روزهای دوشنبه
در میدان روبروی تالار اپرا – باله صدرالدین عینی، که میدان”هشت صد سالگی مسکو” نام دارد، مردم زیادی روی نیمکت ها و کناره های حوضچه فواره ها و صندلی هایی که برای کنسرت موسیقی خیابانی گذاشته اند، نشسته اند تا کنسرت رقص و موسیقی آغاز شود، اما پیش از شروع کنسرت، سرود معروف سیمین بهبهانی”دوباره می سازمت وطن” با صدای خواننده تاجیک در بلندگوهای میدان در گوش همه می پیچد. در شهر دوشنبه صدای خوانندگان موسیقی پاپ ایرانی را می شود به عنوان رهگذر در کوچه ها و خیابان ها و در تاکسی ها و مغازه ها و گاه در اتوبوس ها و پارک های شهر شنید. موقع رسیدن به میدان هشتصد سالگی مسکو، در اتوبوس شهری، صدای خواننده ایرانی”اندی” در حال پخش بود. ترانه بعدی هم با صدای او بود که بازخوانی ترانه ای از فرهاد را می خواند. موقع پیاده شدن از راننده اتوبوس که نزدیک او نشسته بودم پرسیدم این موسیقی از رادیو است یا از پخش اتوبوس؟
گفت: “از رادیو”.
سال ۲۰۱۷ به پیشنهاد رئیس جمهور تاجیکستان سال جوانان اعلام شده و به همین خاطر برنامه های هنری جوانان و رقص و موسیقی در میدان ها و پارک ها و هنرسراها بیش از همیشه برپا می شود. در میدان ۸۰۰ سالگی مسکو همه منتظرند تا هنرنمایی گروه های رقص و موسیقی شروع شود. بستنی یا”یخ ماست”، خوردنی محبوب این روزهای مردم دوشنبه است، بسیاری در صف خرید بستنی در کنار دو دستگاه بستنی فروشی درون میدان ایستاده اند. خیابان پایین ساختمان تالار صدرالدین عینی را بسته اند و مقابل سن را برای رقصیدن مردم در خیابان باز گذاشته اند. ترانه خوانی و رقص های گروهی دختران رقصنده روی سن که بر آن فرش های قرمز رنگ انداخته اند آغاز می شود. خوانندگان سرودهایی با مضامین وطن دوستی و در ستایش شهرشان دوشنبه و ترانه های عاشقانه می خوانند.
در دوشنبه نام خیابان ها و میدان های زیادی برای ما آشنا است؛ عمر خیام و سعدی شیرازی و فردوسی و رودکی و سامانی از خیابان ها و پارک ها و میدان های معروف دوشنبه اند. در سمینارها و گردهمایی ها مجریان برنامه ها و سخنرانان بسیاری از واژگان تازه ساخته شده در ایران مثل”همایش”، استفاده می کنند و کلماتی مانند جشنواره، دانشگاه و دانشجو و نمایشنامه و کارگردان… را جایگزین معادل روسی کرده اند. با این وجود گفته می شود حضور ایرانی ها در کشور تاجیکستان به طور آشکاری کاهش یافته و مناسبات اقتصادی تاجیکستان با ایران و نقش شرکت های ایرانی در پروژه های عمرانی تاجیکستان کم رنگ شده است. مغازه ها و رستوران هایی که به ایرانی ها تعلق داشته طی دو- سه سال گذشته بسته شده و از شعبه ی یک بانک ایرانی به نام تجارت، تنها تابلو و ساختمانش باقی مانده است و همه ی این ها نشان می دهد که مناسبات سیاسی دو کشور مانند گذشته نیست و بیم آن می رود این فاصله و دوری، تاثیر خود را بر مناسبات فرهنگی و گسترش رابطه های هنری و ادبی نشان دهد و بر داد و گرفت دو سویه زبان تاجیکی و فارسی، هر چند به مدت کوتاه، سایه اندازد. هرچند، هنوز با مهربانی مردم تاجیک با ایرانیان و مهر آنان به ایران و زبان فارسی، نمی توان نمونه ای از دوری سراغ گرفت.
بزرگداشت شاعر ملی
روز شنبه بیستم ماه می، قرار است ساعت ۱۲ ظهر به مناسبت هشتاد و پنجمین سال تولد مومن قناعت، شاعر و ادیب برجسته تاجیکستان برنامه ای جهت تجلیل از شخصیت ادبی او در سالن آکادمی علوم شهر دوشنبه برقرار شود. نیم ساعت مانده به آغاز برنامه سالن آکادمی علوم از مهمانان پر می شود. چند دقیقه به آغاز برنامه مومن قناعت با چند همراه، وارد می شود و شخص بلند قامتی را که به پیشوازش می رود و دیدارشان با کف زدن های حاضران همراه است می شناسم. آشنایی دوری با او دارم، لطیف پدرام شاعر و سیاستمدار افغان است و گویا از جمله سخنرانان این نشست باشد.
