اسد سیف
در جهان امروز نهاد آموزش و پرورش از جمله نهادهای اجتماعیست که دولتها وظیفه دارند بی هیچ تبعیضی از طریق آن امر آموزش را در کشور برای همگان امکانپذیر گردانند. این موضوع در اصل ۳۱ قانون اساسی ایران نیز آمده است که می گوید:”دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد”.
همین امر در “پیماننامه جهانی حقوق کودک” که ایران نیز از امضاءکنندگان آن است، در مواد ۲۷ تا ۲۹ به صراحت آمده است.
رقم ده میلیونی بیسوادان کشور حکایت از این دارد که نظام آموزشی ایران در این عرصه ناکاراست. با توجه به بودجه این وزارتخانه، آنجا که اعلام می شود، در سال گذشته هفتهزار میلیارد تومان کسری بودجه داشته، می توان به عمق فاجعه و ناکارایی نظام در این عرصه پی برد.
بنا بر آمار دولت در سال جاری سه میلیون و نیم کودکِ در سن تحصیل، به علل گوناگون امکان راهیابی به مدارس را ندارند، و این در حالیست که ۷/۱ میلیون کودک در سطح کشور، “کودکانِ کار” هستند. یعنی اینکه؛ به جای تحصیل، برای ادامه زندگی، مجبورند کار کنند.
چند سالی پس از انقلاب، دولت به بهانههای گوناگون، خلاف قانون اساسی کشور، برای ثبت نام دانشآموزان دریافتِ شهریه را رسمیت بخشید. در حال حاضر شهریه هر دانشآموز در طول یک سال تحصیلی یک میلیون و ٨٠٠ هزار تومان است. پس از آن، تعدادی از مدارس را تحت عنوان “مدارس غیرانتفاعی” در اختیار بخش خصوصی قرار داد. در این مدارس که هم اکنون به شکل گستردهای در سطح کشور فعالیت دارند، در واقع در ازای پول امکانات آموزشی بهتری در اختیار فرزندان خانوادههای ثروتمند قرار می گیرد. به روایتی دیگر تبعیض بدینوسیله در جمهوری اسلامی سازماندهی می شود. امسال در ادامه همین سیاست، دولت احمدینژاد برای برونرفت از مشکلات آموزشی کشور چاره دیگری اندیشیده است: حراج مدارس.
وزارت آموزش و پرورش اعلام داشته که قصد دارد ۴۰ هزار مدرسه را به تعاونیها واگذار کند. به موازات پخش این خبر، زمزمه “هیأت امنایی” کردن تعدادی از مدارس به گوش می رسد. این در حالیست که شنیده می شود: “تفاهم نامه واگذاری بیش از چهار هزار مدرسه در سراسر کشور به امضای مدیر حوزه علمیه قم و وزیر آموزش و پرورش رسیده است”.
اصغر عبداللهی، معاون مالی و اداری مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این خبر گفت: “در این تفاهم نامه که به امضای آیت الله مقتدایی به نمایندگی از حوزه علمیه و علی احمدی وزیر آموزش و پرورش رسید، ۴ هزار و ۲۰۰ واحد آموزشی در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به مدت ۵ سال به مراکز حوزوی واگذار می شود”.(خبرگزاری مهر ۲۲ فروردین ۱۳۸۸)
در همین خبر آمده است: “در این تفاهمنامه تأمین فضای آموزشی در قالب واگذاری مدارس، تأمین مدیر با توافق حوزه، تأمین کادر تخصصی برعهده وزارت آموزش و پرورش، تأمین محتوای دینی و فرهنگی، فعالیت های فوق برنامه فرهنگی و تربیتی و ارائه خدمات مانند مستخدم و تأمین هزینههای جاری از تعهدات حوزه است.”
در پی انتشار این خبر و اعتراض به آن، وزارت آموزش و پرورش اعلام داشت که هنوز تعداد این مدارس معلوم نیست. (خبرگزاری مهر ۵ اردیبهشت) معاون مالی و اداری “مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران” اما با تأیید این خبر، تأکید کرد که آموزش و پرورش تعدادی از مدارس کشور را در اختیار نهادهای دیگری نیز قرار داده است: “با امضای این تفاهم نامه، امکان واگذاری مدارس آموزش و پرورش به نهادهای مختلف حوزوی مانند مرکز مدیریت خواهران و برادران، جامعه المصطفیالعالمیه و دیگر نهادهای حوزوی فراهم شده است.”
