سیما سحر زرهی

ترجمه‌:‌ آ‌رش عزیزی

جامعه ایرانی تورنتو، بیست سال پیش موجودیت بسیار متفاوتی داشت. فقط یکی دوتا رستوران ایرانی و چند دکتر و دندانپزشک خانوادگی داشتیم که مخصوص مشتریان فارسی‌زبان بودند و فقط یک قنادی که شیرینی‌های نوستالژیک وطنی ارائه می‌کرد و یک بقالی که چیزی شبیه نان و پنیر و برنج و تنقلات ایرانی داشت.

در نتیجه تعجبی نیست که بیشتر ایرانی کانادایی‌های تورنتو وقتی می‌شنیدند که می‌خواهیم عضوی از جامعه‌مان را به مجلس انتاریو انتخاب کنیم، می‌خندیدند.

آن زمان‌ها آسان می‌شد همه فعالان جامعه را شناخت. چندتایی مددکار اجتماعی، هنرمند، ساختمان‌ساز، مشاور املاک و دانشگاهی – که درگیر تلاش‌ برای ساختن جامعه بودند-  بیشتر نداشتیم. جامعه کوچک بود و بسیار در خود و همه این رهبران و پروژه‌های در دست‌شان را می‌شناختند.

به خودمان که نگاه کنیم می‌بینیم شهروند در روزهای اولش بود و هر شماره که چاپ می‌شد برایمان به معجزه می‌ماند. یادم هست چندین و چند عصر جمعه را که همراه پدرم می‌رفتم تا روزنامه‌ی هفتگی‌اش را توزیع کنیم ـ آن موقع او آنقدر ذوق و شوقِ تعامل با خوانندگان را داشت که ترجیح می‌داد خودش بعضی مجله‌ها را توزیع کند.  به خیابان یانگ، جنوب تقاطع فینچ، که می‌رسیدیم اعضای مشتاق جامعه در انتظار هفته‌نامه صف کشیده بودند، مردم با عجله سراغ نسخه‌ی خودشان می‌رفتند و بلافاصله صفحات را ورق می‌زدند. چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشیده بود که بحث‌های آنچنانی بر سر مقالات در می‌گرفت و گوشه‌ی خیابان نزدیکِ‌ بقالی می‌شد جلسه‌ی بحثِ‌ سیار.

از همان روزهای اول بسیار روشن بود که شهروند به طریقی چیزی بیش از مجموع بخش‌هایش خواهد بود. «شهروند» یعنی ساکن شهر و یا شهروندِ کشور ـ بدین‌سان شهروند همیشه می‌خواست فضایی باشد دموکراتیک و جامعه‌محور که ایرانیان سراسر جهان در آن بتوانند دیدگاه‌هایشان را مطرح کنند و آثارشان را به اشتراک بگذارند.

ما به عنوان گروه سردبیریِ شهروند همچنان باوری مستحکم داریم که این نشریه تنها ازآن  ما نیست بلکه متعلق به تمام ایرانیانی است که آن‌را می‌خوانند و برایش می‌نویسند. شهروند و جامعه ایرانی در کانادا با همدیگر بزرگ شده‌اند و به همدیگر متعلقند.

امروز جامعه ایرانی رشدی تصاعدی داشته است؛ دیگر روستای کوچک دور از همه‌جا که یک دوجین رهبر فعال و چند سازمان و شرکت و رسانه آن‌را اداره می‌کنند، نیست.

چنان‌که تحقیقات نشان می‌دهد ما اکنون جمعیتی بسیار جوان و تحصیلکرده داریم. جوانان، بخصوص جوانانی که شرایط سرکوب سیاسی را می‌شناسند، همیشه نیروی تغییر و پویایی‌اند.

بدین‌سان ایرانی کانادایی‌های تورنتو جامعه‌ای به شدت پویا و بسیار مشتاق برای درگیر شدن در تمام جنبه‌های زندگی در خانه‌ی دوم‌شان هستند.

جامعه ما در ضمن اکنون به خودش نگاه می‌کند. ما بسیار آگاه به هویت دوگانه ی خود به عنوان هم کانادایی و هم ایرانی هستیم. این واقعیت به درستی در عنوانی که برای جامعه‌مان برگزیده‌ایم روشن است، تهرانتو.

