فرح طاهری
گزارشی از فعالیت های بنیاد پریا
مهندس احمدرضا تبریزی می گوید: پدرم کار خوبی در ایران داشت و همیشه فعال بود. وقتی والدینم را به اینجا آوردم، پدرم دوست داشت همان تحرک همیشگی را داشته باشد، ولی محیط ناآشنا، دوری از دوستان و فامیل، و مسائل سن و زبان تماما او را فرو کشید و افسردگی به سراغش آمد تا اینکه چند سال پیش فوت کرد.
وقتی به کامیونیتی سنتر چینی ها در مارکام میرفتم، می دیدم آنها مرکزی دارند برای خودشان که در طبقات دوم و سوم آن سالمندان جا داشتند. یک طبقه آنها که سرحال بودند و از عهده کارهای خودشان برمی آمدند، با یکدیگر حرف میزدند، بازی های جمعی می کردند و خلاصه برنامه هایی برای سرگرمی شان وجود داشت. طبقه دیگر هم سالمندانی بودند که از عهده مواظبت از خودشان برنمی آمدند. آنها هم پرستار داشتند و روزهای تعطیل فرزندانشان به دیدارشان می آمدند. آنها از امکانات مهدکودک مجانی طبقه همکف مرکز استفاده می کردند، بچه هایشان را به آنجا می سپردند و خود در کنار پدر و مادر ساعاتی می نشستند و درددل می کردند.
همیشه فکر می کردم اگر ما ایرانیها هم مرکزی مثل اینها داشتیم، سالمندانمان اینهمه تنها نبودند. جوانانمان مرکزی برای جمع شدن و آشنایی و تفریحات سالم داشتند. کنسرت ها و برنامه های فرهنگی مان را در سالن مرکز خود برپا می کردیم بجای آنکه با هزینه های گران از سالن های دیگر استفاده کنیم.
با همین فکر بود که مهندس تبریزی ایده تاسیس بنیاد خیریه پریا را عنوان کرد و با همکاری خانمها دکتر فهیمه مرتضوی و زرین محی الدین آن را در نوامبر ۲۰۰۱ بنیان گذاشت.
“پریا تریلیوم” یک بنیاد خیریه رسمی است که به منظور رفع نیازهای گوناگون جامعه مهاجران ایرانی در کانادا زیر شماره ۸۸۶۳۳۶۴۱۱RR0001 با محدوده فعالیت در سراسر کانادا به ثبت رسیده است.
هدفهای نخستین بنیاد خیریه پریا تریلیوم، ایجاد فضا و تهیه امکانات ضروری جهت ارائه خدمات فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی، تفریحی، ورزشی و غیره به جامعه ایرانیان مقیم تورنتو و همچنین دیگر فارسی زبانان کشورهای همسایه، بویژه شهروندان ارشد و جوانان و نوجوانان و در زمینه گسترده تر ایجاد مرکز و سازمانی است که به مفهومی دیگر “خانه ایرانیان” در جامعه مهاجرت باشد.
ظرف ۹ سال، این ایده راه خود را از رویا به واقعیت طی کرده است و یک گام دیگر مانده تا ایجاد “خانه ی ایرانیان” و در این راه یک جشن همیاری مالی در تاریخ ۵ جون ۲۰۱۰ در اینترنشنال سنتر برگزار خواهد شد که با گزارشی که در زیر خواهد آمد، امیدواریم ایرانیان مشارکت شایسته ای در آن داشته باشند.
گشت و گذاری در بنیاد پریا
جمعه ۲۳ اپریل به بنیاد پریا رفتم تا ضمن گشت وگذار در این بنیاد با اعضا، داوطلبان و مدیر اجرایی بنیاد گفت وگو کنم.
در این روز برنامه ارشدان برگزار می شد. دکتر حیدری در حال توضیحات پزشکی بود. ارشدان در حال ناهار خوردن و داوطلبان نیز در کار رتق و فتق امور.