چندی پیش رئیس دانشگاه آزاد اسلامی بهعنوان تنها راهحل بالا بردن کیفیت آموزشی در مدارس گفت: “آموزش و پرورش راهی جز واگذاری امور مدارس به بخش غیردولتی ندارد.” (روزنامه فرهیختگان ۲۳ شهریور ۸۸)
با این حساب می توان تصور کرد، با اجرای این طرح، در سال تحصیلی جدید بیش از صدهزار دانشآموز به مدارسی خواهند رفت که در آنجا مقررات اسلامی شدیدتری به نسبت مدارس دیگر اعمال خواهد شد. دولت احمدینژاد بدینوسیله امر آموزش و پرورش را در کشور بیش از پیش به ایدئولوژی اسلام شیعی خواهد آراست. شیرزاد عبدالهی، کارشناس آموزش و پرورش در رابطه با این طرح در مصاحبه با رادیو آلمان می گوید: “می توان حدس زد که بحث کوتاهتر شدن طول تحصیل دختران، سن بلوغ دختران که باید زودتر به مدرسه بروند و زودتر تمام کنند تا به ازدواج و زندگی برسند، با این مسئله بیارتباط نباشد. اصولاً در سالهای اخیر غلظتِ این طرحها زیاد شده”.
متأسفانه تا کنون اذهان عمومی از واقعیت طرح واگذاری مدارس و اینکه چه اهدافی در پسِ پنهان آن نهفته، اطلاعی ندارد. آنچه اما معلوم است اینکه؛ رژیم طی سه دهه گذشته امر قدسی و مابعدالطبیعی دینی را در ایران به ایدئولوژی تبدیل کرد و سامانه نوینی را در تحولات سیاسی- اجتماعی و اقتصادی کشور پی ریخت. فضای دینی کشور در این مدت گستردهتر شد و مکانهای دینی را پشتِ سر گذاشته، نهادهای غیردینی را نیز در بر گرفته است. تصرفِ محیط آموزشی مدارس نیز در همین رابطه قابل بررسی است.
در میان هیاهوی تبلیغاتی دولت حاکم بر ایران، دادههای آماری کشور، و همچنین سخنان دستاندرکاران عرصه آموزش و پرورش، بی هیچ تعبیر و تفسیری می توانند نشانگر موقعیتِ فلاکتباری باشد که بر فضای تعلیم و تربیت کشور حاکم است.
دانشآموزان و اعتیاد
سایت رسمی مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که؛ “حدود بیست هزار دانشآموز در کشور در دام اعتیاد گرفتار آمدهاند.” به روایتی دیگر، از هر صد دانشآموز ایرانی یک تن معتاد است. توضیح بیشتر اینکه شانزده درصد معتادان کشور زیر بیست سال سن دارند. سایت مجلس تأکید کرده که این آمار دقیق نیست و عده معتادان در واقع بیشتر از این است.
دولت احمدینژاد در مبارزه با مواد مخدر طی حکمی باجناق خود، اسماعیل احمدی مقدم را با حفظ سمت خویش در پُستِ “فرمانده نیروی انتظامی”، به “دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر” منصوب کرد. دولت اما در نخستین اقدام، بودجه پیشگیری از اعتیاد را از ۲۰ میلیارد تومان به دو میلیارد تومان کاهش داد.
سایت مجلس همچنین اعلام داشت که “مصرف مواد مخدر به خصوص تریاک و مشتقات آن به عنوان پُرمصرفترین ماده مخدر و پس از آن حشیش، و در نهایت هروئین و قرصهای روانگردان از پرمصرفترین مواد مخدر در ایران هستند.”
در سالهای اخیر استعمال قرصهای شیمیایی که از ژاپن و تایلند وارد می شوند در میان جوانان بسیار شایع شده. این قرصها که در بسیاری مواقع ارزانتر از سیگار هستند و آسانتر نیز به دست می آیند، تا کنون تلفات جانی زیادی نیز به همراه داشته است.
دانشآموزان گرسنه
موضوع گرسنگی دانشآموزان و بیهوش شدن آنان هنگام درس خبری بود که از چند سال پیش در نشریات طرح شد و هنوز مورد بحث است. گرسنگی دانشآموزان در مناطق فقیرنشین کشور از جمله سیستان و بلوچستان حادتر از دیگر مناطق است.
