خبرگزاری هرانا ـ آیت الله «محمدرضا نکونام» از مدرسان حوزه علمیه در شهر قم بازداشت شد.
به گزارش هرانا به نقل از سحام نیوز؛ روز پنجشنبه ۱۱ دیماه ۱۳۹۳ ماموران امنیتی با حکم ویژه از دادگاه ویژه روحانیت قم، به بیت آقای نکونام وارد شدند و ضمن تخریب وسایل و لوازم بیت این عالم شیعی، وی را بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال دادند.
بنا به این گزارش، از سرنوشت آیت الله محمدرضا نکونام پس از بازداشت اطلاعی در دست نیست.
گفته میشود که ممکن است یکی از دلایل دستگیری این عالم شیعی، درگیری با مصباح یزدی از روحانیون طرفدار علی خامنهای بوده باشد. با اینحال این موضوع را منابع دیگری تایید نکردهاند.
به نوشته وبسایت آیت الله نکونام، وی بیش از یک صد مقاله و کتاب در عنوانهای مختلف فقهی و معرفتی دارد که در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.
آیت الله محمدرضا نکونام از مدرسان درس خارج فقه حوزه علمیه قم است.
چندی پیش دادگاه ویژه روحانیت قم، از توزیع رساله فقهی وی در کشور جلوگیری کرده و تمامی نسخ آن را جمع آوری کرده بود.
وی نظرات بدیعی درخصوص امور روزمره و مورد بحث در جامعه نظیر ماهواره و اینترنت دارد.
گفتنیاست این استاد اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم در اردیبهشت ۹۳ در درس خارج فقه خود، با انتقاد از اجرای طرح توزیع یارانه نقدی درکشور گفته بود:«توزیع یارانه نقدی دربین مردم نشانه برنامه نداشتن دولت درحوزه اقتصاد بود. اینکار مثل آن است که پدرخانواده به جای برنامه ریزی برای زندگی فرزندانش پولها را روی سر آنها بریزد یا چون پدر و مادری است که شاغلاند و به فرزندان پول میدهند که ناهار بروید ساندویچ بخورید.»
وی اظهار کرده بود: «دو طرح اشتباه در چند سال گذشته اجرا شد و هزینههای زیادی را به کشور تحمیل کرد؛ یکی طرح مسکن مهر و یکی هم توزیع یارانه نقدی بود. الان هم خوب است سریع این دو طرح جمع و چالشهای آن اصلاح شود.»
با سلام
حضرت آیت الله محمدرضا نکونام استاد حوزه علمیه قم صبح دیروز، پنج شنبه مورخ ۱۳۹۴/۰۱/۲۸ به دستور مجتهدزاده دادستان دادگاه ویژه روحانیت قم، دستگیر شده و به سلول انفرادی انتقال داده شده است.
از شما خبرگزاری محترم که پیوسته در راستای پاسداشت آزادی و کرامت انسانی قدم برداشته اید، تقاضای اطلاع رسانی و آکاه سازی شایسته را دارم.
به نام خدا
هموطن گرامی سلام
قضاوت امروز مردم و معیارهای ارزیابی سلامت رهبری ایران
شاخص جامعهاى که به سلامت حرکت مىکند، فاصله گرفتن آن از سه عنصر «فقر»، «جهل» و «استبداد» است. اگر روند عمومى جامعهاى سیر در دورى از سه عنصر یاد شده باشد، آن جامعه براى زندگى مناسب است و جامعه ای است که حرکت سالمی دارد. ریشهى تمامى مفاسد جامعه و بزهکارىها به سه امر گفتهشده باز مىگردد. بر این پایه، رهبری جامعهاى سیر سالمی دارد که آگاهىهاى عمومى، رفاه نسبى، عادى، ابتدایى و عمومى و عدالت و دورى از ستم، ستمگرى و استبداد در آن به کمترین میزان برسد؛ ولى در شناخت این شاخصها مشکلى است و آن این که جامعه تا نحوهى سیر خود را در این سه امر بنمایاند، زمان مىبرد. ما با نگاه به رفتارهاى انسانى و جهتگیرىهاى وى مىتوانیم رشد طبیعى او را در هر چند ماه مورد سنجش و ارزیابى قرار دهیم و سلامت طبیعى و عادى یا بیمارى او را به دست آوریم و امورى را که نمایانگر درجهى تکامل روانى اوست، ارزیابى کنیم؛ ولى رشد یا انحطاط جامعه و تکامل و تحول آن، بهراحتى آزمونپذیر نیست و گاه چند دهه مىگذرد تا نتایج سیاستگذارىهاى حاکمان و کفایت یا بىکفایتى آنان در مدیریت جامعه و اوج و حضیضى که به جامعه وارد کردهاند، مشخص شود. براى به دست آوردن این که آیا جامعه سیر سالمى دارد یا بیمار است، دستکم باید دو دهه بگذرد تا به دست آید آیا آگاهىهاى عمومى آن افزایش یافته است؟ آیا فقر مهار شده و استبداد در آن افول داشته است؟ آیا جامعه آزاد و مستقل است یا به وابستگىهاى مصنوعى دچار شده است؟ تشخیص بیمارىهاى روانى جامعه، بدون گذر دست کم بیست سال براى عموم افراد ملموس نمىشود و پدیدههاى جامعه، قدرت تحلیل آزاد نمىیابد و روند تکاملى یا انحطاطى آن برجسته نمىگردد و امروزه با گذر بیست و پنج سال از رهبری آیت الله خامنه ای ، می توان سلامت این رهبری و نتایج مدیریتی وی و ارزش آن را ارزیابی کرد.
