می خواهیم تدریس را ادامه دهیم.
وضعیت موسیقی امروز ایران چگونه است؟
علی ـ موسیقی در ایران همیشه یک جوری بلاتکلیف بوده. در صدا و سیما که بودم به عینه این را می دیدم. سیاست مشخصی برایش نیست. قوانینش هر روز عوض می شود مثل همان وضعیت خواننده و نوازنده های خانم. ما هنوز به یک ثبات در موسیقی نرسیده ایم. شما اگر شبکه های رادیویی صدا و سیما را باز کنید می بینید از ۲۴ ساعت، ۱۸ ساعت دارند موسیقی پخش می کنند، پس یعنی واقعا لازمه ی زندگی هست. من در تدریس به شاگردانم همیشه می گفتم شما می آیید برای موسیقی که از زندگی لذت ببرید و آرامش پیدا کنید، و موسیقی باید هدفش این باشد که به ما آرامش دهد، من مطمئنما که سیاستمداران این را می دانند ولی نمی دانم چرا به این قضیه بها داده نمی شود. در آموزشگاه ها تدریس برای زنان سخت تر است، مثلا آقا به خانم درس بدهد یا خانم به آقا درس بدهد. مسائل دست و پاگیر برای موسیقی در ایران زیاد است. من خودم اعتقاد دارم که موسیقی لازمه ی زندگی ست.
کار کردن براتون خیلی سخت بود؟
پدیده و علی ـ دیگه وقتی آدم جایی زندگی میکنه، به همه چی عادت می کنه. شاید اگر تجربه ی دیگری داشته باشیم، دیگه نتونیم آن شرایط را تحمل کنیم.
علی ـ من دوست داشتم تجربه نواختن با هنرمندان سایر کشورها را داشته باشم، اما در ایران آنقدر ارتباط نیست و نوازنده های کشورهای دیگر نمی آیند یا خیلی محدود و کم می آیند. اینجا فکر کنم فضا خیلی بازتر است و من میتونم به این علاقه ام بپردازم.