لیلا عیوضزاده، عضو “انجمن تغذیه ایران” در گفتگو با “خبرگزاری مهر” اعلام داشت: “بیش از ۵۰ درصد دانشآموزان کشور صبحانه نخورده به مدرسه می روند”. این در حالیست که فقط “۳۶ درصد کودکان از همه گروههای غذایی مصرف می کنند”.
دکتر مهین آذر، متخصص غذا و تغذیه، از ” پایگاه اطلاع رسانی تغذیه و سلامت” اعلام داشت:
“مساله سوءتغذیه، به ویژه در بین دانشآموزان دوره ابتدایی (دبستانی) بسیار شایع است و بیشترین میزان سوءتغذیه از نوع سوءتغذیه گذشته و از دستدهی وزن است”. به روایتی دیگر سوءتغذیه دانشآموزان زمینهای اجتماعی و دیرینه دارد.
مهین آذر می گوید: “یکی از مشکلات تغذیهای کشورهای در حال توسعه از جمله ایران کمخونی به دلیل فقر آهن می باشد که شایعترین کمبود تغذیهای در کودکان سنین پیشدبستانی و نوجوانی است که منجر به عوارض زیادی از جمله رشد ناکافی، تغییرات رفتاری، افت تحصیلی و ابتلا به عفونتها میشود. از مشکلات دیگر تغذیهای دانشآموزان کموزنی، اضافه وزن، کوتاه قدی، کمبودهای ریزمغذیها و آغاز پوسیدگی دندانها را در هر دو دوران میتوان نام برد”.
ایران در سال ۱۳۵۲ تغذیه مدارس خود را با ۶/۷ میلیون نفر تحت پوشش با ارایه شیر و بیسکویت یا نان شیرینی برای تامین ۱۰ درصد کالری و ۲۵ درصد پروتئین مورد نیاز آغاز کرد. در آن زمان اولویت خرید مواد غذایی را کیفیت تغذیهای، در دسترس بودن و سهولت نگهداری عنوان کردند. برنامه تغذیه رایگان ایران به دلایلی چند شکست خورد و متوقف شد. حدود چهار تا پنج سال پیش تغذیه مدارس با شیر انجام گرفت که آن هم موفق نبود و متوقف شد. امسال تصمیم گرفته شده است که علاوه بر شیر، قرص نان غنی شده با “فولات” به دانشآموزان داده شود.
مدارس دو نوبته
در سال گذشته چهار میلیون دانشآموز به علت کمبود فضای تحصیلی مجبور بودهاند در نوبت دوم مدارس به تحصیل خویش ادامه دهند. در کل ۱۵۰ هزار کلاس درس در ۲۶ هزار مدرسه کشور دونوبته بودند.
رئیس “سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور” در همین رابطه اعلام داشت؛ هم اکنون ۲۰ هزار مدرسه احتیاج به تعمیر دارند.
معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش در رابطه با تأسیس مدارس جدید گفت: “در ساخت مدرسه نیز نگاه اسلامی داریم… باید فضای اسلامی برای دانشآموزان کشور آماده کنیم”. (به نقل از کمیته دفاع از حقوق کودک، ۵ تیر ۱۳۸۷)
کمبود بودجه وزارت آموزش و پرورش امریست که طی سی سال گذشته همیشه مطرح بوده است. فیروز رضایی رییس سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در مصاحبه با ایرنا در این زمینه می گوید:”متوسط سرانه دانشآموزی برای مقاطع سهگانه تحصیلی در این استان ۱۱۰هزار ریال است.” و می افزاید که “این رقم برای حمل یک بشکه نفت در زمستان به مدارس روستایی آذربایجانشرقی هم کافی نیست”.
مدارس خصوصی
چند سالیست که دولت تحت عنوان “مدارس غیرانتفاعی”، خلاف مصوبات قانون اساسی کشور، به مدارس خصوصی امکان حضور در فضای آموزشی کشور داده است. هم اکنون یک میلیون و صدوپنجاه هزار دانشآموز در ۱۵۸۰۹ مدرسه غیرانتفاعی تحصیل می کنند. در حالی که بسیاری از مدارس دونوبته برگزار می شوند، رضا مومنین، مدیر کل مدارس غیردولتی اعلام داشت؛ “هم اکنون چهارصد هزار صندلی خالی در مدارس غیرانتفاعی کشور وجود دارد”.
