شهروند ـ فرح طاهری: ماه نوامبر، ماه جشنواره های فیلم در تورنتوست. از دیاسپورا گرفته تا جشنواره فیلم عفو بین الملل تا جشنواره ی فیلم ملاقات با دیوانگی Rendezvous with Madness .جشنواره ملاقات با دیوانگی از سال۱۹۹۳ توسط Workman Arts آغاز به کار کرده و اولین جشنواره در نوع خود و در حال حاضر بزرگترین آنها در دنیاست که امسال بیست و پنج سالگی اش را جشن می گرفت. این جشنواره ویژه فیلم هایی است که به طریقی به مسائل و مشکلات سلامت روانی مربوط می شوند.
افخم مردوخی، از سال ۲۰۰۸، زمانی که ریاست سازمان زنان ایرانی انتاریو را برعهده داشت، به این جشنواره پیوست. او که خود در حرفه ی مشاور و مددکار اجتماعی، تجربه ی کار در مرکز اعتیاد و سلامت روانیCAMH را دارد، این فرصت را مناسب دید تا فیلم های ایرانی که به این مسائل می پردازند را در این جشنواره به نمایش درآورد.
مردوخی پس از پایان فعالیت داوطلبانه اش در سازمان زنان، در قالب “مرکز ایرانی کانادایی منابع بین فرهنگی” به همکاری با این جشنواره ادامه داد. “پریدن از ارتفاع کم” و “یک شهروند کاملا معمولی” از جمله فیلم های ایرانی این جشنواره ی کانادایی بوده است.
امسال هم عصر یکشنبه ۵ نوامبر ۲۰۱۷، فیلم “رویای دم صبح” ساخته مهرداد اسکویی در سالن ورکمن آرتز به نمایش درآمد.
پیش از شروع فیلم، در جلسه ای که به گردانندگی نواز کریمیان پور، از اعضای هیئت مدیره “مرکز ایرانی کانادایی منابع بین فرهنگی” برگزار شد، دکتر داریوش غرقی متخصص مغز و اعصاب Neurologist در مورد بیماری های روانی سخن گفت و به پرسش های شرکت کنندگان فارسی زبان در جلسه پاسخ داد. دکتر غرقی یکی از سه شرکت کننده در نشست بررسی فیلم بود که در پایان فیلم برگزار شد.
پس از پذیرایی، حاضران به سالن نمایش فیلم هدایت شدند. در اینجا یکی دیگر از اعضای نشست به حاضران معرفی شد: آناهیتا نگارنده. زن جوانی که خوشبختانه اقدام به خودکشی اش موفق نبود و حال با تحصیل در رشته روانشناسی و تأسیس شرکت خود، به کنشگری برای حمایت از افرادی که از عدم سلامت روان رنج می برند، پرداخته است.
آناهیتا از تجربه ی خود در رابطه با سلامت روانی گفت و از برچسب هایی که پیرامون این بیماری شایع و بسیار آسیب زننده است. (بعدا در شهروند شما را با آناهیتا نگارنده مفصل تر آشنا می کنیم.)
در ادامه فیلم “رویاهای دم صبح” با نام انگلیسیStarless Dreams به نمایش درآمد.
رویاهای دم صبح مستند بلند سینمایی است به کارگردانی و تهیهکنندگی مهرداد اسکویی که در سال ۲۰۱۶ ساخته شده است.
رویاهای دم صبح درباره ی نوجوانان دختر زیر ۱۸ سالی است که در کانون اصلاح و تربیت شهر زیبا در تهران تحت نظارت هستند. هر یک از این دختران/ زنان، از زندگی هایی فرار کرده اند که سراسر آسیب و آزار بوده. اعتیاد و فقر حرف اول و آخر را در زندگی فلاکت بار آنها می زند. کودکانی که در خانه مورد آزار جنسی و تجاوز نزدیکانشان قرار گرفته اند؛ کودکانی که مجبور به موادفروشی شده اند؛ کودکانی که مجبور به دزدی شده اند؛ کودکانی که دست به خودکشی زده اند؛ و کودکانی که مجبور به قتل پدر سرکوبگر و خشن خود شده اند.
این فیلم سومین قسمت از مستندهای سه گانه ی مهرداد اسکویی است. قسمت اول”روزهای بی تقویم” و قسمت دوم “آخرین روزهای زمستان” نام دارند. صدور مجوز ساخت این فیلم ۷ سال به طول انجامید که در نهایت مهرداد اسکویی در زمستان سال ۱۳۹۲ با حمایت کانون اصلاح و تربیت موفق به دریافت مجوز ساخت فیلم شد.
این فیلم در جشنواره های بسیاری حضور یافته و جایزه برده است از جمله جشنواره فجر، جشنواره بینالمللی فیلم برلیناله آلمان و جشنواره ترو فالس آمریکا. عفو بینالملل جایزه سال ۲۰۱۶ خود در چارچوب برلیناله را به این مستند اهدا کرد.
پس از پایان فیلم افخم مردوخی گردانندگی نشست بررسی فیلم را برعهده گرفت و از عارف محمدی، فیلمساز و منتقد فیلم، دکتر داریوش غرقی (متخصص مغز و اعصاب) و آناهیتا نگارنده (کوشاگر حقوق بیماران روانی) دعوت کرد تا در مورد فیلم گفت وگو کنند و به پرسش های تماشاگران که بسیاری از آنها غیرایرانی بودند، پاسخ دهند.