از کتابخانه شروع کردم. مسئول کتابخانه، خانمی که بیش از هفت ماه است به طور داوطلبانه هفته ای یک روز در پریا حضور دارد، می گوید: تقریبا ۲۵۰۰ جلد کتاب فارسی داریم که اعضای پریا می توانند به طور رایگان از آنها استفاده کنند. ولی چیزی که هست این که کتاب ها کهنه است و از کتاب های تازه منتشر شده در ایران کمتر در اینجا کتابی هست. تقاضا می کنیم هر کس که به ایران می رود یک کتاب تازه با خود به همراه بیاورد و به پریا هدیه کند. تمرکز هم بیشتر روی رمان و داستان است و بعد شعر و تاریخ و روانشناسی عمومی.
او می گوید: استقبال از کتابخانه بسیار خوب است و حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر فقط روزهای جمعه مراجعه کننده داریم.
در ادامه با تعدادی از داوطلبان و اعضای بنیاد گفت وگو کردم.
خانم شالچی ـ داوطلب: از روزی که بنیاد پریا افتتاح شده من در بخش های مختلف همکاری دارم. امیدوارم با همکاری ایرانی ها این مرکز به خانه ی امیدی برای همه ایرانی ها تبدیل شود.
پوران صفایی: عضو پریا هستم و روزهای جمعه برای استفاده از برنامه ها از جمله بازی بینگو و تخته نرد و شنیدن سخنرانی ها به اینجا میام. از کلاس های مختلف پریا هم استفاده می کنم. امیدوارم مردم در حفظ اینجا همه همکاری کنند.
عطاءالله شمالی: کارمند پریا هستم و هفته ای سه روز اینجا در بخش تدارکات همکاری دارم. از کلاس های مختلف پریا، موسیقی، نقاشی، زبان انگلیسی در سطوح مختلف، زبان فارسی برای انگلیسی زبان ها، کامپیوتر و … ایرانی ها بسیار خوب استقبال می کنند. ما به یک خانه ی ایرانیان نیاز داریم تا در میان سایر کامیونیتی ها سربلند شویم.
سعید به بین: من عضو بنیاد پریا هستم. پریا جایی ست که ایرانیان به عنوان یک باشگاه از آن استفاده می کنند. کسانی که در خانه تنها هستند اینجا می توانند ساعاتی را با هموطنان خودشان در تماس باشند و جنبه هایی از فرهنگ ایران را تجربه کنند. امیدوارم پریا بیشتر به کارهای اطلاعاتی و فرهنگی بپردازد و از افراد مطلع در زمینه های فرهنگی و یا پزشکی برای ایراد سخنرانی، یا برگزاری پنل به صورت مداوم و نه گهگاه استفاده کند. کلاس های کامپیوتر از کارهای بسیار خوب پریاست. باید سعی کرد حتما چنین مکانی پا برجا بماند و برای پراکنده نشدن افراد، وجود یک جای دائمی حتما لازم است.
جعفر نشاط: امروز در حال پیاده روی بودم که دیدم در پریا باز است. آمدم تو و پرس و جو کردم در مورد برنامه هاش و همین امروز عضو شدم و رفتم تخته نرد خودم را هم از خانه آوردم و دارم با آقای یگانه بازی می کنم و تا اینجا هم که باخته ام. از ساعتی که آمدم اینجا خیلی لذت بردم، دوستان قدیم را دیدم و دوستان جدید پیدا کردم. این جور محیط ها باعث میشه که روابط بین ایرانیها بیشتر بشه.
بیوک انصاری: سه سال است عضو پریا هستم. در برنامه ها شرکت می کنم و هر کاری که از دستم بربیاد برای بهبود بخشیدن به برنامه ی پریا آمادگی دارم و الان هم پی برنامه ای هستیم که شب های دوشنبه برگزار کنیم که برنامه های تفریحی برای سالمندان است.
