گفتگوی خانه آزادی با سردبیر و دبیر نقد فیلم هفتهنامه طنز شارلی ابدو
مسئولان یکی از نهادهای مدافع آزادی که دفتر مرکزی آن در واشنگتن است و«خانهی آزادی» نام دارد، در حاشیه مراسم اهدای جایزهی انجمن قلم آمریکا به مجلهی شارلی ابدو، با جرارد بیارد « Gérard Biard» سردبیر هفتهنامه شارلی ابدو و دبیر بخش نقد فیلم، ژان باپتیست تئوره « Jean-Baptiste Thoret» گفتگویی در مورد آزادی بیان و اهمیت طنز در ادبیات و هنر داشته که چکیدهی آن را در زیر میخوانید.
متن این گفتگو را «خانه آزادی» برای ترجمه در اختیار من قرار داده است.
طرح کاریکاتورهایی از پیامبر اسلام به دلیل بنیادگرایی اسلامی بود یا چیز دیگری؟
جرارد بیارد: معلوم است که به خاطر بنیادگرایی اسلامی بود؛ ما وجه خشونتآمیز سیاسی اسلام را نشانه رفته بودیم و به صراحت میگویم که ما با هیچ دین و آیینی مشکل نداریم. چرا که ما برای آزادی دین و عقیده و بیان مبارزه میکنیم.
شما بر این باور هستید که عدم انتشار کاریکاتورها هم میتوانست پیامدهای مهمی داشته باشد؟
ژان باپتیست تئوره: اگر از منظر ضعف و ناتوانی به این موضوع نگاه کنیم، عدم انتشار کاریکاتورها میتوانست آغاز یک پایان باشد. اگر با ناتوانی شروع کنیم به گفتن؛ من این کاریکاتورها را منتشر نمیکنم یا من این جستار را به این خاطر که میتواند فردی را در گوشهای از جهان واقعی یا مجازی بیازارد، منتشر نمیکنم، بنابراین باید قلم را زمین گذاشت و به دنبال پیشهای دیگر رفت. در دنیای دیروز و امروز و فردا، هماره کسانی بوده و هستند که به خاطر یکی از مظاهر هنری احساس خواری یا توهین کنند. بدیهی است که این احساس توهین به خویشتن، الزامی ندارد که مربوط باشد به یک کاریکاتور، نقاشی یا جستاری انتقادی. این احساس میتواند پس از دیدن فیلم، خواندن داستان یا شنیدن یک سخنرانی به وجود بیاید. اکنون موضوع محوری ما در جهان امروز، «آزادی بیان» است و کارکرد مجلهی چارلی ابدو. گفتمان آزادی بیان و کارکرد آن بین افراد خانواده، دوستان و همکاران خالی از اشکال است، اما اگر این گفتمان بین من باشد و کسی که میکُشد، فاصله زیادی بین ما خواهد بود.
احساس شما نسبت به روزنامهها، مجلهها و نهادهای حقوقبشری که پیش یا پس از مرگ همکارانتان، حاضر نشدند چارلی ابدو را بازنشر کنند، چیست؟
ژان باپتیست تئوره: پرهیز از انتشار کاریکاتورهای چارلی ابدو، پیام نادرستی است برای کسانی که وظیفهای مگر اعمال خشونت ندارند. پیام نادرست به کسانی است که کاری مگر ایجاد هراس در دل هنرمند و تخیل او ندارند که اگر دیدگاهات را منتشر کنی، خطر تو را تهدید میکند. اگر شما از انتشار بپرهیزید، به خشونتگراها پیام دادهاید که حق با شما است؛ حق دارید که خشونت کنید، حق دارید آدمکشی کنید چرا که خشونت شما جلوگیری میکند از ادامه آزادی عقیده و بیان. چرا که مردم از مرگ میهراسند. بنابراین پرهیز از انتشار، شرایط موجود را خطرناکتر میکند. در دههی نود سدهی پیشین، روزهایی که ما آن را «روزهای خونین» نام دادهایم، یک روزنامهنگار الجزایری جملهای نوشت که هماره آویزه گوشم است:”اگر به سخن درآیی، تو را میکشند، اگر سکوت اختیار کنی، تو را میکشند، پس سخن بگو.”