مدارس غیرانتفاعی در واقع مدارسی خصوصی هستند که با شهریهای بالا و امکاناتی بهتر در سطح کشور فعالیت دارند.
آمار وحشتناک مردودیها
رئیس “مرکز آموزشهای دوره متوسطه”، لطفالله عباسی اعلام داشت که طی سال تحصیلی گذشته ۳۲۷۷۴۰ دانشآموز در پایه اول متوسطه مردود شدهاند. او گفت: “طی سال تحصیلی گذشته ۲۳ درصد از دانشآموزان پایه اول متوسطه مردود شده و مجبور به تکرار پایه شدهاند… میزان دانشآموزانی که ترک تحصیل می کنند نیز بسیار بالاست”. لازم به ذکر است که یک میلیون و چهارصد هزار دانشآموز در پایه اول متوسطه به تحصیل اشتغال دارند. (سایت هممیهن)
طی چند سال اخیر تنها ۹۰ هزار دانشآموز مقاطع مختلف تحصیلى در استان اصفهان ترک تحصیل کردهاند. این دانشآموزان ۱۱تا ۱۷ سال سن دارند.
در همایش “هماندیشی در زمینه حقوق و مسائل کودکان” اعلام شد که “طی چهار سال گذشته سه میلیون کودک ایرانی ترک تحصیل کردهاند”. (اعتماد، ۲۹ آذر)
گزارشگر “ایلنا”، به نقل از فتاح نیازی، معاون آموزشی “مؤسسه آموزش از راه دور” اعلام کرد که در سطح کشور بیش از ۱۳ میلیون فرد کمسواد بین ۱۱ تا ۴۵ سال وجود دارد. سه میلیون نفر از این عده دانشآموزانی هستند لازمالتعلیم که بین ۱۱ تا ۱۷ سال سن دارند.
رشد آمار خودکشی در میان دانشآموزان
مشکلات تحصیلی و فشارها و ناهنجاریهای اجتماعی باعث شده تا آمار خودکشی در میان دانشآموزان بالا برود. حیدر زند، معاون وزارت آموزش و پرورش اعلام داشت که در سال گذشته ۲۸۲ دانشآموز تنها در شهر تهران خودکشی کردهاند که بیشتر آنان دختر بودهاند. او مشکلات تحصیلی و اضطراب را عامل این رفتار اعلام داشت و گفت: “مسأله موفقیت در آزمون ورودی دانشگاه تبدیل به رقابتی سخت و فشرده شده، به گونهای که زندگی بسیاری از خانوادههایی که فرزندان کنکوری دارند، به شدت متأثر از تبعات شرکت در این امتحانات است…روانشناسان معتقدند اعمال فشار شدید خانواده از یک سو و مدرکگرایی موجود در جامعه از سوی دیگر باعث شده اکثریت جوانان ایرانی عدم توفیق در کنکور را پایان تمام آمال و آرزوهای خود تصور کنند… آمار نشان می دهد… از هر یکصد هزار جوان ایرانی به طور متوسط پنج نفر خودکشی کردهاند. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۱ ایران بعد از کلمبیا و هند بیشترین آمار خودکشی را دارد”. (اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸)
دوربینهای مداربسته برای کنترل دختران
خبرگزاری مهر در آستانه بازگشایی مدارس خبر داد که: “مدیران برخی از مدارس دخترانه شهرستانهای استان تهران، برای کنترل و نظارت بر دانشآموزان و بدون هرگونه دستورالعمل قانونی، دوربینهای مداربسته را در نقاط مختلف مدارس نصب کردهاند.”
هدف از نصب این دوربینها در مدارس دخترانه را “کنترل رفتار و شناسایی دانشآموزان دارای تلفن همراه اعلام کردهاند”.
چندی پیش نیز “خبرگزاری فارس” اعلام داشت که مدرسه “هوشمند” در ارومیه جهت کنترل دانشآموزان، به دوربین مداربسته مجهز شده است.
گفته می شود؛ اگر نصب دوربین مداربسته در مدارس ایران رایج شود، ۱۳ هزار و ۳۶۴ مدرسه و دومیلیون و ۴۲۲ هزار و ۹۰۵ دانشآموز تنها در استان تهران زیر کنترل این دوربینها قرارخواهند گرفت.
