شماره ۱۱۹۵ ـ ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۸

یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱، آمریکا مورد حملات تروریستی القاعده قرار گرفت و در سی و پنج سال پیش هم در همین روز دولت قانونی “سالوادور آلنده” در یک کودتای نظامی با حمایت آشکار و پنهان آمریکا سرنگون شد.

پیش از رویداد سال ۲۰۰۱ و حادثه حمله به مرکز تجاری آمریکا، رسانه های جهان در روز یازده سپتامبر نگاهی به چگونگی سرنگونی دولت آلنده و برقراری حکومت نظامی در شیلی داشتند، اما از آن سال به بعد دخالت آمریکا در کودتای نظامی شیلی و سقوط دولت آلنده، به دست فراموشی سپرده شده است و حمله تروریستی القاعده محور اصلی رسانه های جهان شده است. لذا برای یادآوری مسئولیت رسانه ای، در آنچه پیش رو دارید، نگاهی کوتاه خواهد شد به جهت گیری دو روزنامه ی دست راستی دانمارک در روزهای پس از کودتا در شیلی.

شاید نیم نگاه مزبور بتواند آغازی باشد برای ادامه بررسی موضع گیری روزنامه ها در رویدادهای گوناگون تا از این رهگذر بتوان ماهیت این یا آن رسانه روشن گردد.

ع. شکری


یازده سپتامبر سال جاری برابر است با سی و پنجمین سالروز کودتا در شیلی. کودتایی ضروری؟


آنها کودتای شیلی را “تعدی” خواندند و روزنامه دست راستی دانمارک وقوع کودتا را ضروری اعلام کرد.



۱۹۷۳، ریچارد نیکسون برای دومین بار به سمت ریاست جمهوری آمریکا انتخاب می شود. مارچ همان سال سربازان شکست خورده آمریکایی از جنگ خفت بار ویتنام به کشورشان بازگشتند. دلیلی برای برگزاری مراسم جشن بازگشت وجود ندارد، اما خیلی زود سیاست آمریکا رویکردی به گوشه ای دیگر از جهان، آمریکای جنوبی دارد. رئیس جمهور دموکرات و سوسیالیست، سالوادور آلنده در یک انتخابات آزاد نه تنها در رأس جنبش جبهه متحد مردمی، که به عنوان رئیس جمهور شیلی انتخاب شده است. جنبش سوسیالیستی همه ی معادن ذغال سنگ کشور شیلی را که در مالکیت آمریکایی ها بود، ملی اعلام کرد. اقدامی که در سپتامبر غم انگیز (بخوان سیاه) منتهی به مرگ هزاران نفر شد و سرنوشت تلخ بسیاری دیگر هم رقم خورد و نیروهای مسلح در شورشی ناگهانی عنان قدرت را در دست گرفتند.

پیش از ظهر یازده سپتامبر سال ۱۹۷۳، آلنده برای آخرین بار از کاخ ریاست جمهوری در سانتیاگو پایتخت شیلی، سخنرانی رادیویی دارد: “کارگران شیلی، من به شیلی و سرنوشت آن باورمندم. بی تردید کسان دیگری بعد از من سکان مملکت را در دست خواهند گرفت، کسانی که می توان آنان را خائنان مام وطن نامید، کسانی که در این لحظه تاریک و بحرانی وطن فروشی می کنند. به آینده ای روشن فکر کنید، به روزهایی که کسان دیگری خواهند آمد و این سیاه دل های بی وطن را به زباله دان تاریخ خواهند ریخت و ایام خوش و روشنی را برای مردم به ارمغان خواهند آورد: آن روز دور نیست و شما شاهد آن خواهید بود”.

آلنده، حاضر نشد خود را تسلیم نیروهای کودتاگر کند و سخنرانی خود را چنین به پایان رساند:

“این آخرین کلام من با شما است و مطمئن هستم که فدا شدن من به هیچ وجه بیهوده نیست. مطمئن هستم که این می تواند درس عبرتی باشد که حتی اخلاق درست سیاسی موجب بروز خیانت، خلاف کاری و پلشتی می شود”.

