نوشته:  دوغو پرینچک

رهبر منطقه کرد عراق، مسعود بارزانی، اعلام کرد که در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷  رفراندوم به اصطلاح “استقلال کردستان” را برگزار خواهد کرد.

 

کانون قطب بندی درجهان

به اصطلاح رفراندوم کردستان مستقل، در حال حاضر به کانون تضادهای جهانی تبدیل شده است.

در یک طرف، آمریکا، اسرائیل، بارزانستان، پکک، حکومت قبرس جنوبی و یونان.  در طرف دیگر، ترکیه، عراق، سوریه، ایران، که پیش جبهه قطب بندی کشورها علیه استقلال کردستان را تشکیل می دهند. روسیه دیگر بخشی از این جبهه است.  آلمان نیز مخالفت خود علیه رفراندوم کردستان را اعلام کرد.  قدرت های اروآسیا، بعد از قطر، در شمال عراق نیز علیه آمریکا موضع گیری و در یک جبهه مشترک جمع می شوند.

جبهه، از شرق مدیترانه آغاز می شود، و تا دریای عمان ادامه پیدا می کند.  مقاله ی دریادار “سونر پولات” در “آیدینلیک” بسیار مهم بود.  اسرائیل همراه بخش یونانی قبرس بین ۱۴ – ۱۱ جون مانورهای دریایی مشترکی در شرق مدیترانه انجام دادند.  دیدن ارتباط این مانورها با اقدام به رفراندوم استقلال کردستان هم برای ترکیه و هم برای ایران و برای هر کسی دیگر دارای اهمیت است.

 

موضع ایران

موضع ایران مهم است. از دیدارهای پنهانی بین ایران و آمریکا صحبت می شود. رفراندوم کردستان نیز در دستور کار این دیدارهاست.  آمریکا در مورد رفراندوم تلاش می کند تا ایران را به یک موضع “اهلی” بکشاند.  در مقابل قبول برخی از مطالبات ایران، این سیاست با استراتژی اسرائیل ـ آمریکا مطابقت دارد.

در ایران دو تمایل سیاسی در مقابل آمریکا وجود دارد که همه دنیا آن را می داند.  آنهایی که خواستار “تعمیر” روابط با آمریکا هستند، در مورد رفراندوم کردستان دارای موضع “نرم تری” هستند.  در میان آنهایی که این موضع را نمایندگی می کنند، حتی آنهایی هم هستند که معتقدند که کردستان برای ایران تهدیدی نخواهد بود. به نظر آنها کردهای ایران دنباله کردهای عراق نیستند. حتی اگر کردستان مستقل شود، کردهای ایران تحت تاثیر قرار نخواهند گرفت. این نظر، به امیدهای ایران تا کنترل کردستان نیز می تواند امتداد یابد.

 

طرح همسایه جدید برای ایران

اگر از منظر ایران نگاه کنیم، طرح کردستان، طرح همسایه جدید برای ایران است.  همسایه جدید اسرائیل است.  این به اصطلاح کردستان، با قدرت سلاح آمریکا و اسرائیل می خواهد تاسیس شود.  روابط بارزانی و پکک با آمریکا و اسرائیل روابط “پیاده نظام” استراتژیک آنها بودن است. مؤسس اصلی کردستان اسرائیل است.  بدین دلیل نام حقیقی کردستان “اسرائیل دوم” است. از منظر ایران، این به اصطلاح کردستان، در ورای از دست دادن بخشی از خاک ایران، که کردها در آن زندگی می کنند، به معنی زیر تهدید رفتن تمامی ایران است.

اسرائیل، در سایه ی کردستان عراق، سوریه و اردن که بین ایران و اسرائیل قرار دارند، را گذشته و به دروازه ایران می رسد.  اسرائیل به آنجا، به خاطر روابط حسن همجواری نمی آید.  این مسئله را فکر می کنم بیشتر از همه ایرانی ها می دانند.

همسایه جدید، تنها تمامیت ارضی ایران را تهدید نخواهد کرد، بلکه به طور مستقیم رژیمی که در مقابل آمریکا ایستاده است را تهدید خواهد کرد.  اگر اسرائیل دوم تاسیس شود، ایران کشور دیگری خواهد شد.  تغییرات در غرب ایران، همراه تغییررژیم در ایران خواهد شد.

بدین دلیل، به شکست کشاندن تلاش برای تاسیس اسرائیل دوم، برای ایران فقط مسئله ارضی نیست، بلکه مسئله رژیم است.  مسئله زندگی مستقل و مسئله زندگی صلح آمیز داشتن با همسایگان است.