او که یکی از سخنرانان برنامه ی روز جهانی زبان مادری در پریا بوده و شعرهایی به ترکی و فارسی خوانده، در پاسخ به پرسش میزان استقبال آذری ها از بنیاد پریا، می گوید: من آمار ندارم، ولی وقتی در برنامه ای می گوییم ترک ها دستشان را بالا ببرند، می بینی بسیاری دستشان را بالا می برند. به هر حال ما اینجا ترک و فارس و گیلانی و مشهدی و مازندرانی نداریم، ما اینجا همه ایرانی هستیم. من اینجا رو خونه ی خودم می دونم. همه جور سرگرمی برای ما اینجا فراهمه. من الان کلاس کامپیوتر اسم نوشتم و خیلی برام مفید بود.
ما ایرانیها فکر می کنیم همیشه باید بهمون سرویس بدن و عادت نکردیم خودمون هم همکاری کنیم. اینجا ما باید سرویس بدیم نه اینکه منتظر سرویس گرفتن باشیم.
شیرین تحویلداری: از همان اول که اینجا باز شد، عضو بنیاد پریا هستم. از برنامه های روز جمعه خیلی استفاده می کنم هم تفریحی و آموزشی. اگر انتقادی باشه و به هیئت مدیره منتقل می کنیم سریع رسیدگی می کنند. مردم باید به پریا کمک کنند چون بدون کمک نمی تواند روی پا بایستد.
منوچهر ناصحی ـ از بنیانگزاران مدرسه فارسی در تورنتو به همراه آقای بهرام پارسی: بنیاد پریا نسبت به تمام گروه ها و انجمن های ایرانی تا حالا بهتر از همه بوده و علتش هم این است که اینجا رئیس بازی نداره و این یک حسن بزرگ است. خیلی محیط خودمونی ست و همه با هم رفیق هستند و هیچ کس اختلافی با دیگری نداره و برنامه هاشون هم متنوع است و برای هرکسی طبق ذوق و علاقه اش برنامه هست.
آرزوی من این است که اینجا سرپا بمونه و به هدف اصلیمون که ایرانیها زیر یک سقف جمع شوند، برسیم.
مهناز صدیقی: از سال ۲۰۰۷ در پریا به صورت داوطلب همکاری دارم. کسانی که اینجا می آیند اکثرا با ما داوطلبان همکاری می کنند، ولی بعضی ها متوجه نیستند که اینجا داوطلبان پول نمی گیرند و بهتر است کارهای شخصی خود را انجام دهند و منتظر داوطلبان نمانند.
انتظار من این است که برنامه های روز جمعه بیشتر متنوع باشد، چون مردمی که اینجا می آیند از تنهایی خانه فرار می کنند تا در یک محیط شادتری با دوستانشان به سر ببرند.
گفت وگو با دکتر محمد تاج دولتی مدیر اجرایی پریا
بعد از گشتی در پریا، به سراغ محمد تاج دولتی مدیر اجرایی پریا می روم و از او می خواهم بدون سئوال و جواب، خودش سابقه ای از بنیاد و آخرین اقداماتی که انجام شده بدهد. می گوید:
اوایل سال ۲۰۰۷ که قرار شد آپارتمانی رو که از سوی چند تن که در پروژه ساختمانی بودند و به پریا اهدا شده بود، بفروشیم تا بتوانیم هزینه ی راه اندازی جایی را بدهیم و سابقه ی فعالیت اجرایی و خدمات رسانی به کامیونیتی پیدا کنیم تا براساس آن برویم و تقاضای کمک مالی (گرنت) از سازمان های کانادایی کنیم، به دنبال جایی بودیم که به محل سکونت بیشتر ایرانیها نزدیک (نورت یورک و ریچموندهیل) باشد. اجاره بسیار گران بود و امکان نداشت. در این شرایط Liberty Development آقای درویش و دوستان دیگر پریا، این محل فعلی را به صورت رایگان در اختیار ما قرار دادند که ما فقط پول آب و برق و تاسیسات را بدهیم. ما توانستیم این فضا که قبلا فروشگاه لباس و سوپرمارکت ایرانی بود را با حداقل هزینه ها، بازسازی کنیم و این بدون همکاری همه ی افراد کامیونیتی که در رشته های مختلفی کار می کردند و ساعات تعطیل خودشان را در اختیار ما گذاشتند، امکان پذیر نبود. آقایی ۶۵ ساله، شش روز در هفته کار میکرد و روزهای یکشنبه، تنها روز تعطیلش را می آمد اینجا تا در و پنجره ی اینجا را درست کنه، لوله کش و نقاش، برقکار و پرده و همه همینطور درست شد. بسیاری وقتی هدف بنیاد را می فهمیدند می گفتند خوب فردا خودمون می خواهیم استفاده کنیم. و اطمینان کردند و قدم پیش گذاشتند.