با پایان یافتن این جملات، آلنده به هلاکت رسید. در مورد مرگ آلنده دو تئوری وجود دارد، یکی این که او با سلاح خودکار قبل از آن که اسیر نیروهای کودتا شود خودکشی کرده و تئوری دوم این که یکی از سربازان نیروهای کودتا از پشت به او شلیک کرده و او را به هلاکت رسانده است.

با احتساب این کودتا، نیروهای نظامی با حمایت آمریکا، در آن زمان عنان چهار کشور آمریکای لاتین را در اختیار داشتند.

کودتای شیلی از سوی بیشتر کشورهای جهان محکوم می شود، چرا که شباهت زیادی با کودتای فرانکو در اسپانیا داشت. در سال ۱۹۳۶ نیروهای نظامی اسپانیا به فرماندهی فرانکو علیه دولت مردمی و انتخابی اسپانیا دست به کودتا زدند و حکومت دیکتاتوری برقرار کردند. بعداز یکسال جنگ داخلی سرانجام، ژنرال فرانکو تا سال ۱۹۷۵ حکومت دیکتاتوری و نظامی خود را ادامه داد.

***

فردای کودتا روزنامه ی دست راستی Jylands Posten چاپ دانمارک (همان روزنامه ای که برای اولین بار کاریکاتور پیامبر اسلام را منتشر کرد) در ستون “دیدگاه یی لاند” با توجه به کودتای اسپانیا می نویسد: “چنین نزدیکی و رفاقت بین اسپانیا و شیلی را باید به دقت بررسی کرد. بررسی جنگ داخلی اسپانیا و نگاهی موشکافانه شاید موجب شود که در مورد تعدی علیه دولت آلنده ی شیلیایی، پر بیراهه نرویم”. در حالی که ریاست جمهور منتخب مردم به هلاکت رسیده بود، نویسنده بی نام روزنامه ی مزبور در تفسیر خود این تعدی و شورش را ضروری می خواند. او بر این باور است که آلنده علیرغم وفاداری اش به قانون اساسی و چارچوب های دموکراسی، کشور را به دره ای عمیق رهنمون شده بود، طوری که استفاده از نظامیان در پست های بالای دولت هم نمی توانست این سقوط را مانع شود.

ژنرال ها، آدمیرال ها و پلیس با دولت آلنده همکاری می کردند، اما حضور آنها هم نتوانست از حجم مخالفت ها علیه دولت بکاهد. نارضایتی عمومی نشانگر عدم دقت و صلابت دولت آلنده بوده است، اما این حرکت آلنده موجب شد کسانی که از سوی او به کار گمارده شده بودند در شورش علیه وی شرکت نکنند، ولی از کودتا هم آنطور که باید جلوگیری نکردند. بی تفاوتی نظامیان همکار آلنده موجب شد که کودتاگران با خیالی آسوده قدرت را در دست بگیرند. به زبان دیگر دولت انتقالی را برای جلوگیری از بروز جنگ داخلی و برپا کردن سنگ بنای اقتصادی نوین، سازمان دهی کنند.

مفسر روزنامه ی یی لاند می نویسد که عدم کارایی دولت آلنده نظامیان را مجبور به دخالت و تعدی علیه دولت کرد (بخوان کودتا). او شاید برای دلداری خویش در مقابل محکومیت کودتا از سوی بیشتر کشورهای جهان، در ادامه می نویسد؛ البته که حضور نظامیان کوتاه مدت خواهد بود “اگر شورشیان بتوانند از جنگ داخلی جلوگیری کنند، دال بر این است که علاقه ای به در دست داشتن قدرت ندارند و به زودی قدرت را به دیگران منتقل می کنند. شیلی به وضعیت قبل از ۱۹۷۰ بر نخواهد گشت. به همین خاطر هم آنها برای قانون اساسی کشور احترامی وافر قائلند”. مفسر روزنامه یی لاند در ادامه می نویسد: “مطمئن هستم که این اقدام تکرار کودتای اسپانیا نیست. این حرکت فقط گامی است برای بهبود شرایط زندگی مردم شیلی و حتی برای خود آلنده”. آنگار مرگ گامی است به پیش برای کسی که در انتخابات آزاد و از سوی اکثریت مردم انتخاب شده است!