تهرانتو تنها موجودیتی جغرافیایی که روی یانگ از تقاطع شپرد به سمت شمال تا تقاطع الگین میلز جریان دارد و آراسته به مغازه‌ها و رستوران‌ها و سوپرمارکت‌هایی با تابلوهای فارسی و طعم آشنای خانه‌ای دوردست است، نیست.

تهرانتو در ضمن فضایی فکری، سیاسی، اجتماعی و هنری است که ایرانی کانادایی‌های سراسر منطقه تورنتوی بزرگ آن‌را اشغال می‌کنند.

ایرانی کانادایی‌ها که از طریق تلاش‌های دانشگاهی، سیاسی و یا هنری‌شان کانادای‌ دیگری را به جامعه ایرانی معرفی می‌کنند، سفرای تهرانتو هستند.

اعضای جامعه ما همیشه درگیر فعالیتند، درگیر بر پا کردن نمایشگاه و نمایش و اعتراض و کنفرانس و فعالیت‌های بی‌شماری‌اند که به کسانی که از دوستان و خانواده‌شان دورافتاده‌اند فرصتی برای ساختن روابط اجتماعی جدید می‌دهد.

شکی نیست که این دستاوردها صورت و حس و صدای تورنتو را تغییر می‌دهند و طعم ممتاز ایرانی را به تورنتوی بزرگ می‌افزایند.

وقتی ژیان قمشی در برنامه «کیو» با فیلمسازی ایرانی مثل شیرین نشاط مصاحبه می‌کند، تهرانتو محدودیت‌هایش را در می‌نوردد و وارد هواراه‌های ملی کانادا می‌شود.

آرتا گالری که هنرمندان ایرانی را به محله دیستیلری می‌آورد و چهره هنر ایرانی را نزد هنردوستان کانادایی به نمایش می گذارد، تهرانتو وارد محدوده‌های جهان هنر کانادا می‌شود.

دانشجویان جوان ایرانی در دانشگاه تورنتو که جلوی هارت هاوس در حمایت از دانشجویان زندانی در ایران، تجمع اعتراضی سازمان می‌دهند، تهرانتو وارد صحنه سیاسی در کانادا می‌شود؛ و کارآفرینان ایرانی که آسمان تورنتوی بزرگ را پر از ساختمان‌هایشان می‌کنند، تهرانتو وارد جهان شرکت‌های کانادا می‌شود.

در سراسر تورنتوی بزرگ، جمعیت روزافزون ایرانیان فعالانه نقش‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، هنری، اقتصادی و دانشگاهی به عهده می‌گیرند. ایرانیان جوان وکیل و مهندس و دکتر و دانشمند و معمار و استاد دانشگاه و هنرمند می‌شوند و رشد می‌کنند.

این تهرانتوی واقعی است، دستاوردهای این افراد که از ایران تا کانادا پل می‌زنند.

شهروند بخش انگلیسی در چند ماه آینده پروژه‌ای در جغرافیای شهری به راه می‌اندازد که تلاش می‌کند از گستره‌های تهرانتو نقشه‌برداری کند. ما مصاحبه، مقاله، سرمقاله و گزارش‌هایی منتشر می‌کنیم که سازمان‌ها، انجمن‌ها، شرکت‌ها، افراد و نهادهایی که جامعه ایرانی کانادایی در تورنتو را می‌سازند، معرفی کنیم.

هدف ما ایجاد مجموعه جامعی است که شهادتی خواهد بود بر دستاوردهای جامعه پویای ما. بی‌شک بعضی از این افراد، سازمان‌ها یا شرکت‌ها نمادهای شناخته‌شده‌یی در جامعه ما خواهند بود. اما ما در ضمن امیدواریم چهره‌های جدید بعضی رهبران پیش‌رو و پیشاهنگان الهام‌بخش را به شما معرفی کنیم. امیدواریم که بخواهید در این سفر برای نقشه‌برداری از تهرانتو همراه ما شوید و در طول راه به ما یاری دهید تا تمام دره‌های پنهان و راه‌های فراموش‌شده که جغرافیای جامعه‌مان را اینقدر یگانه می‌سازند، آشکار کنیم.