رامین حسین پناهی که به اتهام عضویت در حزب کومله کردستان تیرماه ۱۳۹۶ دستگیر شد، بنا بر اخبار سازمان‌های حقوق بشری در این مدت به شدت تحت شکنجه بوده است. وکیل و خانواده او می گویند او مستحق اعدام نیست، اما جمهوری اسلامی عضویت در گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی مثل حزب کومله را با اعدام مجازات می‌کند.

چندی پیش، بیش از دو هزار نفر از فعالان سیاسی- اجتماعی و مدنی با امضای نامه‌ای، خواهان توقف فوری و لغو حکم اعدام رامین حسین پناهی شدند.

در این نامه که در تعدادی از سایتهای خبری منتشر شده آمده است :«حکم اعدام رامین حسین پناهی در حالی صادر شده است که وی تمامی اتهامهای انتسابی به خود را رد کرده و وکیل این زندانی سیاسی نیز این حکم را غیرمنتظره و ناعادلانه تلقی کرده است.»

در این نامه همچنین به نقل از وکیل این زندانی گفته شده صدور حکم اعدام برای رامین حسین پناهی با اعمال نفوذ اطلاعات و سپاه صورت گرفته است و با توجه به قوانین داخلی و جزایی ایران، رامین حسین‌پناهی مستحق مجازات نه تنها اعدام بلکه زندان هم نیست.

عفو بین‌الملل نیز پیشتر تاکید کرده بود که آقای حسین پناهی در دادگاهی غیرعادلانه به اعدام محکوم شده است.

در رابطه با وضعیت رامین، با برادر او امجد در آلمان گفت وگویی تلفنی انجام دادیم که در زیر می خوانید:

 

لطفا درباره آخرین وضعیت برادرتان رامین حسین پناهی برایمان توضیح دهید؟

ـ درود برشما، بله همانطور که می دانید، پرونده رامین در حال حاضر در مرحله خطرناکی است و متاسفانه ماه پیش زمانیکه هنوز ماه رمضان تمام نشده بود به ما خبر رسید که این پرونده در شعبه چهارم دادسرای شهرستان سنندج به مرحله اجرا رفته و تاکنون در سه مرحله می خواستند  اعدامش کنند که هر بار  خوشبختانه با تلاش جامعه جهانی و مدنی در ایران  و  بخصوص حضور مردم انقلابی شهر سنندج  در جلوی زندان مانع اعدام رامین شدند. در حال حاضر پرونده هنوز در همان مرحله آخر باقی‌مانده ولی هر لحظه ممکن است بخواهند حکم را به اجرا در آورند.

درباره خود رامین هم باید بگویم در این مدتی که در زندان بوده، هشت بند عوض کرده و متاسفانه فشارها علیه او از طرف وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی در زندان مرکزی سنندج ادامه دارد، و هم اکنون هم در یکی از بندهای عمومی (بند پنج) با معتادان و زندانیان شرور نگهداری می شود.

‌ از طرفی وضعیت جسمی اش بسیار وخیم است و همان طور که مدتی پیش هم منتشر کردیم، پزشک زندان تشخیص داده که رامین به عفونت شدید کلیه دچار شده است، و باید به یکی از بیمارستان های  خارج زندان منتقل شود و تحت مداوا قرار بگیرد که متاسفانه چینن امکانی را تاکنون فراهم نکرده اند و به همین خاطر وضعیت جسمی اش رو به وخامت است.

 

آیا شما این خبر را تائید می کنید که  رامین  به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است ؟

ـ اتفاقا وقتی این خبر منتشر شد ما از طریق تلگرام انتشار دادیم که رامین هنوز در بند پنج زندان سنندج است، البته شایعاتی در این مورد هست که برای اینکه بتوانند رامین را اعدام کنند می خواهند او را به زندان رجایی شهر کرج منتقل کنند. از آنجایی که ما از کانالهای غیر رسمی این خبر را  شنیدیم  نمی توانیم آن را منتشر کنیم. از طریق وکیل و از نظر قانونی یا کانالهای رسمی دولتی هیچ خبری در این باره دریافت نکردیم. حتی با خود رامین هم که در ارتباط بودیم، ایشان هم این خبر را تائید نکرد، و در حال حاضر که دارم با شما حرف می زنم، رامین هنوز در بند عمومی زندان سنندج قرار دارد با وضعیت جسمانی وخیم که کماکان هم از طرف مسئولان زندان تحت اذیت و آزار و فشارهای زیادی قرار دارد.