اینطور بود که از ۲۲ دسامبر ۲۰۰۷ اینجا شروع به کار کرد. ولی در این مدت چون می دانستیم موقتی ست به فکر پیدا کردن جایی بودیم. حدود هشت، نه ماه پیش متوجه شدیم که این پلازا در سال ۲۰۱۰ قرار است تبدیل به یک پروژه ی ساختمانی شود. به ما اعلام کردند که ما تا آخر سپتامبر باید محل را تخلیه کنیم. بیشتر در تکاپو افتادیم. چندین جا پیدا شد. ساختمان مناسبی پیدا شده که در حال مذاکره هستیم.
تا آغاز سال ۲۰۱۰ که ما توانستیم برای اولین بار یک گرنت از وزارت مهاجرت و انتاریو تریلیوم بگیریم، تمام هزینه های ما از محل فروش آن آپارتمان و فاندریزینگ های کوچکی که داشتیم و کمک های مردمی تامین می شد. هزینه هایی چون آب و برق و مواد مصرفی، و حقوق و …
حالا تصمیم گرفته ایم که یک فاندریزینگ بزرگ انجام دهیم که قرار است در آن زمان تمام کامیونیتی بسیج شود و بیایند کمک کنند. ما الان شناخته شده هستیم. لیست فعالیت هایمان را هر هفته در نشریات می بینید. بالای ۷۰۰ عضو فعال داریم. حق عضویت برای زیر ۶۵ سال ۲۰ دلار در سال و بالای ۶۵ سال ۱۰ دلار است. این درآمدی برای ما نیست بلکه بیشتر برای آمار و نظم داشتن بنیاد است. ما در مقابل کمک های مالی رسید مالیاتی می دهیم چون پریا مثل سایر سازمان های خیریه هر ساله تمام فعالیت مالی اش توسط اداره مالی کانادا کنترل می شود. به همین دلیل ما باید حساب و کتاب شفاف داشته باشیم.
دکتر تاج دولتی در خصوص دو کمک مالی که به تازگی به پریا اختصاص یافته توضیح داد:
از طرف دولت هر ساله پولی به انتاریو تریلیوم فاندیشن داده می شود و این سازمان مسئول پخش کردن این پول بین سازمان هایی ست که دارند بخشی از کار دولت را انجام می دهند. و وقتی هم پولی داده می شود دقیقا مشخص می کنند که برای چه منظوری باید استفاده شود. گرنت انتاریو تریلیوم فقط باید برای امور اجرایی یعنی برای حقوق کارمندانی که در بخش حسابداری، اداری و خدماتی کار می کنند، استفاده شود. این را تأکید می کنم به این خاطر که پس از گرفتن این گرنت تقاضاها و انتظارات بالا رفته. بعضی ها زنگ می زنند و کمک ها و سرویس های مختلفی می خواهند که ما نداریم. مثلا خانمی زنگ زد و گفت سرویس تنظیم وصیت نامه شما چه روزهایی ست؟ حتما ایشان فعالیت های پریا را نمی شناخته و شنیده که دولت پولی داده پس باید از این کارها هم بکنیم. بودجه ای که از وزارت مهاجرت فدرال گرفتیم طبق تقاضای ما برای کلاس های آموزش کامپیوتر، کلاس گلسازی و کلاس آشپزی داده شد. در عمل کلاس کامپیوتر بسیار موفق بود و استقبال بسیار بالا که الان سومین دوره کلاس های کامپیوتر را داریم می گذرانیم. اغلب کسانی که به این کلاسها آمدند به هیچ وجه کار با کامپیوتر را نمی دانستند ولی الان می آیند و تقاضا می کنند که از اینترنت استفاده کنند تا مثلا بروند توی یوتیوب و یا با بچه ها و اقوامشان ایمیل رد و بدل کنند. در عوض از کلاس گلسازی استقبالی نشد، و ما از وزارت مهاجرت اجازه خواستیم که بودجه ی آن کلاس را به کلاس کامپیوتر اختصاص دهیم و آنها پذیرفتند بودجه ی آن دو کلاس به این اختصاص پیدا کند. بنابر این دقیقا باید بودجه صرف کاری که آنها گفته اند، بشود.
