هدف نهائی خروج دونالد ترامپ از برجام چه بود؟ شاید توضیح روشن ریچارد گرنل سفیر جدید ایالات متحده آمریکا در برلین بتواند دقیق ترین پاسخ بر این پرسش باشد. او روز جمعه ۱۱ مه، سه روز پس از اعلام نظر رسمی ترامپ، در مصاحبه با رسانه های آلمانی گفت: “آلمانی ها ظاهرا هدف دونالد ترامپ را به درستی درک نکرده اند. هدف او تنها وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به بازگشت بر سر میز مذاکره است”.
شخص دونالد ترامپ هم روز هشتم مه ضمن اعلام خروج از برجام به صراحت گفته بود:”من اطمینان دارم که ایران بر سر میز مذاکره بازخواهد گشت. مذاکره ای که نظر متحدان ما عربستان سعودی و اسرائیل را هم تامین کند”.
نشانه های تعقیب هدف
تحرک های شتابزده یک هفته اخیر در پایتخت های اروپایی و بروکسل، تایید کننده این فرضیه است. وزیران خارجه کشورهای آلمان، فرانسه، بریتانیا و مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا روز سه شنبه (۱۶ مه) در بروکسل با محمد جواد ظریف وزیرخارجه جمهوری اسلامی به گفت و گو نشستند تا شاید راهی برای نجات برجام و معاملات بازرگانی خود با ایران بیابند.
این نشست، به نتیجه روشنی نرسید و قرار شد دو هفته دیگر در بلغارستان ادامه یابد. خانم فدریکا موگرینی مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا بلافاصله گفت هرچند امید چندانی به مقابله با تحریم های آمریکا وجود ندارد، با این همه ادامه مذاکرات مفید خواهد بود.
قرار است خانم موگرینی دو هفته دیگر طرحی را در بلغارستان ارائه دهد که جزئیات آن روشن نیست. با این همه وزیرخارجه جمهوری اسلامی، که به خاطر شکست فرجام در داخل ایران از سوی اصولگرایان تندرو به شدت زیر فشار است، مدعی شد: “گفت و گوها در مسیر درستی پیش می رود”.
همزمان آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز با تاکید بر سردشدن مناسبات اروپا و آلمان با آمریکا، تصریح کرد که برای مذاکره با ایران بر سر برنامه های موشکی، سیاست منطقه ای و برخورد این کشور با اسرائیل، ماندن اروپا در برجام بهتر خواهد بود.
در آستانه ی اعلام تصمیم دونالد ترامپ، امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان فدرال با او در کاخ سفید واشنگتن دیدار و گفت و گو داشتند. دولت بریتانیا هم از ترامپ خواهش کرد از برجام خارج نشود.
پس از اعلام تصمیم دونالد ترامپ، اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان، بریتانیا، روسیه و چین این تصمیم را نادرست ارزیابی کردند و مورد انتقاد قرار دادند. همزمان آلمان، فرانسه و بریتانیا اعلام کردند که در برجام خواهند ماند.
هماهنگی پنهان میان آمریکا و اروپا؟
درباره تصمیمات غیرمنتظره یا پوپولیستی آقای ترامپ هرطور می خواهیم می توانیم فکر کنیم، اما این تصور که او حاضر است بی اعتنا به نظر متحدان خود در اروپا و ناتو تصمیمی یکجانبه اتخاذ کند که اعتراض همه آن ها را برانگیزد، خوش باورانه به نظر می رسد.
این احتمال را می توان در نظر گرفت که در دیدار با رهبران کشورهای اروپائی، ترامپ آن ها را مجاب کرده است که برجام به تنهائی مشکلی را در خاورمیانه حل نخواهد کرد و برای حل این مشکل، باید ایران را به پذیرش شرط های تازه ای مجبور کرد. چگونه؟
راه رسیدن به این هدف می تواند بازگشت به سیاست شیرینی و شلاقی باشد که در دوران مذاکره برای رسیدن به توافق هسته ای با ایران از سوی آمریکا و متحدان اروپائی اش در پیش گرفته شد و موفق هم بود.
