در میان نویسندگان داستان های جاسوسی- سیاسی امریکا، کمتر به نویسندگانی نظیر “ایان فلمینگ” انگلیسی خالق داستان های جیمز باند برمی خوریم. “وینس فلین” که سری کتاب هایش درباره عملیات جاسوسی سیاسی امریکاست، از جمله نویسندگان آمریکایی ست که داستان هایش نظیر داستان های جیمز باند پر از اکشن و پیچ و خم های هیجان انگیز است و خواستاران بسیاری میان خوانندگان این سبک کتاب ها دارد.
کتاب “آدمکش امریکایی” American Assassin یکی از چهارده کتاب در این زمینه را فلین در سال ۲۰۱۰ نوشت. پروژه تبدیل آن به فیلم بیشتر از ده سال به طول انجامید و او ساختن فیلم را به خاطر فوتش هیچگاه شاهد نشد.
فیلم را “مایکل کوئستا” کارگردانی کرده که تعدادی فیلم کوتاه و چند سریال تلویزیونی منجمله “هوم لند” را در کارنامه اش دارد که شدیدا ضد شهروندان خارجی است. انتخاب این کتاب هم برای ساختن این فیلم اتفاقی به نظر نمی رسد.
داستان فیلم پیرامون کوشش دولت ایران برای ساختن بمب اتم است و خنثی کردن آن توسط دولت امریکا. فیلم با یک عملیات تروریستی در یک ساحل تفریحی شروع می شود و جوانی که نامزدش در این عملیات که توسط مسلمانان افراطی (ظاهرا داعش ولی اشاره ای به آن نمی شود) به قتل می رسد، ترغیب می شود تا برای انتقامجویی با پیوستن به آنها، عاملان کشتن نامزدش را به قتل برساند. سازمان سیا که تماس های او را با داعش پنهانی تعقیب می کند به خاطر خوی انتقامجویانه ی او می خواهد با یک تیر دو نشان بزند، در نتیجه او را به صحنه ی عملیات خرید و فروش اورانیوم به ایران اعزام می کند. فیلم از اینجا تبدیل به تعقیب و گریز عاملان فروش اورانیوم و ایران با مأموران سیا می شود.
مشخص است که هدف از این همه مقدمه چینی، کوبیدن ایران و خنثی کردن اندیشه اتمی شدن این کشور است. حتی پای “موساد” هم به عنوان همکار با “سیا” به میان می آید که در کل اگر از دید سیاسی به آن بنگریم، یک فیلم تبلیغاتی (پروپاگاندا) ی صرف با زمینه ی هیجان انگیز عملیات جاسوسی ست که با بودجه عظیم ۳۳ میلیون دلاری در کشورهای امریکا، ترکیه، ایتالیا، انگلیس، مالتا و تایلند فیلمبرداری شده است.
از میان بازیگران فیلم، دو ایرانی “نوید نگهبان” در نقش مأمور ایران و “شیوا نگار” در نقش جاسوس ایران در سازمان سیا که متولد ایران و بزرگ شده ترکیه و کاناداست، انتخاب شده اند و دیگر بازیگران فیلم “مایکل کیتن” و “دلن اوبراین” هستند که اولی نقش یک مربی “سیل” (بخشی از ارتش امریکا با تعلیمات ویژه)، و دومی نقش مردی که نامزدش به قتل می رسد را بازی می کنند.
فیلم در کل به خاطر استفاده از پس زمینه دیدنی کشورهای مختلف و مونتاژ سریعش، ساخته ای هیجان انگیز و سرگرم کننده است، اما در ورای ظاهر تماشایی اش، هدف پروپاگاندایی آن را نمی توان کنار گذاشت چرا که ارزش هر اثری صرفا به ظاهر فریبنده اش ختم نمی شود.
علاوه بر آن، در سال های اخیر، شکنجه های مختلفی که دولت های غربی در مورد مخالفانشان اعمال کرده و می کنند، و بخشی از آن در این فیلم به نمایش گذاشته می شود، خشونت در فیلم ها را در حد واقعی اش گسترش می دهد و آن را جزئی از روال روزمره دولت ها برای گرفتن اعتراف منظور می کند.
عنوان فیلم که آدمکش یا “قاتل” معنی می دهد. واژه امریکایی اش معمولا برای قتل های سیاسی است که اینجا چون مأمور سیا مد نظر است، آن را به این عنوان معرفی می کنند.
در مجموع آدمکش امریکایی، فیلمی ست سرگرم کننده با هدفی حساب شده که در عین حال که تماشاچی این سبک فیلم را راضی می کند، اما قصد دارد مقصود تبلیغاتی خود را نیز تزریق کند.