جشن تجلیل از مومن قناعت با سخنان کوتاه رئیس فرهنگستان علوم تاجیکستان، فرهاد رحیمی در ستایش شعر و جایگاه ادبی قناعت آغاز می شود و پس از آن پیام تبریک رئیس جمهور امامعلی رحمان به مناسبت هشتاد و پنجمین زادروز استاد قناعت از طرف مشاور فرهنگی و حقوقی نهاد ریاست جمهوری خوانده می شود که در آن بارها به جایگاه ملی برجسته شعر قناعت و سمت استادی او اشاره می شود. وزیر فرهنگ تاجیکستان و چند سخنران دیگر هم به نوبت از مقام ادبی شاعر بلند پایه شعر تاجیکستان سخن می گویند و شعرهایی از او را می خوانند که گاه از سوی حاضران در جلسه نیز بیت هایی از آن همزمان خوانده می شود. تمامی سخنرانان او را شاعر و ادیبی بزرگ می خوانند و جایگاهی در ردیف صدرالدین عینی و تورسن زاده و لاهوتی برای او قائل می شوند.
لطیف پدرام در سخنرانی خود به ویژگی های شعر قناعت با دقت بیشتری سخن می گوید و ویژگی هایی از شعر نیما و تاثیر صناعت شعری او را در آثار قناعت برجسته می داند و با اشاره به گفته ای از شاملو شعر مومن قناعت را انسان محور می خواند. او شعر سروش استالینگراد قناعت را شعری ساخته شده اما دارای ویژگی هنری برجسته می داند.
در پایان جلسه چند لحظه ای با لطیف پدرام صحبت می کنم و می گوید که هفته آینده هم در تاجیکستان است و از من می خواهد شماره موبایلش بنویسم تا همدیگر را ببینیم. او حالا بیش از ادبیات به سیاست دل سپرده است و گویا مهمان دولت تاجیکستان است. هم او، شاعر ایرانی ساکن دوشنبه “محمد تاج الدینی” را به من معرفی می کند و من و او به سمت در خروجی می رویم و هم زمان فرصت می یابم چند کلمه ای با مومن قناعت که قرار است همراه با روزنامه نگار تاجیک احمد شاه کامل زاده به دیدارش برویم ، صحبت کنم.
او می پذیرد که به همراه آقای کامل زاده برای گفت و شنود با او، نزدش برویم. تاج الدینی از زندگی ۹ ساله اش در تاجیکستان می گوید که با وجود مشکلات مالی در این جا، تاجیکستان را بسیار دوست می دارد.
حکایت های یک دیوانه
قربان صابر هنرپیشه مشهور تئاتر، سینما و تلویزیون تاجیکستان مرا به دیدن نمایش تک نفره اش در سالن تئاتر ابوالقاسم لاهوتی دعوت می کند. پیش تر به من گفته بود بارها به ایران سفر کرده و در فیلمی از جعفری جوزانی نیز ایفای نقش کرده است. می گفت قرار بوده در یک سریال ایرانی بازی کند که زندگی سه ماهه در تهران و تنهایی برایش سخت بوده و ترجیح داده به تاجیکستان باز گردد و حالا پشیمان است که بازی نکرده، که گفت آن سریال می توانست سکوی پرشی برایش در سینما و تلویزیون ایران باشد. وقتی بازی اش را در کار تک نفره “داستان های یک دیوانه” نوشته گوگول دیدم پی بردم چه بازیگر توانایی است و می توانست در فرصت پیش آمده در تلویزیون و یا سینمای ایران به موفقیت برسد.
یک ساعت بازیگری و حرکات نمایشی و مونولوگ در حکایت های یک دیوانه، که نشانه هایی از شخصیت آکاکی آکاکیویچ شنل گوگول و ابلموف گنجاروف را دارد، عرق قربان صابر را درمی آورد. او در مقابل اهل تئاتر و داوران جشنواره بین المللی تئاتر نگاه نو و بازیگران جوان و دانشجویان در این بازی تکنفره سنگ تمام می گذارد.
نگاه نو پا می گیرد
در روزهای جشنواره بین المللی تئاتر نگاه نو قرار بود شش نمایش از کشورهای روسیه، قیرقیزستان، قزاقستان، تاجیکستان و ایران و افغانستان به صحنه بیاید که هنرمندان افغان به دلیل مشکلات ویزا نتوانستند وارد تاجیکستان شوند و جشنواره با پنج نمایش برگزار شد.