حالا اما ترامپ به احتمال بسیار زیاد به متحدان اروپائی خود گفته است: شلاق را من می کشم، شیرینی را شما جلوی دهان طرف بگیرید. من از برجام خارج می شوم، شما بگوئید به آن وفادار می مانید. من تحریم می کنم، شما برای ادامه همکاری با ایران راه حل هایی بیابید. اما شرط شما این باشد که ایران بر سر میز مذاکره بازگردد. شما لازم نیست از برجام خارج شوید، بلکه کافی است روی بستن یک توافق مکمل با حفظ برجام ایستادگی کنید، تا ایران یا زیر فشار کمرشکن اقتصادی یا از ترس آن که سبب رشد بحران داخلی می شود، تسلیم شود و انجام این مذاکرات را بپذیرد.
گلوی ایران لای پنجه ریاض و تل آویو
با توجه به بروز نخستین نشانه های درست بودن این فرضیه در آغاز مذاکرات بروکسل، باید دید که منظور آقای ترامپ از “تأمین نظر عربستان سعودی و اسرائیل چیست؟”
برای پایان دادن به تنش با اسرائیل، ایران باید متعهد شود که برد موشک های خود را تا حدی محدود کند که نتواند امنیت اسرائیل را به خطر بیاندازد، نیروهای خود را از سوریه یا دست کم از مناطق نزدیک به شمال اسرائیل و بلندی های جولان عقب بکشد، کمک های تسلیحاتی خود به حزب الله را متوقف یا دست کم محدود کند و حتی اگر شعار نابودی اسرائیل سر می دهد، اقدام عملی در این زمینه را به کلی فراموش کند.
و اما نظر عربستان سعودی چگونه تامین می شود؟
بخشی از گروه هایی را که هنوز علیه بشار اسد می جنگند، عربستان سعودی زیر پشتیبانی خود دارد، اما ایران از رژیم بشار اسد پشتیبانی می کند. بنابر این عربستان هم مثل اسرائیل خواستار خروج نیروهای ایران از سوریه است.
عربستان سعودی حزب الله لبنان را یک نیروی تروریستی شناخته و کمک های خود را به لبنان قطع کرده است. در مقابل جمهوری اسلامی همچنان از ستون پنجم خود در کنار گوش اسرائیل پشتیبانی می کند. بنابر این در زمینه کاهش پشتیبانی ایران از حزب الله، عربستان همان چیزی را می طلبد که اسرائیل خواستار آن است.
عربستان سعودی و ائتلاف تحت رهبری آن در یمن با شیعیان حوثی می جنگند. ایران، ارسال تجهیزات جنگی به یمن را با این توجیه که این کشور از زمین و آب و هوا تحت محاصره نیروهای ائتلاف عربی است، انکار می کند. حتی اگر این ادعا درست باشد، پشتیبانی ایدئولوژیک و روانی و تشویق و تحریک حوثی های یمن و انصارالله از سوی تهران را نمی توان انکار کرد، به تازگی سیاستگذاران صدا و سیمای جمهوری اسلامی بچه های یمنی را به یک برنامه تلویزیونی آوردند و یک آخوند مضحک برای آن ها شوی تلویزیونی برگزار کرد.
بنابر این ریاض از تهران می خواهد که تکلیف خود را در یمن نیز در جریان مذاکره بر سر یک پیمان مکمل برجام روشن کند.
تضاد منافع ایران و عربستان در عراق هم غیرقابل انکار است: ایران هم بخشی از لشگر قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در خاک عراق مستقر کرده و هم از نیروهای مسلح حشدالشعبی پشتیبانی می کند. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس عراق اعمال نفوذ آشکار دارد. عربستان سعودی می خواهد که جمهوری اسلامی عراق را هم به حال خود بگذارد.
