شهروند ـ فرح طاهری: نشست یکصد و سی ام کانون کتاب تورنتو در ماه جون ۲۰۱۸ به یادبود داریوش شایگان اختصاص داشت. در این نشست دو سخنران، رامین جهانبگلو و مهدی خلجی، از داریوش شایگان گفتند. گردانندگی جلسه همچون همیشه با سعید حریری از کانون کتاب تورنتو بود. دکتر رامین جهانبگلو اولین سخنران بود.
رامین جهانبگلو، از دانشگاه سوربن در رشته فلسفه دکترا گرفته است. او محقق و مدرس انجمن حکمت و فلسفه در تهران بوده و به عنوان محقق در موسسه فرانسوی مطالعات ایران و مرکز مطالعات خاورمیانه ای دانشگاه هاروارد فعالیت کرده. در تورنتو استاد دانشگاه یورک بوده. بیش از سی کتاب به زبان های فارسی، انگلیسی و فرانسه در زمینه های فلسفه، سیاست و اندیشه ی عدم خشونت نوشته است. “زیر آسمان های جهان” او گفتگویی است با داریوش شایگان.
جهانبگلو با اشاره به اینکه “وقتی فیلسوفان می میرند فصلی از کتاب فلسفه ی زندگی بسته میشه و اکنون با غیاب داریوش شایگان، باز بخشی از آن کتاب در بُعد شرقی و ایرانیش بسته شده” گفت: درگذشت شایگان برای کسانی مثل من که از نزدیکان و دوستانش بودیم، شوک بزرگی بود، اما برای روشنفکری ایران ضایعه عمیقی است.
او افزود: من داریوش شایگان را ۵۰ سال می شناختم یعنی از سن۱۲ سالگی و دوره های گوناگون زندگی شایگان را از نزدیک دیده ام و کار آسانی نیست درباره ی این انسان صحبت کنم. در مورد شایگان باید بگویم تفاوت زیادی میان شخصیت خصوصی و چهره ی عمومی اش نبود. شایگان برخلاف بسیاری از روشنفکران ایرانی عصر حاضر در گفت و گوهایش فردی شفاف، بدون عقده، بدون تنگ نظری، و بی حسادت بود و تمام این فضایل هم در عرصه ی خصوصی و هم در عرصه ی عمومی قابل مشاهده بود. نگاهش به مسائل نگاه عینی بود؛ نگاهی دوستانه و همدلانه. حتی اگر شخصی را می خواست نقد کند، قصد نابود کردن آن شخص را نداشت.
جهانبگلو در این خصوص از کتاب “زیر آسمان های جهان” که گفت وگوی او بود با داریوش شایگان و در سال ۱۹۹۲ منتشر کرده، مثال آورد و گفت، وقتی در مورد دکتر مصدق صحبت می کند، شما می بینید که نقدی دارد نسبت به یک دوره از تاریخ معاصر ایران ولی به صورت عینی.
سخنران از دیگر خصوصیات شخصیتی داریوش شایگان به فروتن بودن، بشاش بودن و نجیب بودن او اشاره می کند و می افزاید: شایگان از یک طبقه ی مرفه جامعه ی ایران بود ولی پول دوست نبود. طبعی بلند داشت. هیچگاه به طبقه ی اجتماعی خودش خیانت نکرد. نجابت شایگان در هنر دوستی مدنی ای بود که با دیگران داشت و سرچشمه ی این دوستی مدنی صداقت او بود که در آثارش هم دیده می شود.
من با روشنفکران خیلی زیادی آشنا بودم یا به خاطر خودم یا پدر و مادرم، آدم هایی مثل سپهری، آل احمد، مسکوب، فروغ فرخزاد و … اما کمترین روشنفکری دیده ام که مثل شایگان با زندگی خودش تا حدی صادق بوده باشد که خودش و آثارش را زیر تیغ نقد برده باشد، و این کار را شایگان می کرد. او سخت ترین برخورد را با خودش و آثارش داشت و هیچگاه سعی نکرد خودش را توجیه کند.
او در آخرین مصاحبه اش در همین یک سال گذشته وقتی نظرش را در مورد تحولات ایران می پرسند، می گوید ما گند زدیم. نسل ما گند زد.
جهانبگلو گفت، اما من بر این اعتقاد نیستم که افرادی مثل شایگان گند زده اند. فکر می کنم بی شک مواردی بوده که مثل همه ی ما شایگان اشتباه کرده و خطاهایی داشته، ولی اشتباهات عمیقی در او نمی بینم که قابل بخشش نباشد. شایگان هیچ جاه طلبی نداشت و اتوپیای سیاسی نداشت. اگر آثار شایگان را نگاه کنید، در هیچ یک اثری از فلسفه ی سیاسی نیست. شایگان فیلسوف سیاسی نبود بنابراین نباید از او پرسش های فلسفه ی سیاسی کرد بنابراین نمی توان به عنوان یک متفکر سیاسی یا ایدئولوگ به او نگاه کرد. شایگان در تمام طول عمرش یک زیبایی شناس بود، یک پژوهشگر ادیان تطبیقی و یک استاد علم تأویل بود.