مدیر اجرایی پریا در توضیح تعداد کارمندان پریا گفت:
پریا یک کارمند نیمه وقت برای هماهنگ کردن برنامه ها (خانم کبیری)، دو همکار نیمه وقت (آقایان شمالی و ولی نسب) در بخش سرویس دهی دارد و خود من هم کارمند تمام وقت هستم و این حداقل پرسنلی ست که اینجا را می شود با آن راه برد و در مقایسه سازمان های شبیه ما ده، پانزده کارمند تمام وقت دارند. در سایر زمینه ها از افراد داوطلب استفاده می کنیم.
دکتر تاج دولتی در مورد برنامه همیاری مالی در پیش رو می گوید:
برنامه فاندریزینگ در اینترنشنال سنتر روز پنجم جون برای این است که حداقل پولی را جمع آوری کنیم تا بتواند نقطه ی شروعی برای داشتن یک مکان دائمی برای پریا باشد. ما به گرفتن اسپانسرهای بیشتر امیدواریم. در جامعه ی ما افرادی با توان اقتصادی بالا بسیار وجود دارد و به راحتی همین کامیونیتی ایرانی می تواند سه چهار کامیونیتی سنتر داشته باشد، و ما نسبت به خیلی از کامیونیتی ها مثل سودانی ها، سومالیایی ها، افغان ها و … خیلی خیلی عقب هستیم. چینی ها چهار کامیونیتی سنتر در چهار نقطه ی شهر دارند با تأسیسات و امکانات بی نظیر مراکز نگهداری کودکان، سالمندان، سالن های ورزشی و سالن های جلسات و برنامه های مختلف، رستوران و با ده ها کارمند و سالی بیست میلیون بودجه.
بنابراین فاندریزینگ قدم اول است تا تعدادی از افراد باور کنند تا بخشی از توانایی مالی خودشان را در اختیار جامعه ی خودشان بگذارند.
شاید باید این دیوار بی اعتمادی بین آنها که توانایی مالی دارند با آنها که فعال اجتماعی هستند، از بین برود، تا ما هم بتوانیم به این هدف دست پیدا کنیم. خوشبختانه چیزی که پریا از اول تا الان روی آن تاکید داشته شفافیت در امور اجرایی و شفافیت در امور مالی بوده است.
دکتر تاج دولتی در مورد برنامه هایی که در پریا برگزار می شود، می گوید:
بسیاری از سازمان ها می آیند اینجا با حداقل هزینه برنامه هایشان را اجرا می کنند، منتها این برنامه ها نه ماهیت مذهبی داشته نه ماهیت سیاسی فقط برنامه های فرهنگی، هنری، اجتماعی و ورزشی مثل بقیه کامیونیتی سنترها. و تا حالا هم رعایت شده و همه با باورها و مذاهب و عقاید سیاسی مختلف می آیند اینجا در کنار هم می نشینند. بارها از ما ایراد گرفته اند که چرا پرچمی که در سالن گذاشته اید یک طرف پرچم کاناداست و یک طرف پرچم سه رنگ بدون هیچ نشانه ای، و پاسخ ما این است که اتفاقا اصرار داریم که فقط این سه رنگ باشد چون نقطه مشترک همه ایرانیان است، بقیه ممکن است سر آن نقش وسط مشکل داشته باشند. اینطوری کسی نمی تواند ایرادی بگیرد. ما در بین اعضایمان مسلمان، بهایی، مسیحی، کلیمی، زرتشتی و بدون دین و مذهب هم داریم و این باعث خوشحالی ماست.