انسان مراحل رشد از کودکى، نوجوانى، جوانى، میانسالى و پیرى دارد که سیر طبیعى اوست و هر دوره در جسم و جان آدمى آثارى مشخص دارد که جدول سلامت رشد او را در تمامى زمینهها به صورت مشخص به دست مىدهد؛ اما جامعه، داراى جدول رشد کوتاهمدت نیست و چگونگى رشد جامعه با گذشت هر چند دهه، قابلیت بررسى و آزمون و نیز فهم عمومى مىیابد که آیا کمال جامعه در این سالها محقق شده است و مدیران و کارگزاران به ویژه رهبری، کارنامهاى موفق داشتهاند یا خیر؟ البته حال و هواى جامعه به صورت جزیى نمودهایى در رابطه با عناصر سهگانهى گفته شده دارد و این که آیا رو به سلامت و سعادت حرکت مىکند یا خیر، با معیارهایى همچون آزادى و بسط در سیاستهاى مدیریتى، بهبود وضع معیشت مردم و امید به زندگى و رشد علوم قابل بررسى است؛ ولى این امور اگر با نظرسنجى به دست آید، تابع احساسات جمهور است و نمىشود به آن اعتماد داشت و بر اساس آن، میزان رشد و درصد تکامل جامعه را به دست آورد؛ بلکه تنها راه مطمئن براى تحلیل و قضاوت سیر معیوب یا سالم جامعه، گذر زمان و نگاه به حال جامعه است که به صورت عینى به چه چیزى تبدیل شده است و این قضاوت فارغ از آمارهایى که گاه غیر واقعى یا ساختگى است، بهترین داورى در مورد پیشرفت یا انحطاط جامعه است.
رهبری جامعه توسط ایت الله خامنه ای با گذشت بیست و پنج سال ، هم اینک این قابلیت را دارد که با شاخصهاى سلامت، مورد ارزیابى قرار گیرد و کارآمدى نظام سیاسى یا ناکارآمدى و مشروعیت آن، مورد قضاوت مردم قرار گیرد و به دست آید که آیا در این دو دهه و نیم رشد و تکامل جامعه به گونهاى بوده است که از دورهى کودکى به دورهى نوجوانى یا از آن به دورهى جوانى درآید؟ یا در این مدت، جامعه رشد سالم نداشته و با آن که پیکرهى آن رشد کمّى یافته است، ولى از لحاظ روانى همانند کودکان رفتار مىکند و بیمار است و مردم نسبت به هم نامهربان شده و توان خرید آنان پایین آمده و شمار اقشار ضعیف و فقیر جامعه زیاد شده است. ممکن است کمال جامعهاى با توجه به سرعت کندى که در رشد دارد، به صدها سال برسد تا از دورهاى به دورهى دیگر عبور کند و ممکن است جامعهاى با رهبرىهاى داهیانه، در عرض چند دهه، ره چند صد ساله را بپیماید؛ چنانکه رهبرى حضرت امام خمینى رحمهالله چنین ویژگىاى را داشت و امت اسلامى را در کمتر از سه دهه، ره چند صد ساله بردند؛ اما رهبری آیت الله خامنه ای در مسیر سلامت مردم نبوده و زخم فقر و آسیب های روانی فراوانی به مردم به ویژه از بعد استبدادطلبی و ظلمی که در این حاکمیت جریان دارد ، وارد آورده است.
جامعه گاه شتاب کندى مىگیرد و مشخص نیست که به سوی انحطاط و فساد در حال حرکت است و عموم افراد نمىتوانند ذیل آن را پیشبینى نموده و پایان این کتاب را بخوانند؛ از این رو، با آن همراه مىشوند و مىپندارند رو به کمال مىروند در حالى که جز انحطاط نمىپویند و به تعبیر ما فرجامى جز قتلگاه بشریت ندارند.
