مرحله حساس انقلاب
جمهوری اسلامی اینبار در شرایطی متفاوت نسبت به تمام دوره های قبل، ثبت نام از نامزدهای به اصطلاح انتخابات مجلس نهم را آغاز کرده است. نمایش و در عین حال، رقابتی جدی بر سر ادامه دم و دستگاه دزدی و آدمکشی جمهوری اسلامی اینبار میان شخص ولی فقیه و یکی از لجوج ترین دست پرورده هایش که خیال دارد قدرت و نفوذ سیاسی خود و جریان حامی خودش را تا زمان ظهور امام زمان در ایران پابرجا نگاه دارد! او به همراه تمام حامیان پشت پرده یا شناخته شده اش، زیر پرچم “محمدتقی مصباح یزدی” در جبهه “پایداری” گرد آمده تا بالاخره برای فتح کاخ ریاست جمهوری آینده از جانب جریان متبوعش، ابتدا مجلس شورای اسلامی را از چنگ خامنه ای درآورد.
در یک سو خامنه ای که قصد دارد برای فرار از انقلاب و گذار به دیکتاتوری مطلق اسلامی و آنچه خودش تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی نامیده، مجلس پیش رو را از پیروان خالص خود پر کند و در جانب دیگر احمدی نژاد که گفته می شود از همان زمان درافتادن با “حیدر مصلحی”، وزیر اطلاعات، درصدد بوده جریان پشت پرده و ناشناخته ای را از فیلتر گزینش وزارت اطلاعات عبور داده و در مقابله با خامنه ای و تمام مخالفانش در میان “جبهه متحد اصولگرایان” که حول آیت الله مهدوی کنی گرد آمده اند، مجلس آینده را به دست طرفداران “انحرافی”اش بسپارد. انتخاباتی که سازمان مجاهدین خلق انقلاب اسلامی آن را “نمایشی مهندسی شده با نتایجی از پیش معین برای تشکیل مجلسی مطمئن” نامیده است. نمایش سازمان یافته دیگری پس از آن انتخابات مسخره و فرمایشی ریاست جمهوری سه سال پیش که انقلاب سال ۸۸ و کشتارها و شکنجه ها و تجاوزهای پس از آن را رقم زد. نمایشی که قرار است در دایره تنگ و با اینحال بسیار نامتجانس خودی ترین خودی ها و قسم خورده ترین جیره خواران ولی فقیه برگزار شود و با این همه، باز هم با تقلب و هزار و یک کلاهبرداری سیاسی دیگر همراه است و البته ترسی عمیق از امکان “براندازی”! وحشت از “مرحله حساس انقلاب”! شرایطی که در آن ـ به قول مهدی کروبی ـ حاکمان می دانند مردم “قهر” کرده اند و فراتر از آن، عمیقا ناراضی و مترصد سرنگونی کل این بساط نمایشی و مسخره اند. عاملی که باید گفت مدتهاست به یک “چالش امنیتی داخلی” و جدی برای حکومت اسلامی تبدیل شده است.