دکتر تاج دولتی درخصوص نگرانی بسته شدن موقت پریا گفت:
بسیاری با شروع پروژه ساختمانی این مکان فعلی، نگران عدم ادامه ی پریا هستند، ولی باید بگویم فعالیت پریا مسلماً ادامه خواهد داشت حالا شاید یک جای کوچکتر و فشرده تر.
مدیر اجرایی پریا در پایان انتظارات این بنیاد را از ایرانیان برشمرد:
از مردم انتظار داریم بیایند و پریا را ببینند. از امکاناتش استفاده کنند. به اطرافیانشان معرفی کنند. وقت و تخصصشان را در اختیار اینجا بگذارند. لزوما نباید کمک مالی باشد. اینجا را خانه ی خودمان بدانیم و فرهنگ مشارکت در کارهای اجتماعی را گسترش دهیم.
کنفرانس مطبوعاتی اعضای هیئت مدیره پریا
روز شنبه ۸ می ۲۰۱۰، احمدرضا تبریزی، ماندانا معتمدی، امیر مزینانی، مهرداد آرین نژاد و بهنام اصفهانی زاده اعضای هیئت مدیره بنیاد پریا در یک کنفرانس مطبوعاتی شرکت کردند تا جامعه ایرانی تورنتو را در جریان آخرین اقدامات بنیاد خیریه پریا قرار دهند. خانم مارال مسعودی از دیگر اعضای هیئت مدیره در این جلسه غایب بود و خانم دکتر مرتضوی از بنیانگزاران پریا هم در خارج از کشور به سر می برد.
در این جلسه مسئولان بنیاد پریا به پرسش های سعید سلطانپور از تلویزیون آی تی سی و خبرنگار شهروند پاسخ دادند.
در آغاز هر یک با معرفی کوتاه خود، قصد خود را از حضور در هیئت مدیره بنیاد اعلام کردند.
دکتر امیر مزینانی از همان آغاز تشکیل بنیاد پریا یعنی نوامبر ۲۰۰۱ در کنار مسئولان بنیاد بوده و تا به امروز نیز ادامه داده است.
مهرداد آرین نژاد یک سال است که به هیئت مدیره پیوسته و می گوید، تا ما (ایرانیان) جایی از خودمان نداشته باشیم هیچ کار جدی نمی توانیم انجام دهیم.
مهندس احمد تبریزی بنیانگزار بنیاد پریا به کوتاهی از تأسیس بنیاد با همراهی خانم ها دکتر مرتضوی و زرین محی الدین گفت. او موفقیت های بنیاد را زیاد خواند اما تاکید کرد که این دستاوردها در مقابل نیاز جامعه ناچیز بوده است.
ماندانا معتمدی که از اولین روز شکل گیری پریا با هیئت مدیره همکاری داشته، می گوید: هدفم از این حضور این است که خانه ای داشته باشیم تا ایرانی ها دور هم جمع شوند و زبان و فرهنگ و ادبیاتمان را حفظ کنیم. اگر به انجام برسد با کمک همه افراد جامعه یکی از اولین شهرهایی در دنیا خواهیم بود که ایرانی ها توانسته اند یک کامیونیتی سنتر داشته باشند.
بهنام اصفهانی زاده یک سال است به هیئت مدیره پریا پیوسته. او به فاندریزینگ در پیش بسیار امیدوار است و اینکه نقطه عطفی باشد برای جامعه ی ایرانی.
آقای تبریزی در پاسخ به پرسشی در مورد جلب اعتماد جامعه گفت:
ما از روز اول گفتیم سازمان پریا غیر سیاسی و غیرمذهبی ست. برای ما ایرانی بودن مطرح است.
