تجاوز دسته جمعی گروهی از اراذل و اوباش خمینی شهر اصفهان به زنان و دختران یک میهمانی، باعث شد نام کشورمان بار دیگر بر تارک رسانه های داخل و خارج بدرخشد!
این درخشش وقتی بیشتر شد که امام جمعه کاشمر اطلاع داد که دو هفته قبل از تجاوز در خمینی شهر نیز بیش از ده نفر در روستای (قوژد) از توابع کاشمر در استان خراسان به یک زن روستائی تجاوز کرده اند. (تعداد متجاوزان را تا پنجاه نفر هم نوشته اند)
روز دوشنبه همین هفته هم بی بی سی خبر از یک تجاوز جمعی دیگر داد. براساس این خبر، در یک روستای استان گلستان نیز چهار نفر به پزشک جوانی تجاوزکرده اند.
در مورد تجاوز خمینی شهر، امام جمعه محل فرمودند خانم هائی که مورد تجاوز قرار گرفتند، آدمهای علیه السلامی نبوده اند و این حرف این را می رساند که هرکس علیه السلام نبود می توان به او تجاوزکرد؟!
به نوشته سایت پیک ایران، قوه قضائیه و سایت الف متعلق به احمد توکلی نماینده و رئیس مرکز پژوهش های مجلس نیز، طی اظهاراتی قربانیان تجاوز دسته جمعی در خمینی شهر را مقصر اصلی این جنایت معرفی کرده بودند.
به گفته آنان زنانی که مورد تجاوز قرار گرفتند، با گوش دادن به موسیقی در حریمی خصوصی، اصوات شهوت انگیزی از داخل باغ منتشر ساخته بودند که منجر به تحریک عده ای اوباش و تجاوز آنان به زنان در مقابل بستگانشان شده است.
در مورد تجاوز کاشمر و استان گلستان اما مشکل بزرگی پیش آمده است.
زن روستائی که قربانی تجاوز دسته جمعی در کاشمر شده، نه لباس ستارگان سینما را به تن داشته، نه بی حجاب بوده و نه موسیقی شهوت انگیز پخش می کرده است.
حالا مسئولان مانده اند سرگردان که: خدایا چه خاکی به سرمان بریزیم و گناه تجاوز در کاشمر را به گردن کی بیندازیم؟!
در مورد استان گلستان اما می توان گفت که خانم دکتر موقع تزریق آمپول پنی سیلین، بابا کرم می رقصیده و مریض و چند نفر از همراهانش ناچار شده اند به او تجاوز کنند!
با انتشار خبر این تجاوزات، روان شناسان خارجی که همیشه دنبال سوژه می گردند تا پابرهنه بپرند وسط ماجرا و اظهارنظر کنند، تابلوئی را که ملاحظه می فرمائید، به خبرنگار ما نشان دادند و گفتند بفرما، وقتی دختر و پسرهای تحصیلکرده مملکت تان اجازه ندارند در یک باغچه کنار هم بنشینند و با هم ناهار بخورند، همین میشه دیگه ….
یکی از این روانشناسان می گفت دور نگه داشتن دختر و پسر از یکدیگر از دوران کودکی و عدم رابطه صحیح و سالم بین آنان باعث سرکوب امیال جنسی آنان می شود و هنگامی که در بزرگی با شرایط ازدواج سخت و تحمل ناپذیر روبرو شدند، امیال جنسی سرکوب شده شان در اولین فرصت، به صورتی که خبرهایش منتشر شده، بروز می کند. بعد عکسی نشان خبرنگار ما داد و گفت ملاحظه بفرمائید. زن هم موجودی است مثل مرد، نه شاخ دارد و نه دم . هزار تا زن و دختر نیمه لخت بدون ترس و واهمه از گشت های مختلف اینجا ایستاده اند و هیچ کس هم به آنها تجاوزی نکرده است.
او می گفت در مملکت ما مردها می توانند بروند با زنها گپ بزنند و معاشرت کنند و اگر از هم خوششان آمد، بدون شیربها و جهاز و مهریه، یک زندگی مشترک را آغاز کنند.
حاج آقائی که کنار دست خبرنگار ما ایستاده بود و به حرفهای اون روان شناسه گوش می کرد، از این حرف چنان به وجد آمد که با دمپائی پرید وسط، پنج تا از زنان را سوا کرد و گفت این پنج تا مال من! سپس لباس خانمها را اندکی تغییر داد، درجا آنها را به عقد خود درآورد و با آنها یک عکس یادگاری انداخت که همین زیر می بینید.
وی درپاسخ خبرنگارما که پرسید حضرت آقا چرا هول شدین وچرا پنج تا انتخاب کردین؟ جواب داد عجب سئوالی می کنید ها… دیگران هم آدمند وانصاف نیست که من یکی سهم بقیه مردم را هم تصاحب کنم!
لطف صندوق رای به عوض شدن رائی است که در آن می ریزند!
به گزارش سایت های خبری، مرتضی آقا تهرانی نماینده مجلس و عضو فراکسیون اصولگرایان درگفتگو با خبرنگار خانه ملت، در مورد تقلب احتمالی در انتخابات مجلس هشدار داده و گفته است مردم انتظار دارند همان رائی را که به صندوق انداخته اند از آن بیرون بیاید.
این جناب اصولگرا یقیناً خوب می داند که در کشورهای گرمسیری مثل ایران، رائی که به صندوق انداخته می شود تا وقتی که از صندوق بیرون بیاید دچار فعل و انفعالاتی می شود که طبیعی است و کاریش نمی شود کرد!