شهریور ماه امسال نخستین بار این خود خامنه ای بود که وحشت خود را از اینکه انتخابات به چالشی برای امنیت داخلی تبدیل شود، اعلام کرد. خود او و تمام تیم مشاوران و محافظانش خطر را به خوبی دریافته و می دانند با این فقر و ناداری و سرکوب و اختناقی که بیشتر از سی سال و به شکل افسارگسیخته تری در این سه سال اخیر در حق مردم معترض روا داشته اند، اساسا این رژیم امکان برگزاری انتخاباتی را که در آن بتواند حداقلی از آبروی برباد رفته خودش را تأمین کند، از دست داده است. خامنه ای می داند که با وضعیتی که مردم سوریه برای بشار اسد رقم زده اند، فاصله چندانی ندارد و دقیقاً به همین دلیل از همه چیز هراسان است. خود دیکتاتور و تمام مقاماتی که از جانب او اینجا و آنجا نمایندگی اش را بر عهده دارند، بسیار پیشتر و بیشتر از بقیه حکومتیان، همگان را نسبت به خطر براندازی هشدار داده اند. مدتهاست “حیدر مصلحی”، نماینده تام الاختیارش در وزارت اطلاعات که بر سر او با احمدی نژاد درافتاد، دارد در تمام سخنرانی ها و کنفرانس های خبری اش از این می گوید که دشمنان جمهوری اسلامی قصد دارند پروژه براندازی خود را که در سال ۸۸ نتوانستند به سرانجام برسانند، در انتخابات اسفند ماه عملی کنند و اینکه این انتخابات حساس ترین انتخابات در عمر جمهوری اسلامی است و “جریان انحرافی”، “سران فتنه”، “ساکتین فتنه” و غیره می خواهند در مقابل ولی فقیه بایستند. خامنه ای و تمام فرماندهان و سرداران سپاه و بسیج خطر واقعی را به خوبی دریافته اند که چگونه با تمام ادعاها و تبلیغات و دروغ های بی شرمانه شان، ساز و کار حکومت اسلامی و در رأس آن دم و دستگاه بیت ولایت فقیه از همه طرف نشت کرده، دوستان و حامیان دیروزش برانداز شده و از این پس فقط می تواند و مجبور است هرچه بیشتر آن اشتهای سیری ناپذیرش را در دزدی و آدمکشی و جنایت و شیادی به رخ مردم بکشد. به همین دلیل هم هست که “محمد علی جعفری”، فرمانده سپاه پاسداران از “مراحل حساس” انقلاب سخن می گوید و اینکه “ماهیت انقلاب اسلامی به مراحل حساسی رسیده و در نتیجه حفاظت از این پدیده کار بسیار سختی است”!
آیت الله سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه و حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای در روزنامه “کیهان” نیز چند روز پیش همین نگرانی ها را به زبان دیگری بیان کردند. آیت الله سعیدی در یک کنفرانس خبری ضمن اشاره به مسئله “براندازی دشمنان” توضیح داد که “در حقیقت آنها به دنبال این هستند که افرادی را که می دانند رد صلاحیت می شوند در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کنند تا پس از رد صلاحیت شدن، از این فرصت استفاده کنند و انتخابات را به چالش امنیتی بکشانند”. دغدغه ای که حسین شریعتمداری هم در آن سهیم بود و به تمام اصولگرایان نسبت به “وسعت دادن حوزه نقد تا جایی که کلیت نظام و ارکان آن را هدف بگیرد” هشدار می داد.
تمام این مقامات درست می گویند و همه شان آن خطر واقعی را که تهدیدشان می کند، به خوبی شناخته اند. ترس حاکمان مذهبی و شرایط ویژه نمایش انتخاباتی پیش رو، به این دلیل است که تمام جهانیان پس از افتضاح انتخاباتی سه سال پیش دیدند که چگونه اعتراضات مردم و جوانان به دیکتاتوری و نمایش انتخاباتی در ایران، الگوی انقلاباتی گشت که در سال ۲۰۱۱ چهره جهان را برای همیشه تغییر دادند. انقلاباتی که می بایست ــ و به نفع تمام مردم جهان است ــ در ادامه با سرنگونی حکومت جنایتکار بشار اسد در سوریه و رژیم اسلامی در ایران ــ هر دو بمثابه ستون فقرات و محافظان و نگاهبانان اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در منطقه ــ تکمیل شوند و همین، ترس و وحشت واقعی تمام اینهاست. اگر بخشی از این اظهارات ناشی از تلاش اینها برای گرم کردن تنور انتخابات است، بخش مهم و دلیل اصلی اش ترس از همان بلایی است که بر سر دیکتاتوری های منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا آمد. ترس از تبدیل شدن انتخابات به بهانه ای است که اینبار دیگر بتواند کمر رژیم مذهبی در ایران را بشکند و یکبار دیگر راه نشان دهد به تمام آن انقلاب هایی که بساط دیکتاتوری ها را پایین کشیده، اما با نفوذ و دخالت ضدانقلاب در نیمه راه متوقف شده اند! وحشت از مردم، زنان، جوانان و کارگرانی است که بیشتر از سی و دو سال شکنجه و تجاوز و پرونده سازی این مقامات را تجربه کرده اند و دیگر حکومت اسلامی نمی خواهند. این حکومت مذهبی را که از دست ها و انگشتان مقاماتش دزدی و خون و نکبت می بارد و با ابتدایی ترین خواسته ها و حقوق انسانی سر ناسازگاری دارد، نمی خواهند و حکم به رفتنش داده اند!