به سوی رنگین‌کمان

پژواک غرش خروشان آبشاری در کوهساران پوشیده از لاله‌های نگونسار و خیز بلند امواج عطرآگین شکوفه‌های رنگارنگ در بستر سبز جویباران، در دامنه کوه‌های سربلندی همچون بهرز و سیاه کوه، نشان از بُستان سیب‌ستان ایران دارد. سرزمینی با  پیشینه‌ای بیش از ۲۷۰۰ سال که نام خود از سام نریمان، نیای رستم دستان دارد.    زاگرس گهواره تمدن ایرانزمین است. رشته کوه زاگرس توده‌های هوای مدیترانه را به بالا رانده موجب بارندگی در سراسر سرزمین ایران می‌شود. حتی پر آب‌تر شدن رودهای البرزکوه، ریشه در زاگرس دارد. هر رودخانه‌ای که خاک زرخیز ایران را سیراب می‌کند از زاگرس جاری‌ست. که از آن جمله: زاینده رود، کرخه، کوروش، شاهپور، بهمن‌شیر، سفیدرود، سیاه‌رود، زرینه‌رود، سیمینه‌رود، تلخه‌رود، ارس، دز، آب‌بختیاری، شصت‌ماهرو، آب‌زره (حتی دجله و فرات) و سرانجام کارون را می‌توان برشمرد. با قله‌های سر به فلک کشیده و پوشیده از برف میزبان رودها، غارها، آبشارها، چشمه‌ها، تالاب‌ها، باغ‌ستان‌های میوه، کشت‌زارهای سرسبز، جنگل‌های تُنک بلوط، جانوران زیبا، چهچه سار و قناری در کنار شمیم نان و هُرم تنور است. سرزمین چشم‌اندازهای رویایی و «آوای راک»، در فراسوی این طبیعت بی‌مانند، که گویی جامه‌ای رنگین از سبز و سرخ و ارغوان به تن دارد.

در میانه این کوهسار سربلند سر سپید، آبشاری توفنده و رونده نه چندان دور از دامن‌گاه دنا، با آبی بسیار سرد در تابستان، از سرچشمه‌های جوزار و عزیزخان، و رنگین کمانی که به گاه تابش خورشید پدیدار می‌شود و مه کمانی که در مهتاب رویاهای یک نیمه شب تابستانی لبریز از ستارگان را آکنده می‌کند. پژواک فریادهای حلقوی  این آبشار تا دوردست‌ها گوش‌نواز است و چشم‌اندازش، چشم نواز. گیاهانی همچون شیرخشت، پسته و بادام وحشی، افرا، زرشک، بید، ارجن، بادام کوهی، سیب، گلابی، زالزالک و گز کوهستان را پوشانیده است. کمی آن‌سوتر غار کیامرث است بر فراز بهرز کوه که آدمی را به دوران زرین افسانه‌ها می‌برد.

samirom-falls
semiromwaterfall-1
semiromwaterfall-sepehri
martyr-graves

راویان شکرشکن شیرین گفتار چنین سروده‌اند که سام نریمان را دندان درد سختی خاست، بیتابی او را فرا گرفت تا به این آبشار رسید و از آب آن آشامید و درد آرام گرفت. سام به شکرانه شهری برپا کرده و از آن پس آن شهر سام‌آرام نام گرفت که در گذر زمان به صورت سمیرم درآمده است.

زبان تیز بگشاد دستان سام

لبی پر ز خنده، دلی شادکام

به روایتی دیگر این شهر زادگاه سمیرامیس شهزاده ماد، شهبانوی بابل و همسر بخت‌النصر (بخت‌خسرو) است که به درخواست او که دل در گرو زادگاهش داشت، باغ‌های معلق بابل برپا گشت. برخی زبانشناسان واژه سمیرم را صورت دیگر واژه شمیران به معنی سرزمین سرد در دامنه کوه می‌دانند.

از دوران پیش از ماد بیش از هزار خانه صخره ‌ای بر جای مانده که در جهان بی‌مانند است. سمیرم در دوران ماد شهری شکوهمند بوده است  و میل‌های سنگی یادگار آن دوران هستند. در منطقه جنوبی شهر، در کوره، آثاری از دوران هخامنشیان به دست آمده است. سنگ نگاره غار اشکفت از دوران اشکانیان و کوه بهرز، به معنی هاله روی آتش، اهمیت این سرزمین در دوران ساسانیان را نشان می‌دهد. در دوران دیلیمان این شهری با دژی استوار بوده است. شاهان صفوی به این ییلاق خوش آب و هوا اهمیت می‌دادند. در دوران قاجار این شهر صحنه برادرکشی و جنگ داخلی، به ویژه میان دو ایل نیرومند بختیاری و قشقایی قرار گرفت، اما بزرگ‌ترین جنگ آن در ۸ تیرماه ۱۳۲۲ در گرفت. پادگان شهر و سربازان جان بر کف آن به فرماندهی افسر دلاور و میهن‌پرست، سرهنگ شقاقی تا آخرین نفس از مردم شهر در برابر شورشیان حمایت کردند و پس از جاویدان شدن این دلاوران، مردم مورد آزار قرار گرفتند. از این خاطره شوم با نام جنگ سمیرم در خاطرات میرزا مهدی خان شقاقی (میرزا مهدی خان ممتحن الدوله)، رمان سووشون اثر به یاد ماندنی سیمین دانشور و نیز در قطعه‌ای از شاعر بلندآوازه احمد شاملو یاد شده است. سرهنگ شقاقی بسیار مورد احترام مردم سمیرم است.

جهان‌دار چو او ندیدست کس

تو گویی که سام سوار است و بس