حضرت بهاءاله (میرزا حسینعلی نوری) در شب دوم محرم مطابق با ۲۲ اکتبر ۱۸۱۷ در تهران متولد شدند. پدر ایشان یکی از اشراف بزرگ عهد قاجار به نام میرزا عباس نوری مشهور به میرزا بزرگ از نواده های سلسه ساسانی بودند ودر دربار قاجار منصب وزارت داشتند.
دوران کودکی و جوانی رادر کمال رفاه سپری نمودند. رفتار و کردار و تمایلات حضرت بهاءاله از دوران کودکی تا عنفوان جوانی برای همگان بسیار شگفت انگیز بود چرا که بیشتر اوقات و سرمایه خود را صرف کمک و مراقبت از فقرا نمودند و به همین دلیل به پدر فقرا معروف بودند. شبی در عالم رویا می بیند که چند پرنده به ایشان حمله می کنند ولی آسیبی نمی رسانند و بعد در دریا شنا می کنند تعدادی ماهی حمله ور می شوند و هر کدام تار موی ایشان را گرفته می کشند. وقتی جریان خواب را برای پدر تعریف می کنند پدر ایشان یکی از معبرین را احضار می کند که تعبیر خواب کند. معبر می گوید فرزند شما به مقام بالایی می رسد و مورد حمله واقع می شود ولی هیج کدام آسیبی نمی رسانند. حضرت بهاءاله از زمان کودکی خود داستانی را تعریف می کنند که در اینجا خیلی مختصر ذکر می شود. شب آخر جشن عروسی برادر بزرگ حضرت بهاءاله مراسم خیمه شب بازی بود و حضرت بهاءاله در اوان جوانی بودند و به تماشا نشسته بودند. ملاحظه می کنند که خیمه برپا شد و صوری به هیکل انسان از خیمه بیرون آمد و ندا داد که سلطان می آید و بعد صوری دیگر بیرون آمده جار زد که برای سلام در حضور سلطان حاضر شوید بعد جمعی با شال و کلاه و جمعی با تبرزین و میرغضب وارد شدند بعد سلطان با شکوه و جلال وارد شده در صندلی مخصوص نشست. در این حین دزدی آوردند که به دستور شاه گردن زدند بعد از مدتی بازی پایان یافت و مردی با جعبه ای به زیر بغل بیرون آمد از او سؤال کردم این جعبه چیست؟ جواب داد که جمیع این اسباب و اشیاء سلطان و امرا و وزرا و جلال و استجلال و قدرت و اقتدار که مشاهده فرمودید الان در این جعبه است. می فرمایند: (… از آن یوم جمیع اسباب دنیا به نظر این غلام مثل آن دستگاه آمده و می آید و ابداً به قدر خردلی وقر نداشته و نخواهد داشت. حضرت بهاءاله در جوانی پس از ادعای حضرت باب به ایشان گرویدند و بعد از سوء قصد به ناصرالدین شاه دولت به تصور این که حضرت بهاءاله در سوءقصد دخالتی داشتند ایشان را دستگیر کرده از شمیران تا تهران سر و پا برهنه و پیاده آورده در سیاه چال که محل بینهایت تاریک و کثیف و بدبویی بود به مدت ۴ ماه زندانی کردند و پس از آزادی و رهایی از زندان حضرت بهاءاله و خانواده و همراهان به دستور ناصرالدین شاه از ایران اخراج شده به کشور عراق و سپس ترکیه و نهایتاً به فلسطین (اسرائیل امروز) تبعید شدند. در دوران تبعید آثار و نوشته های زیادی نازل فرمودند که تعدادشان به بیش از صد جلد می رسد و در حال حاضر به ۸۰۰ زبان ترجمه شده است. در تمامی آثارشان ابناء بشر را به صلح و سلام، دوستی با یکدیگر، محبت و یگانگی دعوت می فرمایند.
پیام اصلی حضرت بهاءاله برای نوع انسان در این عصر پیام صلح، وحدت و عدالت است می فرمایند:”مقصود از این ظهور اصلاح عالم و راحت امم بوده، این اصلاح و راحت ظاهر نشود مگر به اتحاد واتفاق… این است تجویز خدواند طبیب و حکیم الهی برای درمان جهان بیمار ما…”
حضرت بهاءاله حدود ۱۷۰ سال پیش دنیا را یک وطن و مردم را ساکنین آن دانستند می فرمایند:”ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار”
جامه جهانی بهائی که امروز حدود ۷ میلیون در سرتاسر عالم هستند روز تولد حضرت بهاءاله را روز مقدس شمرده جشن می گیرند.
—————————————————————————————خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:
پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی: www.reference.bahai.org/fa