دکتر غرقی به دو زبان فارسی و انگلیسی گفت، فیلم جالبی بود و نشان داد که هر کدام از دختران/ زنان فیلم داستان خاص خودشان را داشتند. من در این شرایط همیشه به این فکر می کنم که داستان پشت این شخص چیه که به اینجا رسیده، و این فیلم به خوبی نشان داد که همه ی آدم هایی که به نوعی مشکل دارند از کجا شروع می شود.
دکتر غرقی افزود، از روی فیلم نمی شود تشخیص داد ولی احساس می کنم یکی دو نفر از افرادی که در فیلم دیدم ممکنه بیماری ژنتیکی یا ارثی داشته باشند که او را در مشکل روانی اش مستعد کرده باشه.
عارف محمدی در آغاز زندگینامه ی سازنده ی فیلم، مهرداد اسکویی را گفت. نکته ای که در این زندگینامه جلب توجه می کرد اقدام به خودکشی او در سنین نوجوانی بوده که با دیدن صحنه ای سرشار از زندگی از ادامه ی اقدامش پشیمان می شود.
آناهیتا نگارنده نیز گفت، این دومین باری بود که فیلم را می دیدم و هر بار هم از اول تا آخر گریه کردم. فیلمی بسیار تأثیرگذار بود. این فیلم تجربه ی تلخ ۹ سال پیش من را زنده کرد. من خیلی مایلم به کسانی که در این شرایط هستند کمک کنم ولی نمیدانم چگونه.
دکتر غرقی گفت، آن چه که برای من خیلی مهم بود این است که کارها خیلی مقطعی است و امتداد در آن دیده نمی شود. کسانی که آنجا داشتند برای اینها کارهای درمانی انجام می دادند، خودشان تعلیم ندیده بودند که چگونه باید رفتار کنند. وقتی دختری آزاد می شد می گفتند تا حالا ما مسئول بودیم از حالا به بعد خودتان مسئولید، بدون اینکه فکر کنند که شخصی که داره از اینجا “آزاد” میشه میره توی جامعه ای… دم در به او میگن برو، اصلا نمیگن پول داره سوار تاکسی بشه، یا بلیت داره. اینجا اگر کسی بخواد از اورژانس بیمارستان مرخص بشه، ازش می پرسن که بلیت داری سوار اتوبوس بشی و اگر نداشته باشه وظیفه ی اورژانس هست که به او بلیت بده. در حالی که در ایران اصلا به این مسائل اهمیت نمی دهند. و این خیلی دردناکه.
دکتر غرقی به یکی از جملات این دخترها اشاره کرد که او را خیلی تحت تأثیر قرار داده بود. قاضی دادگاهی که این دختر را محاکمه می کرده به او گفته تو حرامزاده ای. دکتر غرقی گفت، این خیلی دردناکه، در حالی که این دختر خودش خیلی باهوش بود و می گفت موقعی که این اتفاق افتاده و من به وجود آمدم من در این داستان کجا بودم که تصمیم بگیرم من چی هستم.
عارف محمدی نیز به شرایط و چگونگی ساخت این مستند اشاره کرد و گفت، یکی از ویژگی های مستندسازی اسکویی این است که می تواند در مستند داستانگویی کند.
در صحنه ی افتتاحیه فیلم عده ای دختر می بینید در حال شادی و برف بازی و شوخی کردن. انگار که فیلمساز در تاریک ترین نقطه ها داره به دنبال روشنی می گرده. اما رفته رفته ما با واقعیت های تاریک زندگی دختران جوان آشنا می شویم. اما فیلمساز به سمت سیاه نمایی مطلق نمی رود.
از لحاظ فرم این مستند ساختاری بسیار ساده دارد. در بیشتر سکانس ها هدایت فیلم را خود دختران به دست می گیرند.
عارف محمدی گفت، یکی از مهمترین نکته هایی که برایم تأسف آور بود ترس از آزادی در این مستند بود. به خاطر اینکه بیشتر دخترها وقتی می شنوند می خواهند آزاد شوند، می ترسند از این که دوباره آواره ی خیابان ها شوند چون خانواده هاشون آنها را قبول نمی کنند.
در ادامه نشست به پرسش های حاضران پاسخ داده شد.
در رابطه با ترس از آزادی که عارف محمدی در پایان سخنانش به آن اشاره کرد، در نشستی که پس از نمایش این فیلم سال گذشته در تهران برگزار شد، ناصر فکوهی جامعه شناس، انسان شناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران که فیلم را از منظر آسیبشناسی مورد بررسی قرار داده بود، به همین مسئله اشاره کرده و گفته بود: وقتی دختران این فیلم به جامعه بیرون از زندان فکر میکنند، زندان برای آنها حکم بهشت را پیدا می کند و معتقدم آنچه در فیلم میبینیم بلایی است که یک جامعه زنستیز و مردسالار بر سر دختران آورده است. چراکه زندگی هریک از این دختران یک تراژدی بزرگ است.
فایل صوتی این نشست را اینجا بشنوید.