محمد رحیمیان

نوشته ای از یک خواننده:

حدودا یک سال از زمانی که با خواهرم می خندیدم گذشته. سالی که هنوز باور نداشتنش را ندارم. هنوز یکشنبه ها، انتظار شنیدن صدای مهربانش، تمام روزم را به تلخی می برد. بارها می گویم به من زنگ بزن و او نمی شنود. صبح های زیادی گمان می کنم در صندوق پست، نامه ای از او دارم و از او دیگر نشانی نیست. عکس زیبای او کنار میزم می گوید که او بسیار جوان است. جوانتر از آنکه او را دیگر نتوانم در آغوش بگیرم. کسی می گوید او پرواز کرده، دیگری می گوید به راهی رفته که همگان می روند و من اما می گویم او همینجاست.

خواهرم زن زیبا و جوانی بود که برای سلامتی اش حدی متصور نبودم. دونده خوبی بود و هرگز سیگار نمی کشید. آنچه در قامت کلمه راحتی می گنجد بر او برازنده بود و اگر قرار بود به روزهای آتی نگاه کند، از زاویه چگونگی پیشرفت، آن را بررسی می کرد. اغلب تا دیر وقت در آزمایشگاه دنبال راهکارهایی می گشت که بتواند مقاومت سلولهای سالم که خواه ناخواه در معرض شیمی درمانی قرار می گیرند را بالا برد. زمانی که فهمید سرطان ریه دارد برای دیدن طلوع آفتاب، برای لمس کردن فرزندش و برای وداع با هر چه عاشقش بود فقط چند ماه وقت داشت…

امروز او رفته و جای پای خاطرات او در لحظه های تلخ و شیرین زندگی مرا همراهی می کند. شاید از نوشته من احساس کردید من، سرطان را خطی متقاطع با مرگ قلمداد کردم، اما من در جایگاه کسی که به قدر کافی از دست داده ام می خواهم از زندگی بنویسم.

در ماهی هستیم که کمک همگانی برای بیماران سرطانی را می طلبد. بسیاری از کسانی که در این راه دست یاری دراز می کنند در اطرافشان این بیماری را دیده و از اهمیت کمک به آن آگاهند. آمار و ارقام، سنگدلانه به ما می گوید که رشد انواع این بیماری هر روز رو به فزونی است و بشر تلاش می کند تا با توسعه بخشیدن به دانش، راههای درمان آن را بیابد. 

شنیدن حوادث زندگی هر شخص، برای ما شاید عجیب و یا غم انگیز باشد. دیگر آنقدر درگیری ها زیاد شده که کسی توان بیان آنچه بر او می گذرد را ندارد. اغلب فقط کار می کنیم و مشکلاتمان را در صندوقچه کوچک قلبمان، برای خود حفظ می کنیم. بیماری های سخت و یا از دست دادن عزیزانمان، تجربه ای است که کم و بیش هر یک به آن برخورد کرده و یا پیش رو داریم.

 این حاصل زندگی در عصری است که دوندگان آن بی شمارند. همین تلاش خسته کننده ما سبب شده کمتر دوست داشته باشیم، کمتر توجه کنیم، بی حوصله تر شویم و سنگین تر گام برداریم. می خواهیم سلامت باشیم اما معتقدیم فرصت بررسی آن را نداریم. از شیوع سرسام آور بیماری های سخت مطلعیم، اما زمانی برای برنامه ریزی در این خصوص را نداریم. خواهرم در زندگی همیشه به دنبال راهی برای زندگی سالمتر برای همه بود به حدی که بررسی وضعیت سلامتی خودش را فراموش کرد. دوست دارم خوانندگان عزیز بدانند هیچ کاری مقدم تر از بررسی سالانه سلامتی نیست. اگر قرار است چیزی را فراموش کنید بهتر است کارتان باشد تا زندگیتان.

من خواهرم را به دلیل همین فراموشی از دست دادم.

پروانه ابراهیمی

***

بررسی‌های انجام شده نشان داده است که سرطان دومین عامل مرگ و میر در کشورهای پیشرفته و سومین عامل در کشورهای در حال توسعه است. بی هیچ توضیحی اضافه می کنیم که هیچ انسانی نمی تواند جلوی رخدادهایی از این دست را بگیرد، اما ما می توانیم از آن دست افرادی باشیم که مسائل مالی شما را در طول بیماری برطرف می سازد. مطمئناً در زمان بیماری، بیمه بزرگترین حامی است به شرطی که امروز بار دیگر، داستان بالا را مطالعه فرمایید و قبل از بازی سرنوشت، کمربند مالیتان را با اخذ بیمه، محکم کنید.

 

* محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و سرمایه گذاری و عضو انجمن رسمی مشاورین متخصص بیمه و امور مالی کانادا است.

www.insufin.com

www.youtube.com/ sherkatbimeh