جناب حضرت مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی گرامی و بزرگوار ـ دامت برکاتهم
با عرض احترام و آرزوی قبولی سفر حج، غرض از این نامه علاوه بر تبریک و تشکر، استفهام در مورد درخواست مشخص اخیرتان از عمران خان نخست وزیر جدید پاکستان در مورد ضرورت اجرای احکام شریعت اسلام در پاکستان می باشد. در پیام تبریک حضرتعالی به نخستوزیر جدید پاکستان به مظالم و کشتار مردم بلوچ در آن کشور به درستی اعتراض شده است که جای تقدیر و تشکر دارد. جنابعالی درخواست کرده اید که در مسئولیت های دولتی از شایستگان بلوچ استفاده شود. علاوه بر این که اکثر مسئولان ایالت بلوچستان پاکستان بلوچ و بومی می باشند، حداقل یک زن بلوچ به نام زبیده جلال در کابینه دولت جدید وزیر صنایع دفاعی می باشد. اگرچه حق بلوچها بسیار بیشتر و بالاتر از اینهاست، و سرکوب مردم بلوچ توسط ارتش پاکستان به صورت روزافزونی ادامه دارد.
در پیام حضرتعالی که در پایگاه اطلاع رسانی رسمی جنابعالی منتشر شده، و از عربستان سعودی ارسال شده، آمده است “یکی از فلسفههای مهم استقلال کشور پاکستان “اجرای شریعت اسلام” بوده و اکثریت ملت این کشور را نیز مسلمانان تشکیل میدهند، لذا انتظار است که جنابعالی حتیالامکان خود و دولتتان را به احکام و دستورات شریعت اسلام نزدیک کنید، زیرا یاری پروردگار و رضایت ملت نیز در همین است”
حداقل در چهار کشور اسلامی منطقه یعنی ایران، پاکستان، عراق و افغانستان نظام “جمهوری اسلامی” بر مبنای شرع اسلام وجود دارد. همانگونه که در این پیام گله مند درباره ناکامی های جمهوری اسلامی پاکستان و همچنین نامه اخیر حضرتعالی به آیتالله سیستانی که در آن درباره ی ناکامی ها و تبعیض های عدیده در جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی عراق نوشته اید، همه این جمهوری های اسلامی مبتنی بر شرع اسلام در زمینه اجرای عدالت، انصاف، آزادی، شفافیت، نفی تبعیض، مساوات، توسعه اقتصادی، رعایت حقوق بشر و حقوق اقلیت های مذهبی و دینی و قومی ناکام مانده اند.
در عراق مظالم علیه اهل سنت به حدی بود که آنها به امید رهایی و با آرزوی جاری شدن احکام و دستورات شریعت اسلام مبتنی بر فقه اهل سنت به دامان اژدهای هولناکی به نام داعش پناه بردند.
در افغانستان نیز تجربه تلخ طالبان وجود دارد که هنوز هم روزانه تحت نام شریعت اسلام بیرحمانه کشتار می کنند. آنها برای جاری شدن احکام و دستورات شریعت اسلام حتی به دختر بچه های دبستانی رحم نمی کنند، چه برسد به اینکه کشتن شیعیان بیگناه را عین شریعت می دانند.
گروه های تکفیری و تروریستی و خشونت طلب به غایت افراطی نظیر القاعده، جبهه النصره، بوکوحرام در نیجریه، داعش و یا الشباب در سومالی و گروه های افراطی مذهبی در پاکستان نظیر سپاه صحابه و لشکر جهنگوی نیز خواهان اجرای بدون قید و شرط احکام و دستورات شریعت اسلام بزعم خویش هستند. همه این گروه های تکفیری کشتار شیعیان و باورمندان به مذاهب و ادیان دیگر را بالاتر از عبادت و کلید بهشت تلقی می کنند. ائتلاف “متحده مجلس عمل” که متشکل از پنج حزب بزرگ مذهبی خواهان جاری شدن شریعت اسلام در پاکستان است، در انتخابات اخیر پاکستان کمتر از پنج درصد آراء را به دست آورد.