در مورد اعتماد درخصوص مسائل مالی، پریا بنیاد خیریه است و باید به سازمان Revenue Canada جوابگو باشد. ما حساب و کتاب داریم و لیست تمام افرادی که از ۲۰ دلار به بالا کمک مالی کرده اند با مبلغی که داده اند، در محل پریا نصب شده و همین ها در سایتمان هم هست.
در ادامه بنیانگزار پریا، به دو کمک مالی که اخیرا از طرف دولت (انتاریو تریلیوم و وزارت مهاجرت فدرال) به پریا داده شده، اشاره کرد.
در خصوص همیاری مالی جامعه ایرانی، مهرداد آرین نژاد توضیح داد: نقطه عطف همیاری مالی جامعه ایرانی جشنی است که پنجم جون با حضور دکتر مریدی و به گردانندگی آقای ماز جبرانی قرار است برگزار شود ولی این یک کمپین است و ادامه خواهد داشت.
او افزود: تا به حال ۳۰۰ هزار دلار پول جمع شده و یک مقدار هم از طرف ICCC که قرار است به ما ملحق شود، اضافه خواهد شد و تقریبا ۵۰۰ هزار دلار می شود که برای پیش پرداخت خرید یک ملک می توان هزینه کرد.
پس از آن اگر هر ایرانی یک دلار، ده دلار و یا هر چقدر که در توان دارد کمک کند، برای پرداخت اقساط، این مرکز که با دلارها و سنت های همه درست شده، با ارزش تر خواهد بود.
در ادامه آرین نژاد از افراد سرشناس چه سیاستمدار و چه دانشگاهی که از این بنیاد حمایت معنوی کرده اند، نام برد.
عضو هیئت مدیره پریا در خصوص اعتماد مردم به این بنیاد گفت: اگر من می خواستم بررسی کنم تا ببینم باید اعتماد کرد یا نه، اول می دیدم که هیئت مدیره اش چه کسانی هستند، آیا شناسنامه ی اجتماعی دارند و شفاف هستند؟ دیگر اینکه به عملکرد آنها نگاه می کردم. ظرف دو سال گذشته خدماتی که پریا به جامعه ی ایرانی داده، در سایتش دیده می شود. دیگر اینکه پریا یک سازمان خیریه ی ثبت شده است و مسائل مالی اش هم مجبور است شفاف باشد.
دکتر مزینانی در همین خصوص افزود: زمانی که ما در هیئت مدیره شروع به کار کردیم، همه به یکدیگر اعتماد کردیم، و همکاری صمیمانه ای با هم داشتم و الان هم جامعه دارد نتیجه این اعتماد را می بیند.
امیر مزینانی که مسئول وب سایت پریا نیز هست، میزان مراجعه به این سایت را ۷۰هزار نفر در ماه اعلام کرد. او گفت، ما سعی می کنیم مرتب سایت را به روز کنیم. در این سایت ۲۵۰۰ عکس و ۱۸۰۰ وب پیج وجود دارد.
آقای تبریزی توضیحات دیگری را اضافه کرد و گفت: بعضی ها می گویند چه نیازی به خانه ایران در کانادا داریم و می بایستی مثل بقیه از بنیادها و نهادهای کانادایی استفاده کنیم. باید بگویم حل شدن در یک جامعه و یا یک فرهنگ تکامل نیست، یادگیری نکات مثبت و تاثیر متقابل گذاشتن تکامل است.
بهنام اصفهانی زاده در مقایسه جامعه ایرانی تورنتو با سایر جوامع گفت: می گویند جامعه ایرانی اینجا حدود ۱۵۰ هزار نفر است. جامعه ی ارمنی تورنتو ۱۵ هزار نفر هستند و ظرف ۲۰ سال گذشته چهار کامیونیتی سنتر ساخته اند، زیرا همه ی این ۱۵هزار نفر خود را در این کار متعهد دانسته اند. ما حتی اگر ۵۰ هزار نفر هم باشیم، می توانیم کمک کنیم برای ساخت یک کامیونیتی سنتر و من امیدوارم که پدران و مادران ما ظرف پنج سال آینده بتوانند از چنین مرکزی استفاده کنند.