با پیروزی شیعیان طرفدار مقتدا صدر در انتخابات اخیر عراق، عربستان در مسیر جداکردن دولت عراق از ایران یک موفقیت بزرگ کسب کرده است. مقتدا صدر پس از پیروزی ائتلاف خود اعلام کرد که نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی را باید از دولت عراق بیرون ریخت.
آقای صدر تا چندی پیش گوش به فرمان آیت الله خامنه ای بود و از فردای سفر به ریاض در روز اول اوت امسال، به حلقه بگوش محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی تبدیل شد. او به احتمال زیاد سکاندار عراق در آینده خواهد بود و همین موضوع هم می تواند تضادهای ایران و عربستان را در عراق بیش از همیشه تشدید کند.
آنچه آمد، برجسته ترین نکاتی هستند که بر پیمان مکمل برجام اثر خواهند گذاشت.
برای ما ایرانی ها این پرسش می ماند که آیا جمهوری اسلامی حاضر به دادن چنین امتیازهایی خواهد شد؟
تهران تلاش خواهد کرد به بازی موش و گربه با غرب آنقدر ادامه بدهد که دوران اول ریاست جمهوری ترامپ به پایان برسد، به این امید که شاید آدم منعطف تری به کاخ سفید واشنگتن راه یابد. اما این آرزو الزاما تحقق نخواهد یافت. احتمال دارد تلاش های دونالد ترامپ برای فروش صدها میلیارد دلار اسلحه به عربستان و قطر و سایر کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس در ماه های آینده به بار بنشیند، در سایه بستن عوارض گمرکی بالا بر کالاهای وارداتی بازار داخلی آمریکا جان بگیرد و میلیون ها فرصت شغلی جدید برای مردم آمریکا ایجاد شود.
همه این تغییرات، حتی اگر روبنائی و موقتی باشند، می توانند موقعیت ترامپ را در آمریکا تقویت کنند. همزمان کاهش شدید ارزش پول ملی، افزایش موازی بهای کالاهای اساسی، رشد شدید بیکاری، اوج گیری اعتراضات مردمی در ابعاد صنفی و سیاسی، بیزاری توده ها از حکومت و تشدید تضادهای جناحی داخل حاکمیت دست به دست هم می دهند تا هراس رهبران نظام را از نزدیک شدن پایان کار خود تشدید کنند. در این صورت است که آن ها به سازش خارجی و سرکوب داخلی تن خواهند داد.
برگ برنده اروپا
تمکین جمهوری اسلامی به خواست آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی، می تواند مشارکت آمریکا و اروپا، روانه شدن دلارهای نفتی بیشتر به ایران و گشایش تدریجی در مشکلات معیشتی مردم و در نهایت مماشات آن ها در برابر ادامه سرکوب دگراندیشان و منتقدان حکومت را در پی داشته باشد.
در نقطه مقابل، ایستادگی در برابر خواست های آمریکا و متحدان منطقه ای اش، به تشدید خارج از تحمل بحران کمرشکن اقتصادی فعلی و ورشکستگی آخرین واحدهای تولیدی و خدماتی، رواج بیشتر بیکاری و بی چشم اندازی در میان کارگران و جوانان و شورش های شدید اجتماعی در ایران خواهد انجامید.
دست کم دونالد ترامپ و متحدان عرب و اسرائیلی او به این نتیجه رسیده اند که در هر دو صورت برنده بازی خواهند بود. پس فشار، این بار قرار است از نظر آن ها تا تسلیم کامل یا سرنگونی جمهوری اسلامی ادامه یابد.
اروپا در این میان نقش سوپاپ اطمینان را بازی خواهد کرد تا هروقت ضرورت ایجاب کرد مانع انفجار شود. و این ورق برنده اروپا در هر دو سوی میز است.