اقتباس از نویسندگان بهائی

تقلب در امور مالی، رقابت های نامشروع اقتصادی، ورشکستگی های مصنوعی و کلاه بر سر ملت و دولت گذاشتن از مصیبت های تمدن امروزیست.

از سالهای قبل اصحاب اقتصاد و امور مالی به این نتیجه رسیده اند که امانت شرط موفقیت پایدار در عرصه تجارت و سایر فعالیت های اقتصادی است. اگر هم نادرستی و کلاه برداری سود سرشار در کوتاه مدت به بار آورد اما بی گمان آینده ندارد و تنها امانت است که جالب اطمینان خلق و عامل ازدیاد ثروت است. از اینرو در مدارس تجارت، سالهاست که تعلیم اصول اخلاقی چون امانت و صداقت در برنامه دروس آمده و مورد تأکید واقع شده است.

حضرت بهاءالله در مورد امانت فرموده اند:”امانت باب اعظم است از برای راحت و اطمینان خلق، قوام هر امری از امور به او منوط بوده و هست عوالم عزّت و رفعت و ثروت به نور آن روشن و منیر.”

با این مقدمات البته حیرت آور و حتی باورنکردنی خواهد بود که در جامعه ای کسانی در ایفای این وظیفه مقدس که درستکاری در مفهوم جامع کلمه باشد کوتاهی کنند. مثلا دفاتر شرکت خود را طوری ترتیب دهند که به ناحق از مالیات مقرر معاف جلوه داده شود و یا از پرداخت دیون قطعی خویش به نفوس سر باز زنند و بدین منظور نوعی (صورت سازی) کنند یا کالایی یا ملکی را به امانت از کسی بگیرند و هنگام پرداخت بهای آن هزار عذر و بهانه برای رهایی از بدهی خود بتراشند و یا برای سوءاستفاده در گرفتن کمک مالی دولتی به جعل و حیله متوسل شوند.

«مقصود آنست که امانت عندالحق اساس دین الهی است و بنیاد جمیع فضائل و مناقب است… و خدمتی الیوم اعظم از این نه و خلاف آن تیشه به ریشۀ امرالله زند.»

از قدیم امانت و دیانت چون دو بال یک پرنده و دو پایۀ یک بنا تلقی شده اند و معذالک گاه دیده شده که بعضی نفوس از طریق امانت و صحت عمل در معاملات با دیگران منحرف شده و از عهده امتحان برنیامده اند.

حضرت بهاءالله می فرمایند: «لازال مقصود حق جلُ جلاله از ارسال رُسُل و تنزیل کتب و قوانین مقننه و شرایع متشرعه اموری چند بود و از آن جمله، آن حفظ نفوس و حفظ حقوق نفوس بوده و این منوط به ظهور امانت است فی مابین ناس»

«وصیت کن احبای الهی را که به کمال امانت و دیانت و ذکر من حقّی بین ناس رفتار نمایند هر نفسی که به این شرایط مزین است به حق منسوب و از حق محسوب و مِن دون آن ابداً مقبول نبوده و نیست.»

ملاحظه در بیان حضرت عبدالبها فرمائید « اگر نفسی به جمیع اعمال خیریه قائم ولی در امانت و دیانت قاصر، اعمال خیریه مانند سپند گردد و آن قصوراتش جانسوز …»

مقصود آن است که امانت عندالحق اساس دین الهی است و بنیاد جمیع فضائل و مناقب است … و خدمتی اعظم از این نه …

مقام و منزلت امانت به حدی است که حق مظهر امر خود را در دور اسلام به نعت و لقب امین موصوف و معروف فرمود حضرت اعلی (باب) در ایامی که هنوز به کسب و تجارت مشغول بودند امانت را چنان به کمال رساندند که داستان های آن ثبت تواریخ است. در این دور نیز تقوی و صحت عمل بسیاری از نفوس در زمینه معاملات و ارتباطات مالی و تجاری با مردم نقل زبان هاست یعنی فی الحقیقه آن قدر به سرمشق والا برای بهائیان موجود است که جایی برای هیچ گونه قصور و کوتاهی باقی نیست از جمله شرایط امانت یکی احتراز از هرگونه رقابت نامشروع با مردم دیگر است که در همان شهر و دیار به کسب و تجارتی نظیر حرفۀ خود ما اشتغال دارند اگر دنیای پیرامون ما رقابت را به حدی می رساند که از هیچگونه لطمه و صدمه ای بر رقیبان پرهیز نمی کند بهائیان مأمور به اتحّاد و موّدت و معاضدت هستند از جمله شرایط امانت حفظ حقوق هر یک از اعضاء در یک شرکت و نگاهداری صحیح کتاب و حساب است. از جمله شرایط امانت تطبیق رفتار با قوانین است ولو به ظاهر به نفع ما نباشد چون بهائیان مأمور به اطاعت دولت هستند و حتی به فرموده حضرت بهاءالله «مظاهر حکم و مطالع امر که به طراز عدل و انصاف مزین اند بر کل اعانت آن نفوس لازم» امری که بخصوص در ممالک دمکراتیک که قانون و نظام صحیح اداره امور دارد غیرقابل اجتناب می نماید.

حضرت بهاءالله می فرمایند:« … دو امر لازم، خدمت و اطاعتِ دولت و تمسک به حکمت. این دو سبب ارتفاع و ارتقاء وجود و ترقی آن است» و بالاخره « بر احدی جائز نه که ارتکاب نماید امری را که مخالف رأی رؤسای مملکت باشد.»

حضرت عبدالبها می فرمایند:«در هر مملکت که هستید به حکومت آن مملکت به نصّ جمال مبارک (حضرت بهاءالله) باید صادق و امین و خیرخواه باشید و به ملل آن اقلیم در نهایت امانت و راستی و درستی رفتار کنید»

البته تأدیه مالیات و عدم تظاهر به ورشکستگی جلوه ای از جلوه های همین اطاعت دولت و قانون و عدم مخالفت با رأی اولیای امور است. در این زمینه این بیان حضرت عبدالبها را همواره به یاد داشته باشیم که می فرمایند:

«اگر نفسی به حکومت عادله خیانت کند به خدا خیانت کرده است و اگر خدمت کند به خدا خدمت کرده است»