 

این پروژه، نه پروژه تاسیس، بلکه پروژه ی جنگ و ویرانی است

این تهدید نه تنها برای ایران، بلکه برای کشورهای منطقه نیز یک تهدید همه جانبه است.  مسئله را، دست یافتن کردها به یک تکه خاک دیدن، ساده لوحی محض است.  ما با مسئله تاسیس اسرائیل دوم در وسط ترکیه، ایران، سوریه، عراق روبرو هستیم.  آتش جنگ هایی که ده ها سال ادامه خواهد یافت، روشن می شود.  به اصطلاح “کردستان” نه یک پروژه ی تاسیس که یک پروژه ی ویرانی است.  و در درجه اول نیز پروژه ی ویرانی برای کردهای منطقه است!  در آن صورت، کرد، تبدیل به پیشمرگه آمریکا و اسرائیل شده و مدام به آتش رانده خواهد شد.

نظاره گر بودن در مقابل تهدید، به معنی اجازه دادن به خطراتی است که جبران آن بسیار مشکل خواهد بود.  عراق، سوریه، ترکیه و ایران، مجبور به اقدام برای متوقف کردن آن هستند.  سیاست انتظار و سیر حوادث، مردود است.

در افق نه کردستان، بلکه اتحادیه کشورهای آسیای غربی دیده می شود.

ما به عنوان “حزب وطن” اقدام به عمل کردیم.  مسئله را با کشورهای منطقه در میان می گذاریم.  برای اتخاذ تدابیر فوری، پیشنهادهای خود را ارائه می دهیم.  سرانجام به اصطلاح اقدام به کردستان، از هم اکنون آشکار است.  آمریکا و اسرائیل شانس موفقیت ندارند، ولی این اقدام، این نفع را خواهد داشت که ترکیه، سوریه، عراق، ایران، آذربایجان و لبنان به تاسیس اتحادیه کشورهای آسیای غربی اقدام خواهند کرد.  کردها نیز در داخل این اتحادیه به عنوان شهروندان برابر با خلق های برادر در شادی شریک خواهند شد.

در افق کردستان دیده نمی شود، اتحادیه آسیای غربی دیده می شود.

 

توضیح مترجم:

“حزب وطن” {VP} دنباله ی “حزب کارگران و دهقانان ترکیه” {TIKP} است که در سال ۱۹۷۸ تاسیس شد.  این حزب از کادرهای جوان “حزب کارگر ترکیه” {TIP} که معتقد به انقلاب دموکراتیک ملی بودند، تشکیل می شد.  حزب کارگر ترکیه بعد کودتای مارس ۱۹۷۰ بسته شد.  TIKP با پیوستن کادرهای “حزب کمونیست انقلابی” که از “حزب کمونیست” ترکیه جدا شده بودند، و همچنین با پیوستن “سازمان جوانان انقلابی” DEV- GENC  و “راه خلق”  DEV- YOL تبدیل به یکی از جریان های اصلی چپ در ترکیه گردید، ولی به دنبال کودتای ۱۹۸۰ ترکیه، تعطیل، و اکثر کادرهای آن به زندان افتادند.TIKP در سال ۱۹۸۸ با نام “حزب سوسیالیست” {SP} فعالیت خود را دوباره آغاز کرد، ولی در سال ۱۹۹۲ با حکم دادگاه قانون اساسی تعطیل گردید، ولی یک روز بعد از بسته شدن، در ۱۱ جون ۱۹۹۲ با نام “حزب کارگر” {IP}آغاز به فعالیت کرد.  حزب کارگر در کنگره فوق العاده خود در سال ۲۰۱۵ به نام اتحاد برای تاسیس حکومت ملی و متحد کردن همه نیروهای ملی و مستقل در ترکیه نام خود را به “حزب وطن” {VP} تغییر داد.  روزنامه “آیدینلیک” Aydınlık در تمامی آن دوران ها ارگان رسمی این احزاب و دوغو پرینچک رهبر آن احزاب بوده است.

حزب وطن در مقایسه با احزاب عمده ترکیه حزبی کوچک محسوب می شود.  ولی به لحاظ سیاسی ـ  برنامه ای تنها آلترناتیو حزب حاکم و آینده ترکیه نیز محسوب می شود.  این حزب در کشورهایی نظیر سوریه، مصر، ایران، روسیه، چین دفتر رسمی دارد.

 

 

لینک اصل مقاله

https://www.aydinlik.com.tr/kose-yazilari/dogu-perincek/2017-haziran/eger-kurdistan-kurulursa-israil-iran-in-komsusu-olur