(سخنرانی کامل رامین جهانبگلو را اینجا بشنوید.)
سخنران دوم مهدی خلجی بود.
مهدی خلجی روزنامهنگار، نویسنده، مترجم و پژوهشگر است. در نوجوانی به تحصیل علوم اسلامی در حوزه علمیه قم پرداخت. پس از ۱۰ سال تحصیل در قم به دانشگاه تربیت مدرس رفت و دو ترم به تحصیل فلسفه پرداخت. او اکنون در انستیتو سیاست خاورمیانه واشنگتن فعالیت میکند.
خلجی روزنامهنگاری را با انتشار مطالبی درباره فقه اسلامی در روزنامههایی نظیر اطلاعات آغاز کرد. با نشریه کیان، فصلنامه نقد و نظر و روزنامه انتخاب با نوشتن مقالات همکاری داشته. پس از مهاجرت به اروپا با بخش فارسی بی بی سی، رادیو فردا و رادیو زمانه همکاری داشته است.خلجی مولف و مترجم چندین کتاب است.
مهدی خلجی گفت، من با آقای شایگان از طریق کتاب آقای جهانبگلو (زیر آسمان های جهان) در زمان طلبگی در قم آشنا شدم. برای ما بسیار جالب بود برای اینکه تصور می کردیم از یک موضع متفاوتی به مسائلی که برای ما جالب هست دارد می پردازد.
سخنران گفت که می خواهد به یک نقطه قوت و یک نقطه منفی مسیر فکری شایگان اشاره کند و افزود: من از نسل انقلاب محسوب می شوم و آنچه که در حوزه و در میان روشنفکران دینی مطرح بود و هست، مسئله ی غرب بود چون غرب ستیزی مسئله ی اساسی بود. و در این غرب شناسی که در حوزه بود و در میان روشنفکران دینی فکر می کردند که اگر شما کانت و هگل و چند نفر دیگر را بخوانید و این تئوری ها را بدانید و ببینید اگر با اسلام سازگار است که هیچ و اگر سازگار نیست به چشم شبهه بهش نگاه کنید و ردش کنید، یعنی غرب را شناختید. این تصور که تجدد را میشه به مجموعه ای از تئوری ها و مفاهیم تقلیل داد، تصوری ست که همچنان هم در تجددشناسی غالب بر فضای حوزوی و حتی دانشگاهی ما حاکم است. در نظام آموزشی ما اصولا فلسفه را چیزی مجزای از هنر و ادبیات می دانیم و شما در حوزه های علمیه می بینید که حتی نگاهشان به سنت هم مفهومی ست. من زمانی فهمیدم که هنر اسلامی داریم که از حوزه بیرون آمدم. در حوزه بحث موسیقی و هنر و معماری نمی شود.
شایگان وجه امتیازش این بود که غرب را نه تنها در جنبه ی مفهومی، بلکه در جنبه ی غیرمفهومی هم بسیار خوب می شناخت. یعنی هنر غربی، هنر مدرن و ادبیات مدرن را بسیار خوب می شناخت و در حقیقت از یک درک متفاوتی از تجدد برخوردار بود. درک تئوری و نظری درک با فاصله است، اما حس کردن نیازمند نزدیک شدن و جذب سوژه شدن است. آقای شایگان از این برخوردار بود و تجدد را شکل دیگری می فهمید، به شکل تجربه ی معنوی و حسی اما بسیاری از کسانی که در ایران راجع به تجدد حرف زدند، درکشون بسیار محدود میشه به درک مفهومی و نظری. شما نمی توانید تجدد را بفهمید بدون اینکه موسیقی مدرن را بفهمید، بدون اینکه ادبیات مدرن را بفهمید و بدون اینکه با هنرهایی مثل تئاتر آشنا باشید. از زمان یونان باستان، موسیقی بخشی از آموزش مدنی و شهروندی و سیاسی افراد محسوب می شد. نظام آموزشی غرب هم بسیاری از بچگی اینها را همه باهم یاد می گیرند.
آقای خلجی در بخشی از سخنرانی اش به آرا و عقاید هانری کوربن پرداخت. کوربن چهار جلد کتاب دارد به نام اسلام ایرانی. خلجی گفت، در ایران کسانی که کوربن را شناختند، بیش از همه از طریق شایگان شناختند. کسی به اندازه ی او در معرفی کوربن نقش بازی نکرد در زمانی که اثری از کوربن در ایران منتشر نشده بود.
(سخنرانی کامل مهدی خلجی را اینجا بشنوید.)
بخش پایانی این جلسه پرسش و پاسخ شرکت کنندگان با سخنرانان برنامه بود.