خط قرمزها کجایاند، چه چیزهایی نباید آشکار شوند؟
ژان باپتیست تئوره: به باور من همه چیز قابل نمایش و بیان هستند. البته آشکاری هر چیز بستگی دارد به معیاری که شما انتخاب میکنید. مهمترین معیار هم کیفیت کار است و میزان آگاهی و خردی که ارائه میکند. این معیارهای مهم از آزردن یا توهین به باور دیگران ارزشمندتر هستند. فکر نمیکنم هیچ هنرمندی که کار آفرینشی انجام میدهد، قصد آزردن و توهین به دیگران داشته باشد. اگرچه دیگرانی شاید این آفرینش هنری را توهین به خود، باور و عقیدهی خویش بدانند.
جرارد بیارد: هرگز نوشته یا کاریکاتوری که نژادپرستانه باشد را منتشر نمیکنیم. چرا که از نخستین روز راهاندازی این مجله، با هر نوع اندیشه تبعیضآمیز مخالف بودهایم. در دههی شصت سدهی بیستم شروع کردیم و در رگهای ما خون مخالفت با هرگونه تبعیض در جریان است. با این حساب، خط قرمزی که شما میگویید، کاریکاتوریستها، نویسندگان و روزنامهنگاران هستند.
تغییر و تحول مجله چگونه بوده است؟
جرارد بیارد: زندگی بشر در حال تغییر است. روشن است که ما هر روز وارد جهانی تازه میشویم. مجلهی ما یکی از رسانههای کوچک طنز با رویکردی سیاسی بود. جهان شاهد بود که چگونه پس از کمتر از نیم ساعت، همین رسانهی کوچک، نماد آزادی بیان در جهان شد. برخورد با این رویداد بسیار دشوار است. چرا که وظیفه و کار ما نماد بودن نیست. کار ما واداشتن مردم به اندیشیدن و لبخند زدن است. کار ما نوشتن مقاله و طرح کاریکاتورهایی است که مردم را به اندیشه وامیدارد. علاقه نداریم تنها رسانهای باشیم که برای ارزشهای والایی که تاکنون بر آنها پافشردهایم، نماد جهانیان باشیم. چون این ارزشهای والا؛ آزادی بیان، عقیده و اندیشه، تنها به ما تعلق ندارد. همهی مردم جهان در گوشهگوشهی جهان مالک این ارزشها هستند و به همین خاطر هم باید برای بقای آن بپاخیزند. بیان این که کار شما زیبا است و ما از شما و ارزشهایتان دفاع میکنیم، آسان است. اما تنها بیان این واژههای زیبا، کافی نیست. چرا که آنسوی این حرفها و واژههای پر زرق و برق، تنهایی ما است. فکر میکنم که روزهای شگفتانگیز و عجیبی پیش رو داشته باشیم. چون نمیخواهیم بیش از این نماد دیگران باشیم.
استفان شاربونیه که به نام شارب مشهور است و از دبیران شارلی ابدو بود و در جریان عملیات تروریستی جان بر سر باور خویش نهاد، مینویسد: رسانهها مسئول دشوارتر شدن گفتمان ستیزهجویانهی کاریکاتورهای پیامبر اسلام بودند و ادامه میدهد که به احتمال خود رسانهها به دشواریهای پس از آن دامن زدند
.
جرارد بیارد: به نظرم حق با او است. چون هنگامی که ما برای نخستین بار کاریکاتورهای پیامبر اسلام را در سال ۲۰۰۶ منتشر کردیم، نیتمان برخورد با آزادی بیان بود. ما دست به این کار زدیم، چون سردبیر روزنامهی « France-Soir » که اقدام به بازنشر کاریکاتورهای روزنامهی دانمارکی کرد، فردای همان روز اخراج شد. پس ما ناگزیر به انتشار کاریکاتورها همراه با تفسیرهای خودمان بودیم. ما ناگزیر بودیم که کاریکاتورها را برای مردم شرح دهیم. برایشان نوشتیم که چرا اقدام به بازنشر آنها کردهایم. اما تنها یک رسانه و در همان روز، مانند ما عمل کرد و کاریکاتورها را بازنشر داد. سایر رسانهها با حیرت گفتند: “آه، شما حق دارید چنین کنید، اما ما این کار را نمیکنیم. این کار همراه است با خطرهای بسیار”. بنابراین رسانهها مسئول خشونت، ستیز و درگیریهای پس از انتشار کاریکاتورها هستند؛ آنان با بروز درگیریها ما را نشانه رفتند و به بنیادگراهای خشونتگرا نشانمان دادند که آنها بودند. در کنار تهدیدهای بنیادگراها، رسانهها شروع به نوشتن جستارهایی کردند که خلاصه آن این بود که شاید نمیبایست اقدام به انتشار چنین کاریکاتورهایی میکردید، شاید انتشار این نوع کارها به کلی درست نباشد. به این دلیل است که میگویم شارب حق داشت. به همین دلیل میگویم، رسانهها در بروز آنچه رخ داد بیتقصیر نبودند. من فکر میکنم رسانهها جرأت و شهامت کافی که لازمهی کار روزنامهنگاری است، ندارند.
