شهروند ۱۲۱۷ ـ پنجشنبه ۱۹ فوریه ۲۰۰۹
چقدر این ضرب المثل فارسی به قول آن دوست بزرگوار من “عین جنس در محل است”. همین ضرب المثل معروف که هر کدام بارها به کارش برده ایم؛ “بزرگی به عقل است نه به سال”. جمهوری اسلامی با اینکه سی سالش شده و با اینکه سی سالگی اش را جشن گرفته، اما همچنان همان نادان پیشین است.
فشاری که بر خانواده ی قربانیان گورهای دسته جمعی خاوران ــ برای از بین بردن این تنها یادگار آن عزیزان ــ تحمیل می شود، تعطیل و توقیف و تهدید انجمن ها و نشریات دانشجویی و غیر دانشجویی، هجوم به حقوق زنان، جوانان و حتی روحانیون مخالف از نوبرهای تصمیمات رژیم است.
اما از همه ی اینها بدتر کارزار غیربشری است که رژیم در مقابل هموطنان بهایی ما به راه انداخته است. در مملکتی که عوامل همیشه در صحنه ی رژیم بدون هیچگونه تشویق و تحریکی هر چند گاه یک بار به کار و روزگار بهائیان یورش می برند، و با اتهام های بیهوده ای که مقامهای قضایی حکومت بر بهاییان وارد می کنند، باید بیش از هر زمانی نگران احوال این هموطنان مظلوم بود.
رفتار غیرانسانی حکومت در این سی ساله گروههای گوناگونی از ایرانیان را شامل شده است، اما آنچه بر بهائیان ایران روا داشته می شود حتی با معیارهای ارتجاعی خود همین حکومت هم همخوانی ندارد. رژیم فراموش کرده است که بنابر شرع اسلامی که مدعی اجرای اصول آن است، دیگر بهائیان مرتد و مسلمانان تغییر دین و مذهب داده نیستند. بهائیان امروز ایران بهائی زاده اند و طبق باورهای اسلامی هم دیگر نباید تهدید و تعقیب شوند.
از همه مهمتر در اصل چهاردهم قانون اساسی حکومت آمده: “دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند…” در حالی که این اصل حتی درباره ی آنان که مذاهبشان در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده رعایت نمی شود چه برسد به بهائیان.
آن چه بر ما ایرانیان برون و بیرون کشور رواست، این که در برابر ستمی که به هموطنانمان می شود سکوت نکنیم. هر کدام به قدر بضاعت خویش بکوشیم تا حقوق شهروندی و حرمت های انسانی همه ی ایرانیان حفظ شود، بی حرمتی و نادیده گیری حقوق هر کدام از هموطنان ما به کل حیثیت آن میهن و مردم لطمه خواهد زد. رژیم جمهوری اسلامی رفتنی است، اما آنچه ماندگار است و مسئولیت و مراقبت همه ی ما را می طلبد، ملت و فرهنگ و فرهیختگی است که ما ایرانیان ادعای آن را داریم. نمی شود مردمی خود را اهل فکر و فرهنگ و فرهیختگی بدانند و در برابر دیدگانشان گروهی از مردمان همان سرزمین از کمترین حق زندگی و شهروندی برخوردار نباشند.
بکوشیم هر گونه مقدورمان است به ظلمی که در سرزمین ما بر پاره های جانمان در گوشه گوشه ی آن میهن زخمی می رود اعتراض کنیم. واکنش هر کدام ما هر چند کوچک، هر چند محدود، هر چند قطره ای از دریا، بی گمان نقش و رنگ و اثر خود را خواهد داشت. یکی از بسیاران برهان های عقب ماندگی و ادامه ی ارتجاع در میهن ما همین است که ما مردم نقش و سهم خویش را ناچیز می شماریم. در هر امری حضور و حمایت و همدلی یکایک ماست که قطره قطره جمع خواهد شد، وگرنه دریا ره به دریا خواهد برد.
در اعتراض به یورش همه جانبه رژیم به دانشجویان، زنان، کارگران، جوانان و بویژه بهائیان از هیچ اقدام انسانی به سود رعایت حقوق بشر در ایران خودداری نکنیم.
باشد که ایرانیان در فردای آزادی و آبادی ایران شرمنده ی روی هم به دلیل نادانی حکومتهای عقب افتاده و ارتجاعی و اعمال غیربشری آنان نشوند.