باید توجه شود که در شاخص علم و سواد، نباید کمّىنگر بود و آمار ثبت اختراعات و تولیدات علمى را دلیل بر رشد علم گرفت و از آن ذوقزده و خودباخته شد؛ بلکه باید آرامش و آسایشى که علم به زندگىها مىبخشد، معیار رشد آگاهى قرار گیرد. جامعه در صورتى رو به آگاهى مىرود که زندگىها در آرامش و نعمت، کمال یابد؛ وگرنه رشد فنآورى و توسعهى تکنولوژى بدون حصول آرامش روانى، خبر از انحطاط و سقوط جامعه مىدهد، نه از رشد و تکامل روانى آن. براى نمونه، هماینک بعد احساس و عاطفه و نگه داشتن حرمت ها رو به ضعف می باشد و فضایى سرد و بدون احساس را بر روابط اجتماعی حاکم کرده است که این امر نشانهى بیمارى و انحطاط و نتیجه حاکمیت استبداد و هتک حرمت انسانها توسط حاکمی مستبد است. در زمینهى فقر نیز در ایران چنین بوده است که سرمایهى درصد اندکى از مردم، رشد داشته و بیشتر مردم، روز به روز فقیرتر و وابستهتر مىشوند.
معیارهاى رشد جامعه هنوز علمى و مورد توافق همگان نیست، ولى معیار «گذر زمان»، نحوهى زندگى مردم را به صورت عینى براى آنان ملموس و تجربى مىسازد و مردم که در مسیر رشد جامعه، اسیر احساسات هستند، بعد از گذشت چند دهه به خوبى و با اطمینان کامل مىتوانند در مورد رشد یا انحطاط جامعه خود قضاوت کنند و حکم دهند. قاتلان چنین جامعهاى دیگر نمىتوانند در مورد گذشتهى آن جامعه با احساسات مردم بازى کنند و رشد و تکامل ادعایى به میدان آورند. البته شکارچیان انسان در این صورت باز هم قافیه را نمىبازند و یکى را متهم مىسازند و او را قربانى مىکنند و گناه انحطاط جامعه در این مدت را بر پشت او سوار مىکنند و خود تا چند دههى دیگر در نقاب خیرخواهى براى مردم پنهان مىمانند؛ البته اگر آزادىخواهى طبل رسوایى آنان را به صدا نیاورد.
بهترین معیار براى سنجش سلامت و بیمارى جامعه، بررسى سه عنصر جهل، فقر و استبداد در طى چند دههى گذشته است. البته جامعهشناسانِ جامع که فلسفه، روانشناسى، اقتصاد و سیاست مىدانند، توان پیشبینى حوادث آیندهى جامعه را مىیابند، ولى سخن بر داورى مردم جامعه است که در حکومت ایران، نقش محورى در تعیین حاکمیت دارند و اسیر احساسات و تمایلاتى مىباشند که رسانههاى عمومى با ایجاد موج، به آنان القا مىکنند و جامعهاى بسته، معیوب و بیمار را آزاد و سالم معرفى مىکنند؛ اما عنصر گذر زمان و وضع فعلی جامعه ، تمامی حقایق این رهبری را پیش چشم مردم و در معرض قضاوت آنان گذاشته است.
باید توجه شود جامعه در صورتى رو به سلامت حرکت مىکند که در جهت ریشهکنى فقر، جهل و استبداد، به صورت چند بُعدى حرکت کند؛ یعنى چنین نباشد که فقرزدایى را دنبال کند، ولى سیاستى براى ارتقاى آگاهىهاى عمومى نداشته باشد، یا در محیط اختناق، به رشد سفارشى علم مدد رساند و با منتقدان آزاداندیش برخورد فیزیکی و حذفی دارند؛ چنانچه با پدر نقد علمی ایران؛ حضرت آیت الله العظمی نکونام (مد ظله العالی) با سیاست مشت آهنین مواجه شدند و ایشان را بازداشت نموده و به زور و ظلم و با برخورد استبدادی به زندان افکندند. جامعه در هر موردى که به صورت یک بُعدى پیشرفت داشته است، به پایانى شکستآمیز رسیده است. مدیریت جامعه چنانچه تکبعدى باشد، محکوم به شکست است. براى نمونه، اگر مهر دولتى فقط به مسکن تعلق گیرد و بودجهى دولتى را به این امر اختصاص دهد، آن هم به صورت مستقیم، و دیگر امور مربوط به ادارهى کشور در قیاس با آن، بىمهر گردد، پىآمدهاى اقتصادى نامطلوبى دارد و مسکنى ساخته مىشود که گران و پرهزینه می گردد و نان آن و دیگران در سطح وسیعى تأمین نمی گردد. فقرزدایى باید در کنار خود آگاهىبخشى و آزادى را داشته باشد که سلامت و کمال جامعه را محقق سازد؛ هرچند گویی بر اقتصاد ایران سیاست گسترش فقر در دستور کار است که مردم در حال ورشکستگی و زمین گیر شدن در این باتلاق ایمان سوز می باشند. به هر روی، سخن این است که باید به قضاوت امروز فهم مردم ایران در مورد نتیجه رهبری ۲۵ سال گذشته و وضع فعلی جامعه که از رنج و فساد و خشونت رنج می برد، احترام گذاشت.