در بازار داغ و این بار ملتهب انتخابات کانادا، به طور مداوم گفت وگو از قول های متفاوت، خوشایند و نهایتاً دموکراسی می شود. دموکراسی، حکومت اکثریت مردم. دموکراسی بدون لیبرالیزم، الزاماً رعایت حقوق اقلیت نیست. دموکراسی و مسئولیت دائمی لازم و ملزوم یکدیگرند.

بارها از خود پرسیده ام اگر اکثریت مردم ندانند ـ که به اندازه ی کافی نمی دانند ـ آیا باز هم دموکراسی وجود دارد؟!

در دنیای امروز، اکثریت مردم، انواع و اقسام اطلاعات را می گیرند، اما داشتن اطلاعات، دانش و آگاهی به آن اطلاعات هم هست؟

اطلاعات Information با دانش Knowledge متفاوت است. اطلاعات دانش نیست، اطلاعات آگاهی رویه ای و سطحی است که متأسفانه من صاحب آن اطلاع نمی دانم که دانش آن اطلاع را ندارم و آن دانستن کم رنگ مانع از دانستن درست و کامل می شود و به صاحب اطلاع، حسی کاذب از دانستن داده و با این حس کاذب، خود و دیگران را فریب می دهد. منابع اطلاعات جهان امروز بر پایه های مادی و اقتصادی آن منابع تکیه دارند و پرسش و چرایی مداوم را فدای مادیات می کنند.

من خواننده، من بیننده و من نشسته در پای کامپیوتر را قانع می کنند که اطلاعاتم درست است. و بالاخره منِ کلافه از داده های جورواجور چنان شاد اطلاعات خود می شوم که خودم هم باور دارم که می دانم و هرروز به این مخزن باورهایم اضافه می کنم. از سوی دیگر، بمباران این داده ها رمقی برای تحقیق و مطالعه نمی گذارد. اطلاعات بدون تفکر فقط و فقط اطلاعات است و دردی از دردهای جهان امروز را دوا نمی کند. در پشت هر صدای این ادزها”Ads” رکود و ندانستن بیشتر می شود. در ندانستن آرامشی است که درجا زدن را از نگاه مخفی می کند. اطلاعات امروزی چیزی از مقوله ی فرهنگ عوام است، فرهنگی بدون زحمت، فرهنگی بدون اندیشه و فرهنگی ساده و روان. فرهنگ ساده ی داده های امروزی، فرهنگ فرمانبرداری است. اشتیاق به هماهنگی با ریتم تطابق و سازگاری. اطلاعات رسانه های گروهی سرعت و رنگارنگی شان در حدی است که دائم حافظه ی دیروز ما را خط خطی می کنند تا برای امروزشان جای کافی داشته باشند و فردا امروز را پاک می کند.

بمباران این داده های روزانه، توان اندیشیدن را کم تر و کم تر می کند. انتخابات ایران را مرگ مایکل جکسون پاک کرد، فریادهای آزادی خواه مردم مصر، فلسطین را از خاطره ی مردم محو کرد و داستان لیبی مصر را به دست فراموشی سپرد. فراموشی پشت فراموشی، تا همه چیز از یاد برود. سرعت در حدی است که گویا انتخابات ایران متعلق به هزار سال قبل بوده، پشت سر هم و بعد یکه خوردن و بهت و سکون!

دموکراسی را گفت وگو و جدل های رودررو تضمین می کند. دموکراسی پرسشی است مداوم. پرسش پایه های دموکراسی را آبیاری می کند و بدون چرایی دموکراسی خشک می شود و می میرد.

در این روزهای انتخابات باید با احساس مسئولیت رأی داد. احساس مسئولیت به آینده فرزندانمان. دوام دموکراسی در هر تکه از جهان، ضامن دموکراسی های بیشتر و بیشتر است. باید به طور درست و صحیح در مورد هر یک از احزاب مطالعه کرد و سیاست کلی شان را دانست. دموکراسی یعنی سئوال و جواب، قبول مسئولیت و شفافیت تمام و کامل.

دموکراسی برازنده ی مردمانی است مسئول که برای قیام و ضدیت علیه یک گروه یا یک دسته، علیه آزادی خودشان قیام نمی کنند.

دموکراسی در انتهای جاده ی سنگلاخ و پر مانعی ست که جز با تلاش زنان و مردان فداکار امکان رسیدن به آن نیست