آقای تبریزی در پاسخ به پرسش شهروند، در خصوص همکاری (ICCC) Iranian Canadian Community Centre با پریا گفت: این سازمان چندی بعد از پریا به وجود آمد و از یک کمک دولتی هم بهره مند شد، ولی چون کار اجرایی صورت نگرفت، در جلسه ای که چند ماه پیش با وزیر مهاجرت داشتیم، دنبال راه حلی گشتیم و از لحاظ حقوقی مسائل بررسی شد. منحل کردن یک بنیاد خیریه کار آسانی نیست، ضمن آنکه برای اینکه فاند دولتی آن هم از بین نرود، تصمیم بر این شد که هر دو سازمان وجود داشته باشند در همکاری باهم به این شکل که پریا مسئول فاندریزینگ خواهد بود و ICCC مسئول راه اندازی (operation) . ساختار ICCC به این صورت خواهد شد که یک عضو دارد و آن عضو هم پریا است. از داخل هیئت مدیره پریا تعدادی برای مدت یک سال انتخاب می شوند و می روند در هیئت مدیره ICCC و آنجا را می گردانند. امیدواریم ظرف چند هفته ی آینده این کارها انجام شود.
خانم معتمدی که خود عضو هیئت مدیره ICCC نیز هست در توضیح این ادغام گفت: ICCC دو سه سال بعد از پریا توسط آقای بهرام فولادی تشکیل شد. هر دوی این دو سازمان جوان بودند و درست نمی دانستیم چه می خواهیم بکنیم. بعدها به این نتیجه رسیدیم که ما یک کامیونیتی کوچک هستیم و به دو سازمان در این خصوص احتیاج نداریم. چون اهداف این دو سازمان یکی بود پس فکر کردیم اگر دست به دست هم بدیم از موفقیت بیشتری برخوردار خواهیم شد. هیئت مدیره ICCC از این امر خیلی استقبال کرد و من از طرف ICCC خیلی خوشحالم که این دو سازمان به هم پیوستند. چند سال پیش وزارت مهاجرت پولی حدود ۲۰۰هزار دلار به ICCC داد که سازمان پا بگیرد ولی در عمل فکر کردیم که باید یکی باشیم. الان آن پول با یکی دو فاندریزینگی که انجام دادیم به ۲۲۰هزار دلار افزایش پیدا کرده و پس از اینکه آخرین تائیدهای دولت را بگیریم، می توانیم برای پریا از آن استفاده کنیم و آن پول هم فقط برای خرید محل است نه هزینه های دیگر.
پرسش دیگر شهروند، چگونگی وضعیت پریا در زمان تخلیه محل فعلی در ماه سپتامبر بود. آقای تبریزی گفت: اگر موفق نشویم تا آن موقع جایی را خریداری کنیم، دو مکان را برای اجاره موقت درنظر گرفته ایم تا اینکه بتوانیم جای مناسبی را بگیریم چون نمی خواهیم برنامه هایمان متوقف شود.
ما می خواهیم پریا سقفی باشد برای فعالیت کلیه سازمان ها و انجمن های جامعه ایرانی نه محدود به فقط پریا، می خواهیم انجمن ایرانیان، سازمان زنان، ارشدان، و … سازمان های فعال جامعه به جای اینکه از محل های اجاره ای در یک کامیونیتی سنتر یا هتل و یا کلیسا برای گردهمایی استفاده کنند، از امکاناتی که در جامعه ی خودشان وجود دارد استفاده کنند.
بحث بر سر این است که ما چقدر فصول مشترک برای موفق شدن در این جامعه داریم. به جای پرداختن به مسائل فرعی، به مسائل اساسی و حیاتی جامعه مان بپردازیم. خواهش من از همه این است که با دید مثبت به این کار نگاه کنند.