مجموعه شعر زنده‌یاد سهراب رحیمی، برگردان: آزیتا قهرمان

شناسنامه کتاب

نام کتاب                         همنشین باد و سایه

نوع ادبی                          شعر

شاعر                              سهراب رحیمی

برگردان                          آزیتا قهرمان

طرح‌های داخل کتاب           سهراب رحیمی

نوبت چاپ                        چاپ اول

صفحه‌آرایی                       عباس شکری

طرح روی جلد                  امیر عزتی

ناشر                              نشر آفتاب

شابک چاپی                     ۱۵۴۲۴۶۴۴۵۱-۹۷۸

دفتر شعر «همنشین باد و سایه»، دو فصل دارد که در فصل نخست ترجمه شعرهای کتاب «کتابدار جنگ» و در فصل دوم شعرهای کتاب «سفر ناگزیر» سهراب رحیمی که به زبان سوئدی سروده شده بودند، آمده است.

روز یازده فوریه، سالروز مرگ سهراب است و به همین مناسبت با همکاری آزیتا قهرمان، همسر زنده یاد سهراب رحیمی، این مجموعه برای نخستین مرتبه به زبان فارسی منتشر می‌شود. طرح‌های درون کتاب هم از یادگارهای سهراب است که برای هم‌زبانی کلام و رنگ به کار گرفته شده‌اند. مرگ سهراب هنوز هم در هاله‌ای از ابهام است و به همین خاطر طرح‌ها را رنگی منتشر نکردیم.

آزیتا قهرمان در مقدمه کتاب می‌نویسد:

سهراب در روزهای جنگ علاوه بر سربازگروهبان؛ پرستار بهداری، کتابدار و رفیقی مهربان برای دیگران بود. هنوز در دفترچه‌ی خاطرات رنگ و رو رفته آن سال‌ها نام رمان‌های روسی و آمریکایی و فارسی و نام سربازانی که کتاب‌ها را امانت گرفته بودند در کنار شماره‌های تلفن و امضای یادگاری دوستان زیر جمله‌های یادگاری به چشم می‌خورد. او غیر از تفنگی که بر شانه داشت؛ در کوله پشتی خود وسایل زخم‌بندی و پانسمان؛ کتاب و دفترچه کاهی خاطرات؛ ماسک ضد شیمیایی و همیشه یک جلد از اشعار سهراب سپهری را همراهش داشت. به گفته خود او در آن شرایط خونین و دهشتناک شعرهای سپهری و رمان‌های لطیف عاشقانه بیشترین طرفدار را داشتند و دست به دست می‌گشتند. از دیگر کارهای او در جبهه نوشتن نامه‌های خانوادگی و عاشقانه از طرف سربازهای کم سواد به خویشان و محبوبان در فراق بود. من که شنونده همیشگی خاطراتش بودم اولین بخش‌های رمان او را ضبط کردم و گاهی نیز در حین گوش دادن با دست می‌نوشتم تا او فقط راوی باشد در شرح آن حکایت‌های تکان دهنده و ناباورانه. روزهای غریبی بود.

و سهراب در مقدمه کتاب سوئدی نوشته است:

… شاید پیش‌تر نیز این چنین بودند. حتا  گاه ممکن است باعث شرمندگی باشد که از خاک سرزمین مادری‌ خود دفاع می‌کردند. مردم به ما به شکل کسانی نگاه می‌کردند که با شرکت در جنگ به تایید موقعیت نظام کمک کردیم. من خود از کسانی هستم که به این دلیل در جنگ شرکت نکردم؛ ما فقط می‌خواستیم از مام وطن دفاع کنیم و بسیاری نیز مانند من بودند. همین و بس. ما باور داشتیم که به یک قهرمان تبدیل خواهیم شد. بی‌درنگ بعد از این اتفاقات بود که بعضی از شغل‌ها و امکان ادامه تحصیل فقط برای کسانی مهیا بود که در جنگ شرکت کرده باشند. عده‌ی بسیار زیادی هم مثل علی؛ تنها زمانی دیگران آن‌ها را به حساب می‌آوردند که به بانک می‌رفتند تا حقوق بازنشستگی‌ از کار افتادگی‌شان را سر برج بگیرند؛ آن وقت خود را یک شهروند افتخاری احساس می‌کردند.

یکی از شعرهای کتاب «همنشین باد و سایه»:

خب؛ حالا بیا

 طوری دیگر دوباره بنویسیم

کلمه‌های کهنه را دور بیندازیم

بیا حالا باهم جمع شویم

ثانیه‌ها را شرح دهیم

این … ثانیه‌ها

این تن

و مرگ که خواهد آمد

خب؛ حالا یک بازی دیگر

پرده‌های کرکره را ببندیم

خاموش می‌شود

سیگاری آتش می‌زنیم

دودش را فوت می‌کنیم به صورت هم دیگر

بعد دستی تکان می دهیم

خدا نگهدار

انگار هیچ اتفاقی هرگز نیفتاد

انگار که  …

حالا این یک بازی دیگر است

نه … من دیگر خسته‌ام

این طوری

معنایش این است که

 تو شاید اینجایی هنوز.

قیمت کتاب: ۱۰ دلار آمریکا

برای تهیه کتاب می‌توانید به یکی از آدرس‌های زیر مراجعه و کتاب را خریداری کنید. بدیهی است که بهترین راه، انتخاب نشر آفتاب است با ایمیل:

Aftab.publication@gmail.com

سایت چاپخانه

www.createspace.com/6851185

سایت نشر آفتاب

www.aftab.opersian.com

سایت آمازون

www.amazon.com