گویا نویسنده ی ناشناس روزنامه یی لاند حق دارد و کودتای شیلی همان طور که او مطمئن است تکرار سلف خود، اسپانیا نیست. چرا که فرانسیسکو فرانکو سی و شش سال با دیکتاتوری بر مردم اسپانیا حکومت کرد، اما ژنرال پینوشه فقط هفده سال، تا سال ۱۹۹۰ میلادی.

آمار منتشر شده حکایت از کشته شدن بیش از سه هزار نفر در جریان کودتا و فرار هزاران نفر دیگر از خانه و کاشانه خود و مفقود شدن تعداد زیادی از وفاداران آلنده در طول حکومت پینوشه دارد.

***

هم چنین روزنامه ی Berlingske Tidende چاپ دانمارک، از فردای کودتا بارها خصوصیت دولت آلنده را “تجربی” خواند. فردای کودتا، خبرنگار واشنگتن پست در شیلی می نویسد: “اقدام به کودتا بر اثر فشار آمریکا نبوده که دلیل آن دینامیک نبودن دولت آلنده بوده است”. در همین مقاله آمده است که دولت تجربی مارکسیست با شکست روبرو شده است.

گویا خبرنگار واشنگتن پست در شیلی به آنچه نوشته است خیلی هم مطمئن نبوده، چرا که مقاله خود را چنین پایان می دهد: “نفوذ آمریکا انگار که اساسی بوده است اما نه واقعی، اکنون موضوع ضعف مارکسیست ها و بخصوص آلنده در شیلی می تواند موضوع یک پژوهش شود که آیا بی عملی آلنده یا فشار آمریکا، کدام سرانجام نظامیان را وادار به دخالت و سقوط دولت آلنده کرد.”

فردای آن روز (دو روز پس از کودتا) باز هم واشنگتن پست در مقاله ای به قلم خبرنگار خود در شیلی، بنت آلبرتسن می نویسد: “سقوط دولت شیلی و مرگ آلنده را همه به حساب آمریکا می گذارند. بدیهی است که آمریکا آماده چنین برداشتی بوده است، اما مطمئن باشید که آمریکا خود را از شیلی دور نگه خواهد داشت.”




 

در یکی از مدارک محرمانه ای که اکنون پنتاگون افشا کرده است، روز اول اکتبر آقای پاتریک ریان، رایزن نظامی آمریکا در سفارت این کشور در شیلی، گزارش می دهد که: “کودتاگران صبحگاه روز یازده سپتامبر به دفتر کار من در سفارت خانه آمدند و مرا در جریان کودتای آن روز گذاشتند.” پاتریک در این گزارش از عبارت “Our D day” استفاده کرده که پنتاگون هنوز توضیحی بر آن ننوشته است.

پاتریک در ادامه ی این گزارش می نویسد: “کودتای شیلی کامل و بی نقص بود”.

روز سوم بعد از کودتا، روزنامه ی Berlingske Tidende در سرمقاله خود با عنوان “ضد حمله در شیلی” می نویسد: “رویداد شیلی در حد و قواره ی یک تراژدی بوده. نه فقط برای آن که آلنده و یاران او در اقدامی غیرضروری و با روشی غیرانسانی کشته شدند، بلکه برای آن که سنت پا برجا و استوار دموکراسی توسط کودتاگران شیلی از طریق دخالتی لازم و ضروری منتهی به آشفتگی شده است.”

به نظر سرمقاله نویس روزنامه مزبور در روز چهارده سپتامبر ۱۹۷۳، خود کودتا بی اشکال بوده، ولی روشی که آنها اعمال کرده اند چندان مناسب نبوده است. در همین سرمقاله آمده است: “سیاست های اقتصادی و سیاسی آلنده چنان نامناسب بود که زنگ خطر دخالت نظامیان و تهدید به کودتا بارها در گوش همه به صدا درآمد و سرانجام هم نابسامانی های سیاسی و اقتصادی دخالت نظامیان را اجتناب ناپذیر کرد، اما افسوس که این دخالت با یورش و حملات تندی علیه دولت آلنده، انجام شد”.

