فتنه و شر گناه فرهادی ست
ظلم رهبر گناه فرهادی ست
لحظه لحظه اگر شود بدتر
وضع کشور گناه فرهادی ست
هرچه پرت و پلا که می گویم
اول آخر گناه فرهادی ست
میزنم گر کلیکِ لنگش کن
بهر اصغر گناه فرهادی ست
تازه گی گر انوشِ انصاری
کرده شوهر گناه فرهادی ست
کار فیروز نادری گر هست
ماه و اختر گناه فرهادی ست
بود گر زیر موکت سالن
سنگ مرمر گناه فرهادی ست
درِ دیزی اگر نخواهد خورد
به سماور گناه فرهادی ست
بخدا که گرانی نان و
قند و شکّر گناه فرهادی ست
دزد وارد شده به خانه ی ما
کندن در گناه فرهادی ست
بعدِ تحریم کاه و یونجه و جو
مردن خر گناه فرهادی ست
اینکه من فحش می کنم شلیک
توی سنگر گناه فرهادی ست
لذتی هست توی فحاشی
خاک بر سر گناه فرهادی ست
چون دو اسکار را شده صاحب
دو برابر گناه فرهادی ست
من اگر لا اله ال الله …
خوار مادر…. گناه فرهادی ست
این که بهر رژیم تبلیغی
شد میسر گناه فرهادی ست
گر گروگان این رژیم شده
این هنرور گناه فرهادی ست
شد ظریف این میانه میداندار
این که دیگر گناه فرهادی ست
گر چنین خبره کارگردانی
شده منتر گناه فرهادی ست
اینکه رفتار این حکومت هست
حیرت آور گناه فرهادی ست
توی ایران اگر که می سوزد
خشک با تر گناه فرهادی ست
نیست ما را اگر کمی انصاف
ای برادر گناه فرهادی ست
نیست آئینه ای اگر ما را
در برابر گناه فرهادی ست
هر گناهی که بعد ازین از ما
بزند سر گناه فرهادی ست
با هنرمند خود اگر بد شد
خلق مضطر گناه فرهادی ست
گر به تحلیل خنگی و ناشی
بی خیالش، بزن به فحاشی