روز ۱۶ می جشنواره بین المللی تئاتر نگاه نو که به جوانان زیر ۳۵ سال تعلق دارد، با موسیقی و فرش قرمز و رقص و معرفی گروه ها و داوران، در محوطه سالن تئاتر جوانان شهر دوشنبه با حضور جمع کثیری از مردم و هنرمندان تئاتر و نمایندگان رسانه ها افتتاح شد. از میان آثار اجرا شده دو اثر”خون مردگی” از ایران و “رویاهای ناتاشا” از کشور روسیه از برجستگی هنری بیشتری برخوردار بودند.
نمایش ها در سه روز به اجرا در آمدند و روز ۲۰ ماه می ششمین دوره ی این جشنواره نوپا به پایان رسید. داوران که از جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ایران و تاجیکستان بودند، بیشترین جوایز خود را به کار تک نفره رویاهای ناتاشا نمایش آمده از روسیه دادند. در نمایش خون مردگی که کاری از گروه تئاتر تجربی هنر شهر بجنورد از استان خراسان شمالی بود حکمت شیردل، احسان کمالی، آزاده حیدرزاده، راضیه بدران لویی و یاسمین رحمانی بازی داشتند.کارگردان و نویسنده این نمایش محمد شاکری بود که تحصیلات کارشناسی بازیگری و کارگردانی خود را در دانشگاه هنر تهران به پایان برده است.
در نمایش او عوارض جنگ بر روحیه و شخصیت آدم ها و چگونگی تاثیر جنگ و شرایط سخت بر تغییر ماهیت انسانی آدم ها مورد توجه و دقت بود. نمایش خون مردگی در مجموع کاری موفق در کارگردانی، متن و ساختار نمایشی بود و از جمله نمایش هایی بود که انتظار برگزیده شدن و کسب جایزه در پست های مختلف را داشت، اما نمایش تک نفره رویاهای ناتاشا چنان کامل و قوام یافته بود که امید خون مردگی و نمایش های دیگر را برای کسب جوایز کم رنگ کرد.
لیلیانا گورینا بازیگر نقش ناتاشا پس از کسب جایزه بهترین بازیگر و بهترین نمایش در گفت و گوی کوتاهی که با او داشتم گفت: “۶ سال است من این نمایش تک نفره را بازی می کنم و آن را در کشورهای مختلف و شهرهای مختلف از جمله در مادرید، کیف، مسکو، اومسک، نو سیبریک به اجرا در آورده ام. البته زمانی که حامله شدم و زایمان کردم مدتی در اجرای من وقفه افتاد، به هر حال این همه زمان، من با این نمایش زندگی و کار کرده ام.” این بازیگر جوان می گوید:
“تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه هنر در تله ترینبورگ روسیه به پایان برده ام و مدتی پس از تجربه بازی در صحنه، با نویسنده ی نمایشنامه”یرسلاوا پوینویچ”، نمایش آرزوهای ناتاشا آشنا شدم و نوشته او را در دست گرفتم و هنوز به اجرای آن ادامه می دهم.”
او می گوید کارگردان نمایش رویاهای ناتاشا “شامیل دیکام بایف” است که نتوانسته به جشنواره تئاتر نگاه نو دوشنبه بیاید.
نمایش رویاهای ناتاشا خاطرات ناتاشا از کودکی تا بزرگ سالی با بازی تک نفره در صحنه است. ناتاشا بازمانده پدر و مادری معتاد به الکل است که نزد خانواده خود بزرگ نشده. او در جوانی عاشق جوان روزنامه نگاری می شود و او را در جاهای مختلف دنبال می کند و گاهی به محل کارش می رود و با او صحبت می کند و در عین حال اما منتظر است تا مرد جوان به او ابراز علاقه کند و پیشنهاد ازدواج بدهد، اما چنین نمی شود و درمی یابد که آن جوان همسر دارد.
جشنواره بین المللی نگاه نو، یک جشنواره مستقل تئاتر است که چند هنرمند جوان تئاتر در شهر دوشنبه آن را راه اندازی کرده اند.
این جشنواره با پشتیبانی مالی اندکی که از شرکت های خصوصی و بعضی نهادهای فرهنگی مانند همکاری های فرهنگی کشور سوئیس در تاجیکستان و جشنواره هنری رومی از شهر اسلو در کشور نروژ دریافت می کند، روز بیستم ماه می توانسته است ششمین سال خود را پشت سر بگذارد.