***

روز چهارم کودتا، روزنامه یی لاند، چاپ دانمارک در مقاله ای با عنوان “تجربه شیلی” سقوط آلنده به دست کودتاگران را چنین توجیه می کند: “دولت لیبرال دموکرات شیلی از روزی که به دست آلنده و سوسیالیست های کمتر لیبرال افتاد، دچار نابسامانی شد تا اینکه حتی سیاست های اقتصادی شیلی هم در جهت مارکسیسم حرکت می کرد. راهی که برای دموکراسی در پیش بود از ورای تئوری های مارکسیستی برآمده بود و سرانجامی جز شکست نداشت. راه سوسیال دموکراسی مارکسیستی به بن بست منتهی می شود.” هم او در بخش پایانی مقاله می نویسد: “کودتا اگر بتواند مردم و دموکراسی را نجات دهد در ذات خود بد نیست. کودتایی که در شیلی رخ داده است از نوع حکومت سرهنگها در یونان نخواهد بود که کودتاگران به دموکراسی پای بند هستند.” این که کودتای سرهنگ ها در یونان که شش سال قبل رخ داده بود با کودتای شیلی چه تفاوتی دارد، نویسنده هیچ چیزی نمی نویسد، اما در عوض از خوانندگان این پرسش را دارد: “اگر در دانمارک، آلنده به قدرت رسیده بود، آیا زندانی نمیشد؟”

***

روزنامه Berlingske Tidende در سرمقاله ی روز هیجده سپتامبر خود ضمن حمله شدید به همه ی آنهایی که آلنده را قهرمان ملی خوانده و کودتای نظامی ژنرال پینوشه را محکوم کرده بودند، اتحادیه کارگران دانمارک و نروژ و کشورهای بلوک شرق (سابق) را کم حافظه خواند. نویسنده مقاله در ادامه می نویسد: “آلنده حتی وقتی که زنده بود به خاطر ناکارآمدی برنامه های سیاسی و اقتصادی اش محبوبیت خود را از دست داده بود و اکنون همه ی کسانی که نابسامانی های اخیر شیلی را فراموش کرده اند، از او به روشی دیگر قهرمان می سازند.”

توصیف پینوشه، در دو روزنامه دست راستی دانمارک؛ یی لاند و برگنسک تیدن واقعا قابل توجه است و قابل مقایسه.

یی لاند در مورد پینوشه می نویسد: “ژنرال پنجاه هشت ساله با قامتی صد و نود سانتیمتر، فرمانده نیروهای مسلح، قوی و مستحکم، شناخته شده برای اصول گرایی نظامی و در عین حال خوش خلق. دانشجویان دانشکده ی افسری که در کلاس های درس نظامی او شرکت کرده اند، می گویند او هرگز حاضر نبود در مورد سیاست بحث کند.”

روزنامه Berlingske Tidende در توصیف پینوشه می نویسد: “او مردی است بلند قامت و قوی، باهوش، با غرور و با صلابت.” علیرغم آنکه او و هم قطارانش با خشونت کامل آلنده و یارانش را به هلاکت رساندند و دولت قانونی منتخب مردم را سرنگون کردند، این روزنامه او را مردی آرام و پر مهر توصیف می کند که بیشتر به امور بازرگانی و تجارت علاقه دارد تا به سیاست و قدرت مداری.