ولی موضوع اینجاست که اینها دنبال فرصتی هستند که بخواهند رامین را اعدام کنند. تاکنون دو سه مورد پیش آمده که رامین را به بند انفرادی منتقل کردند که آن موقع خواهر زاده ام به زندگی خودش پایان داد و مردم ریختند به جلوی زندان و تجمعی صورت گرفت که خوشبختانه این اعدام صورت نگرفت و ما خبرهایی شنیدیم که دولت تصمیم دارد برای اینکه از این سر و صدا دورش کند و بخواهد کمترین هزینه را بدهد منظورم از نظر تجمع مردمی است، رامین را به زندان مرکزی سنندج برای اجرای حکم منتقل کند.

ولی از آنجایی که این خبر به طور رسمی به ما ابلاغ نشده است تائید نمی کنیم، ولی تکذیب هم نمی توانیم بکنیم. یعنی این یک خبری است که نه قابل تائید و نه قابل تکذیب است.

آقای پناهی از وقتی که رامین به بند عمومی منتقل شدند، آیا هیچ کدام از اعضای خانواده شما توانسته اند ایشان را ملاقات کنند؟

ـ  رامین قانونا که چه عرض کنم بنا به دستور وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران این دو نهادی که مسئول پرونده او هستند ممنوع الملاقات است و ما آخرین باری که توانستیم او را ملاقات کنیم یک ماه پیش بود که آنهم از طریق نامه دادستانی، نامه دادگاه و نامه وزارت اطلاعات، در دفتر مسئول خود زندان آقای حیدری صورت گرفت و پدر و مادرم برای چند دقیقه کوتاه توانستند رامین را ببینند.

بعد از آن هربار برای ملاقاتش اقدام کردیم موفق نشدیم، هر بار یک چیزی از ما خواستند، یک بار گفتند باید از استانداری نامه بیاورید، یک بار دیگر گفتند از دادگاه، یک بار از دادستان، یا از شعبه وزارت اطلاعات و چه و چه…خلاصه از هر کجا درخواست دادیم ما را به جای دیگری فرستادند، یعنی مانع تراشی خیلی زیادی می کنند.

کل دستگاه امنیتی و قضایی کردستان مانع از این هستند که این زندان سیاسی  بتواند از حقوق خودش استفاده کند.

خودتان بهتر می دانید  طبق قوانین سازمان زندان ها، هر زندانی با هر جرمی که مرتکب  شده یک زندانی در زندان محسوب می شود و حق دارد از حقوق خودش از جمله “استفاده  از ملاقات” برخوردار باشد.

چند روز پیش آقای حسین احمدی نیا از وکلای برادرم به زندان مرکزی سنندج مراجعه کرده بودند که متأسفانه اجازه ملاقات به ایشان نداده بودند و از طرف مسئولان زندان هم مورد بی احترامی قرار گرفتند. در هر صورت الان بیش از یک ماه است که ما نتوانستیم برادرم را ملاقات کنیم.

آقای حسین پناهی از کارزار جهانی که برای رامین شکل گرفته برایمان بگویید.

 ـ بله، این کمپین نجات برای رامین حسین پناهی، واقعا می توانم بگویم  که یک کمپین بین المللی است، برای اینکه مورد رامین به یکی از بزرگترین موردها در ایران تبدیل شده و هم اکنون از سیستان و بلوچستان گرفته تا بندرعباس و خرم آباد و ایلام و تهران مردم رفتند و در کنار مادر و پدرم ایستادند و با پیغام های صوتی و تصویری و با به دست گرفتن عکس رامین حمایتشان را نشان دادند.

و اخیرا هم چالشی به راه افتاد که مادر و پدرم یک طناب دار را آتش زدند و این شد “چالش آتش زدن طناب دار”.  من در  ادامه ی  فعالیت های کمپین نجات رامین، در شهر کلن به این چالش پیوستم. در آنجا طیفی از فعالان جامعه  مدنی، فعالان علیه اعدام مقیم کلن که بالغ بر صد نفر بودند، جمع  شدیم و طناب دار را آتش زدیم و از رامین حمایت کردیم و از دولت ایران خواستیم که این حکم را هر چه زودتر لغو کند.

هم زمان با این مجموعه فعالیتها  در مناطق و شهرهای دیگر هم مشابه این برنامه اجرا شد و خوشبختانه می توانم بگویم این کمپین به یک کمپین کاملا مردمی که علیه اعدام و نابرابری که علیه زندانیان اعمال می شود تبدیل شده و فعالیت می کند و همه گیر شده است و امیدوارم بتوانیم با کمک همه آزادی خواهان رامین را از مرگ نجات بدهیم.

من هم از صمیم قلب امیدوارم و آرزو می کنم که مجازات مرگ از قوانین حذف شود و برادر شما هم آزاد شود. ممنون از وقتی که برای ما گذاشتید.

ـ درود بر شما.