حضرتعالی در سوم خرداد سال گذشته در همایش تجلیل از فعالان ستاد انتخاباتی حسن روحانی، خطاب به رئیس جمهور فرمودید “خواسته خواهران و برادران اهل سنت از رئیسجمهور این است که ایران و وطن مطرح باشد و قوم و مذهب مطرح نباشد. دین بین ما و خداست و یک مسأله شخصی است”. این سخنان حضرتعالی با تشویق و شعارهای پرشور حضار روبرو شد که فریاد می زدند “درود بر مولوی”.
حال بسیاری از هموطنان از جمله رسانه ها از بنده می پرسند چرا “مولوی عبدالحمید برای ایران نوعی “سکولاریسم” را تجویز می کنند که در آن دین یک مسئله شخصی بین فرد و خدا است، اما هم آوا با گروه های مذهبی تندرو نظیر ائتلاف “متحده مجلس عمل” به رهبری مولانا فضل الرحمن شاخص ترین رهبر مذهبی پاکستان که حتی پنج درصد آراء مردم را به دست نیاورد، خواهان اجرای احکام و دستورات شریعت اسلام در پاکستان است؟ با توجه به اینکه قرائت های مختلف و حتی متضاد (و بعضا متخاصم) از شرع اسلام وجود دارد، در این مورد پرسش های فراوانی مطرح شده است. پرسیده می شود چرا درخواست مولوی از رئیس دولت پاکستان (عمران خان) با درخواست ایشان از رئیس دولت ایران (حسن روحانی) کاملا دگرسان و متفاوت است؟
جناب مولانای عزیز و گرامی
تصویری که هموطنان ما (اعم از سنی و شیعه، مسلمان و غیرمسلمان)از حضرتعالی داشته و دارند، تصویر یک رهبر مذهبی معتدل و میانه رواست که نماد رواداری، بردباری، سازگاری با همه ادیان و مکاتب بر اساس احترام متقابل و رعایت منشور جهانی حقوق بشر و میثاق های مربوطه می باشد. به همین دلیل حتی شیعیان فریاد می زدند “درود بر مولوی”. مولوی ای که نماد تساهل و تسامح دینی و مذهبی انسان مدارانه موجب مباهات و احترام نه تنها اهل سنت، بلکه بسیاری از ایرانیان است. زیرا خواسته های ما و ادبیات ما با گروه های افراطی مذهبی و گروه های تروریستی ضد انسانی نظیر داعش و طالبان و بوکوحرام و غیره از زمین تا آسمان تفاوت دارد. به همین دلیل در سال ۱۳۹۳ شیرزنانی نظیر نرگس محمدی که اکنون به همراه نسرین ستوده در زندان است خطر کرد و به زاهدان آمد تا جایزه سالانه کانون مدافعان حقوق بشر را تقدیم شما بکنند.
در تاریخ معاصر نه تنها نمونه موفقی از حکومت های دینی در منطقه ما وجود نداشته، بلکه کاملا برعکس آن ثابت شده است. فقط دو دولت طالبان و داعش که از طریق قتال و کشتار به قدرت رسیدند مبنای حکومت خود را بر اساس “اجرای کامل شریعت اسلام” گذاشتند. کارنامه هر دوی آنها جزو زشت ترین و سیاه ترین کارنامه ها در تاریخ بشریت است.
امیدوارم حضرتعالی با بزرگواری فرصت تنویر افکار عمومی را بیابید و با شفافیت و روشنگری موضوع درخواست “اجرای شریعت اسلام” در کشور همسایه را علیرغم نتایج انتخابات اخیر برای مردم بیان بفرمائید. و اینکه بر اساس چه نوع مشروعیت رای مردمی و بر اساس کدام قرائت از اسلام و برداشت فقهی از قرآن چنین احکامی می تواند جاری باشد؟
آیا آن را برای ایران نیز پیشنهاد می کنید؟ آیا همانگونه که در سوم خرداد ۱۳۹۶ فرمودید همچنان معتقد هستید که در امور سیاست و حکومتداری وطن باید مطرح باشد و قوم و مذهب مطرح نباشد و دین باید یک مسأله شخصی بین فرد و خدای آن فرد باشد؟
مشتاقانه منتظر رفع ابهام و روشن سازی حضرتعالی هستیم.
با آرزوی توفیق و بهروزی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