***

 

با وجود شواهد زیادی که دال بر کشتار، دستگیری، شکنجه و فرار از خانه و کاشانه مردم شیلی در دست بود، روزنامه های دست راستی نام برده هنوز هم معتقد بودند که نیروهای نظامی کودتاگر (به قول آنها تعدی علیه بی نظمی) آمده اند تا اقتصاد آشفته کشور را ساماندهی کنند. یازده روز پس از کودتا، روزنامه ی Berlingske Tidende در مقاله ای با عنوان “نظامیان، ناجیان اقتصاد” می نویسد: “نیروهای تازه به قدرت رسیده در شیلی، در گام اول توجه و تلاش خود را متوجه اصلاح اقتصادی کرده اند و تمرکز آنها بیش از هرچیز، اصلاح سیستم مارکسیستی آلنده در جهت و هدایت آن به سوی اقتصاد بازار است. بدیهی است که بازسازی اقتصادی آشفته، پیچیدگی های سیاسی را هم با خود خواهد داشت.” همین روزنامه هیجده روز پس از کودتا و پس از یک کنفرانس مطبوعاتی با شرکت پینوشه و همقطارانش نوشت: “نظامیان شیلی در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کردند که تصمیم به ترک قدرت ندارند و آمده اند تا آینده شیلی را در جهت مثبت و بازار آزاد اقتصاد هدایت کنند.” مقاله نویس روزنامه که دیگران را در روزهای پیش به کم حافظگی متهم کرده بود، انگار خودش حتی مقاله یک هفته پیش خود را که گفته بود نظامیان نیامده اند تا در قدرت سیاسی بمانند، فراموش کرده است، چرا که به این موضوع اشاره ای که نمی کند هیچ بلکه در عوض اضافه می کند که نظامیان در فکر تغییرات بنیادین در قانون اساسی کشور هستند تا مواد قانونی را به نفع نیروهای نظامی، ژاندارمری، ارتش و همه ی آنهایی که به آنها وفادار بوده اند، عوض کنند.

صفحه ی اول روزنامه ی Berlingske Tidende روز بیست و چهار سپتامبر با این تیتر تزیین شده است: “رهبریت نظامیان با دستانی پرتوان و مؤثر”. این مقاله را خبرنگار ناشناس این روزنامه در سانتیاگو نوشته است. او در مقاله خود به کنفرانس های خبری متعدد که در روزهای اخیر برگزار شده اند اشاره می کند و آنچه به نفع کودتاگران است را چنین به خورد خوانندگان می دهد: “ژنرال های شورشی، در کنفرانس خبری از هر نوع فاشیسم فاصله گرفتند و اعلام کردند که سرانجام روزی قدرت را ترک و به غیرنظامیان تحویل خواهند داد”. هم او در ادامه می نویسد: “علیرغم جابجایی قدرت و درگیری های مسلحانه بین وفاداران آلنده با نیروهای کودتاگر در گوشه و کنار کشور، نظامیان با صلابت و قدرت و با احترام به اصول دموکراسی به ایجاد نظم مشغولند. نظامیان تمرکز زیادی بر اصلاح آشفته سوسیالیستی بازمانده از دوران آلنده دارند و معتقدند به زودی بازسازی اقتصادی به سرانجام خواهد رسید.”

مقاله نویس ناشناس این روزنامه با اشاره به اینکه مقامات نظامی شیلی اعلام کرده اند که همه ی دروازه های شیلی به روی جهان باز است و این کشور هیچ زندانی سیاسی ندارد، مقاله خود را ادامه می دهد و اضافه می کند که نظامیان کودتاگر نه به میل خود که به خواست اکثریت مردم شیلی اقدام به دخالت و شورش علیه بی نظمی کرده اند. پینوشه به روزنامه نگاران گفته است که به زودی و پس از سرکوب باقی مانده ی وفاداران آلنده که با تکیه به نظم و قانون انجام می شود، آرامش کشور را فرا خواهد گرفت و درهای اقتصاد شیلی به روی جهان باز خواهد شد. در کنفرانس های خبری برگزار شده، نظامیان اقدامات سخت گیرانه و غیرانسانی خود را به نظم و قانون نسبت دادند و حتی تصمیم خود بر ادامه همین طریق را پنهان نکردند، اما روزنامه نگاران دست راستی انگار که کر بودند تا این اظهارات را بشنوند و در مقالات خود مندرج کنند تا همه ی ابعاد کودتا برملا شود.


منابع:

روزنامه های: Berlingske Tidende و Jylands Posten چاپ دانمارک و واشنگتن پست چاپ آمریکا.