ساده ترین مثالی که می توانم برای ایشان بزنم ریختن انگور یا کشمش توی خمره است.
در کشور ما کشمش به آن شیرینی و انگور به آن خوش طعمی را هم وقتی توی خمره می ریزند، هرگز به همان صورت از خمره بیرون نمی آید. یا سرکه می شود یا شراب. پس چگونه می توان انتظار داشت رائی را که مردم به صندوق می اندازند به همان صورت از صندوق بیرون بیاید؟!
جناب آقا تهرانی حرفی زده است که اگر به مرغ پخته بزنی، از خنده روده بر می شود. اصلا لطف صندوق رای به آن است که وقتی رای تو را بیرون آوردند نه رنگ کاغذی که روی آن رای نوشته ای بشناسی، نه اسمی را که نوشته ای برایت آشنا باشد و نه بتوانی خط خودت را پیدا کنی و تشخیص بدهی.
آقای آقا تهرانی حتماً کارهای دیوید کاپرفیلد، شعبده باز مشهور جهان را دیده است. با قیافه و شکل ظاهری اش وارد یک صندوق می شود و به صورت یک دختر مکش مرگ مای سکسی از طرف دیگر بیرون می آید.
بدیهی است اگر به همان صورتی که وارد صندوق می شود خارج شود که کسی برایش تره هم خرد نمی کند و به تماشای شوهایش نمی رود.
اگر در صندوق رای فعل و انفعالی صورت نگیرد، می شود صندوق مادر بزرگ بنده که آت و آشغال های چهل سال قبلش هنوز بهمان صورت مانده!
جوکی که سازمان ملل گفت
شاید شما هم مثل من بارها از خودتان پرسیده باشید جوک ها را کی می سازد؟
یکی از سازندگانش را من امروز شناختم: سازمان ملل متحد!
در خبرها خواندم که: سازمان ملل متحد، حکومت سوریه را به نقص حقوق شهروندانش متهم کرده است!
طرف داره قتل عام می کنه، طی آمار رسمی بیش از۱۱۰۰ نفر در مدتی کوتاه کشته شده اند. هزاران نفر دستگیر شده اند، بیش از ده هزار آواره سوری به ترکیه پناهنده شده اند، هزاران خانه ویران شده و مردم سوریه می گویند بشار اسد دارد طرح زمین سوخته را اجرا می کند، تازه دوزاری سازمان ملل متحد افتاده است که حکومت سوریه حقوق شهروندانش را رعایت نمی کند! بابا ایواله. ساعت خواب. جوک با مزه ای بود!
فارسی شکر است یا انگلیسی؟
کفر آدم از دست این کنفرانس های بین المللی در می آید. ده بیست تا وزیر اسم و رسم دار دور هم جمع می شوند، شروع می کنند به یس یس کردن و نونو گفتن بدون آنکه توجه کنند بعضی از این وزیرها انگلیسی سرشان نمی شود.
ماجرائی که برای سرپرست وزارت نفت خودمان پیش آمد.
حتماً خبر دارید که بعد از۳۶ سال، نوبت ایران شده که رئیس اوپک باشد. انتخاب وزیر نفت به خنس برخورد کرد، آقای احمدی نژاد گفت خودم سرپرستی وزارت نفت را هم به عهده می گیرم و به قول سردار قاسمی، موتور همه شرکت کنندگان را پیاده می کنم و حق شان را می گذارم کف دستشان. ولی کار بیخ پیدا کرد. رهبر موافق نبود، نمایندگان مخالفت کردند و آقای احمدی نژاد ناچار رئیس تربیت بدنی را برداشت و گذاشت سرپرست وزارت نفت. تا اینجای کار همه چیز به درستی انجام شد چون می دانیم که ورزش با نفت هم خوانی و هماهنگی دارد!
بهترین دلیلش هم اینکه آغاسی خواننده ترانه لب کارون، که جوانی بود ورزشکار، نفت فروشی می کرد و آبادانی ها به او نعمت نفتی می گفتند!
مشکل اما از آنجا شروع شد که معلوم شد آقای سرپرست وزارت نفت که حالا رئیس اوپک هم هست، باید انگلیسی حرف بزند.
طفلک متوسل شد به خبرنگار ما که آقا تو یک چیزی بنویس و بگو چرا ما باید انگلیسی حرف بزنیم؟ چرا دیگران نباید فارسی صحبت کنند؟!
خبرنگار ما هم یک نامه نوشت برای وزرای نفت اوپک که چون ما رئیسیم دستور می دهیم شماها فارسی حرف بزنید!
روسای اوپک به التماس افتادند که بخشش از بزرگتره، ایندفعه را شما انگلیسی حرف بزنید، دفعه دیگه چشم . ما به جای یس میگیم بعله!
سرپرست وزارت نفت به ناچارگفت باشه، ایندفعه را یک کاریش می کنم، اما بحث من بر سر اصول است چون وقتی ایران رئیس اوپک می شود سایر نمایندگان دندشان نرم باید فارسی حرف بزنند و باید حالی شان کنیم که فارسی شکر است نه انگلیسی.
با قانع شدن وزرای نفت، ریاست محترم اوپک شروع به انگلیسی حرف زدن کرد آنهم جوری که چشم های همه چپ شد! در لینک زیر انگلیسی حرف زدن ایشان را ببینید و لذت ببرید:
http://www.opec.org/opec_web/en/multimedia/350.htm
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.