گفتنیست که؛ در دانشگاههای آزاد کرج، اراک، تبریز، مرکز تهران، مشهد، خمین، شهر ری، دماوند و برخی دانشکدههای دانشگاههای امیرکبیر، صنعتی شریف، تهران، مازندران، شیراز، تربیت معلم سبزوار، مشهد، دانشکده خبر و علم و صنعت دوربینهای مدار بسته نصب شده است.
کمبود معلم و استخدام مربی پرورشی
مربیان پرورشی در واقع چشم و گوش رژیم در مدارس هستند که می کوشند فضای مذهبی بر مدرسه حاکم شده، دانشآموزان مکتبی و حزبالهی شوند. هماکنون ۳۳ هزار مربی پرورشی در مدارس کشور فعالیت دارند. سیدمهدی امینی، معاون پرورشی آموزش و پرورش اعلام داشت که قرار است این تعداد به صدهزار نفر افزایش یابد تا به ازای هر هفتاد دانشآموز یک مربی پرورشی وجود داشته باشد. در حال حاضر هر ۹۶ دانشآموز یک مربی پرورشی دارند. (خبرگزاری ایسنا)
در همین راستا اعلام شده که دولت طی چند ماه گذشته اقدام به استخدام پنج هزار مربی پرورشی از میان نیروهای بسیج و حوزههای علمیه کرده است.
با اینکه کمبود آموزگار همچنان موضوع بحث در آموزش و پرورش است، دولت از استخدام معلم سر باز می زند. اکنون هزاران آموزگار حقالتدریسی در سطح کشور مشغول به کار هستند که سالهاست در آرزوی استخدام دایم به سر می برند.
“مرکز پژوهشهای مجلس” اعلام داشت؛ “۶۰ هزار معلم حقالتدریسی و آموزشیار نهضت سوادآموزی طبق مصوبه مجلس باید طی پنج سال استخدام شوند”. و این در شرایطیست که وزارت آموزش و پرورش به علت کسری بودجه از استخدام آنان سر باز می زند. ۷۰ درصد این عده زن هستند. (اعتماد ۹ شهریور)
پرتاب ماهواره، تحولات آموزشی و امام زمان
معاون آموزش و پرورش اعلام داشت؛ “خبر پرتاب ماهواره به فضا، روحیه دانشآموزان و معلمان را بالا برده و این می تواند سرمنشاء بسیاری از تحولات در آموزش و پرورش باشد… دستیابی کشور به این فناوری …در فرآیند یاددهی و یادگیری تأثیر درخوری به جای خواهد گذاشت و از طرفی قدرت ابتکار و نوآوری را در آنها رشد خواهد داد… و زمینه را برای حرکت حضرت مهدی (عج) آماده خواهد کرد… اینگونه حرکتها باید برای زمینهسازی حکومت مهدی (عج) دنبال شود”.(باقرزاده در گفتگو با خبرنگار ایرنا، ۱۷ بهمن ۱۳۸۶)
سرکوب تشکلهای فرهنگیان
در نظام آموزشی حکومت اسلامی از همان نخستین روزهای آن، فرهنگیان مستقل جایی نداشتهاند. پاکسازی، اخراجهای دستجمعی و سرکوب و فشار امریست که هم اکنون نیز در این عرصه جاریست.
هرگونه صدای اعتراض و خواستِ صنفی با سرکوب مواجه می گردد. فرهنگیان در این مدت سی ساله هرگاه فرصتی یافتهاند، تشکل صنفی خویش را ایجاد نمودهاند، اما حکومت موجودیت آن را نپذیرفته و مسئولان آن را بازداشت کرده است. برای نمونه علیرضا هاشمی، دبیرکل سازمان معلمان ایران چندی پیش به علت سازماندهی اعتراض مسالمتآمیز معلمان در مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت و به حکم دادگاه تهران به سه سال زندان محکوم شد.
او درباره برخورد دولت با معلمان می گوید؛ “برخوردهایی که با من و همکارانم انجام گرفته به هیچ عنوان منطقی و قابل پذیرش نیست. از تغییر محل خدمت، انفصال موقت، قطع حقوق و احکام دادگاههای انقلاب…و این در حالی است که حرکت اعتراضی ما برای بهبود وضعیت معیشتی همه فرهنگیان بود ولی دادگاههای انقلاب اسلامی و مسئولان امنیتی ما را به ارتباط با خارج و یا مخالفان دولت مرتبط می کنند و این پروندهسازیست”. (اعتماد ۱۷ بهمن)