از خوانندگان
در بخش کلان این مبحث باید یادمان نرود که از شکل گیری این نظام صحبتی از ملت نبوده، بلکه از امت صحبت می شد و دیدگاه خمینی و پایه و اساس جمهوری اسلامی مسئله ایران و ایرانیت نبود.
امروز که دارد با واژگانی مانند منافع ملی و ملت صحبت میشود، در ابتدا به ساکن من یک تضاد بزرگ و طبیعی بین ماهیت این نظام می بینم با آنچه که تعریف ملت و در نتیجه منافع ملی ایران هست، اما تنها مسئله این جا نیست و حکومت هایی که پایه و اساس آنها مردمی باشد و نمایندگان واقعی مردم باشند، عملا می توانند پاسخگو و دلسوز خواستههای آن مردم باشند.
وقتی که ما نظامی داریم که مبنا را اساسا بر روی یک راس که در نوک این حرم یک ولی فقیه هست میگذارد که تمام این تصمیمات را میگیرد، تمام تعاریف ایدئولوژیک و اهداف ماهوی این نظام را بیانگر هست، بدون این که نظر بقیه را خواستار باشد، با معرفی کردن فقط یک ایدئولوژی خاص مذهبی در رابطه با بقیه اقشار جامعه که ممکن است از مذاهب و تیرههای مختلف جامعه باشند، چگونه میتوان چنین نظامی که اساسا روی یک ایدئولوژی خاص و یا یک دیدگاه خاص تشکیل می شود بتواند یک تعریف جمعی را بیانگر باشد؟
در نتیجه تفاوت فاحش رژیم جمهوری اسلامی و منافع ملی و مردمی در اینجاست که این نظام تمام تلاشهایش و من جمله اهداف سیاسیش و دیپلماسیش، چه در ارتباط با سیاست درون کشور و چه سیاست بیرونی، نهایتا برای حفظ خود این نظام است و منافع نظام با منافع ملت میتواند دو قسمت جدا از هم باشد و اصل قضیه در اینجاست و ما باید این مسئله را بشکافیم و بتوانیم درست درکش کنیم و عملکرد روحانی نمیتواند نشانگر این باشد که قادر و خواهان تامین منافع ملی میباشد.
مشکل را من در اینجا می بینم که عملکرد این نظام در این سی و سه سال اساسا موضع ایران را در مقابل دیگر کشورهای جهان بسیار ضعیف کردهاست. ایران در گذشته یک کشور قوی بود و از موضع قدرت معامله و مقابله می کرد، اما امروز ما در حد عهد نامههای ترکمانچای رسیدیم، حال میخواهد صحبت بر سر جزایر سه گانه خلیج فارس و یا دریای خزر و یا نفت و گاز باشد، اینها وضعیت را به جایی رساندند که با توجه به قرار گرفتن جایگاه ضعیف کنونی ایران، رژیم برای حفظ بقای خودش حاضر است خیلی چیز هایی که باز در تعریف تمامیت ارزی یا منافع ملی ما هست را کنار بگذارد تا از بین نرود و تمام این مسائل به هم ربط دارد و ما نمیتوانیم یکدفعه بگوییم که سی و سه سال حکومت رژیم جمهوری اسلامی را نادیده بگیریم و بگوییم حالا روز از نو و روزی از نو و تمام اینها ناشی از سیاستهای غلط و مدیریتهای ضعیف رژیم بوده که ما را به لبه پرتگاه رسانده.
حال وقتی که به مسائل ملت ایران نگاه میکنیم و زمانی که برخورد میکنیم با انواع و اقسام مشکلات اقتصادی، فشارهای روزانه، نبود آزادیها، نبود شرایط مناسب برای زیست محیطی مملکت و همه اینها را باید در مجموع نگاه کرد، فقط این نیست که از نظر دیپلماتیک یک مانور موضعی و تاکتیکی رژیم بخواهد در بخشی از مذاکراتش مثلا پرونده هستهای بدهد ولی اساسا الان دنیا به این نتیجه رسیده که این حکومت قابل اعتماد نیست و این حکومت تا زمانی که با شفافیت کامل برخورد نکند دنیا همچنان فشارها را نگه خواهد داشت و اگر هم چیزی در این میان تغییر کند، فقط به سود حکومت خواهد بود و هیچ چیزی در مورد وضعیت اقتصادی، آموزشی ، بهداشتی، آزادی بیان، آزادی زندانیان سیاسی و کنشگران مدنی و غیره برای مردم ایران تغییر نخواهد کرد.