گزارش هفته گروه سینمایی “نه ما نه سینما”
در آخرین جلسهی این فصل در روز ١٨ می، اعضا به تماشای فیلم گرترود به کارگردانی کارل تئودور درایر فیلمساز دانمارکی نشستند. در این جلسه دکتر رامین جهانبگلو، اندیشمند صاحبنام علوم سیاسی دانشگاه یورک کانادا سخنران میهمان گروه بود. جهانبگلو در ابتدای بحث به این اشاره کرد که کارل تئودور در طول حیات حرفهایاش تنها ١۴ فیلم ساخت. مصائب ژاندارک که نمونهای از سینمای صامت است یکی از مهمترین آثار اوست که منبع الهام برای سینماگران بوده است. فیلم های درایر از نظرِ موضوع تنوع زیادی دارند و فیلمهای تاریخی مثل ژاندارک تا فیلمهای کمدی مثل ارباب خانه و حتا ژانر وحشت مثل خونآشام را دربرمیگیرد.
فیلم گرترود آخرین ساختهی درایر در سال ١٩۶۴ به روی پردهی سینما آمد. در این فیلم گرترود به عشق آرمانیاش آنقدر اعتماد دارد که تمام زندگیاش و هر آنچه برای او به عنوان یک زن ارزش و اعتبار دارد (ثروت، همسرش را که وزیر است، مرد فرهیختهی دیگری و یا حتا شاعری که عاشق اوست) کنار میگذارد. او هیچ چیز را به عشق ایدهآلاش ترجیح نمیدهد و حتا اگر در پیری تنها و منزوی شده کماکان به باورهایش وفادار میماند.
دکتر جهانبگلو با اشاره به کارهای سینمایی اضافه کرد که از نظر کارگردانی فیلمهای درایر ریتم کندی دارد و گرترود پُرکلامترین فیلم اوست: از ٩ صحنهی فیلم، ٨ صحنه دارای مکالمه است. او همچنین با اشاره به اینکه گرترود آخرین فیلم درایر است این فیلم را به مانند وصیتنامهی کارگردان دانست که با دل و جان ساخته شده است. برای درایر سینما هنر است ولی هنر واقعی نیست، بلکه هنری است که دریافتی از زندگی دارد و کاملا ذهنی است؛ به همین دلیل فیلم از نقطهنظر دیدگان بیننده مهم است. سینمای درایر سینمایی پرجزییات است که در آن تصویر در مرتبهی اول است و کلمات در مرتبهی دوم قرار دارند. در این دید حرکت دوربین و استفاده از لنزها تم تئاتری دارند، ولی با تکنیک سینمایی و شاید به همین دلیل است که سبک سینمایی او یک هنر تکاملیافته و دارای ساختار معمارانه است، یعنی کارگردان میخواهد که بیننده به جزییات و نه به کلیات توجه داشتهباشد. جهانبگلو معتقد است که ایمان درایری، ایمان متعالی و اگزیستانسیالیستی است. همچنین از لحاظ فرمی گرترود تمام هنجارها و معیارهای ارزشی سینمای روایی را میشکند.
جهانبگلو با اشاره به کارهای کارگردان، نقد خود از نورپردازی، زیبایی و نقش کلام درآثار درایر را نیز ارائه داد. او همچنین باور دارد که درایر در مجموعه کارهایش با فناتیسم برخورد داشته است و با به چالشکشیدن فناتیسم دینی، جنسی و دیداری میخواهد عادت بیننده را از بعضی تصاویر بگیرد و به نوعی سعی دارد که بیننده را فراسوی تجربیات حسی ببرد. برای درایر سینما دری ست به سوی ناگفتنیها، و بنابراین او در کارهایش یک رابطهی دیالکتیکی بین درون و بیرون برقرار میکند و میخواهد بینندهی خود را در آن تصویر قرار دهد. عنصر تکرار در کارهای درایر زیاد است و او آگاهانه قصد دارد با عنصر تکرار تعادل برقرار کند. در فیلم گرترود شخصیتها بیننده را مخاطب قرار میدهند، گویی که صحنه مثل فضای اُپرا ست و بازیگر قصد دارد با تماشاچی ارتباط نزدیک برقرار کند.
به روند معمول جلسات نه ما نه سینما، پرسش و پاسخ از سخنران با حضور فعال حاضران پایانبخش جلسه بود.
نه ما نه سینما در هفته آینده تعطیل خواهد بود. در این هفته از تمام شرکتکنندهگان درخواست میشود که طرحهای پیشنهادی خود برای فصل بعدی را برای اعضای گروه ارائه دهند وسپس در روندی دموکراتیک طرح فصل بعد از میان پیشنهادهای ارائهشده و با رای مستقیم اعضا انتخاب میشود.
*برنامه ی هفتگی “نه ما نه سینما” به همت تعدادی از دانشجویان دانشگاه تورنتو، روزهای شنبه در این دانشگاه برگزار می شود.