اخیرن نوشتید که اینترنت وسیلهای شده تا مرزهای بین حقیقت و دروغ مخدوش شود و شناسایی حقیقت دشوار.
جرارد بیارد: یک کار که میتوانیم انجام دهیم ولی اینترنت نمیتواند یا نمیخواهد انجاماش دهد، آفریدن هیرارشی خبر است. با آفریدن سلسلهمراتب خبری و بازتاب بهموقع آن است که میتوان به مخاطب فرصت اندیشیدن داد؛ حتا وادارش کرد به فکر کردن دربارهی آنچه دیده، خوانده یا شنیده است. اگر همه چیز به طور مخدوش در یکجا جمع شوند، برای مخاطب یافتن و شناختن حقیقت از دروغ دشوار میشود. این همان کاری است که اکنون در حوزهی مجازی رخ میدهد.
ژان باپتیست تئوره: به باور من مهیجترین کاری که این روزها باید انجام داد، ایجاد آرامش است. اندیشیدن به زمان نیاز دارد؛ برای درک و دریافت معنای درست هر آنچه در پیرامون ما میگذرد، نیازمند زمان هستیم. در آرامش است که سرانجام میتوان کار هنری ارزشمند آفرید؛ کاری که بتواند بین آگاهی، خرد و کلیشه تعادل را به گونهای برقرار کند که سره از ناسره بازشناخته شود. برای من مهم و بزرگترین موضوع امروز، کاستن از سرعت است و دستیابی به آرامش. آرامش شاید بزرگترین چالشی است که بشر امروز دیگر بار برای اندیشیدن پیش روی دارد.
شاید یکی از چالشهای بزرگ امروز شما بازاندیشی در مورد آیندهی شارلی ابدو باشد. من هم به هیچوجه شگفتزده نخواهم شد اگر این مجله تبدیل شود به هفتهنامهی جدی سیاسی.
جرارد بیارد: به گمانم اکنون هم مجلهی شارلی ابدو هم جدی است و هم سیاسی. میگویم سیاسی و جدی، چون طنز یکی از دشوارترین سبکهای هنری است؛ سبکی که ضمن نشاندن خنده بر لبهای مخاطب، او را وامیدارد به اندیشیدن. مخاطب مجله ما باید خوب ببیند، نگاه نافذ داشته باشد و بیندیشد به کاریکاتوری که دیده. در این معنا نگاه سرسری امکان ندارد. باید حواسجمع بود تا نانوشتههای پسپشت چند خط راست، کج یا منحنی را دریافت. اگر چنین مخاطبی باشی، بیتردید به آرامش درون و بیرون میرسی.
ژان باپتیست تئوره: به نظرم، مارک تواین بود که گفت طنز جدیترین چیز دنیا است. جملهای کوتاه که توانسته است مرا متقاعد کند به درستیاش. گاه یک نوشتهی کوتاه طنز یا یک کاریکاتور خوب، میتواند شما را بیش از یک مقاله سنگین با هزاران پانویس وادار به اندیشیدن کند.
فلمینگ رز، سردبیر مجله دانمارکی ییلاند پستن، که در سال ۲۰۰۵ سفارش طرح کاریکاتورهای پیامبر اسلام داده بود، اندک زمانی پیش نوشت که با پلانتو کاریکاتوریست معروف لوموند ناهار خوردهاند. پلانتو به نوبهی خود پیشبینی میکند که ماجرای خشونت با کشتار در دفتر شارلی ابدو به پایان نرسیده، بلکه آغاز جنبشی است وحشتناک و خشونتبار. نمیدانم هنگامی که این سخنان را خواندید، به چه فکر میکردید. ممکن است بگویید از این به بعد چه خواهد شد؟
جرارد بیارد: فکر میکنم که اگر ادامه ندهیم، آغازی خواهد بود. اگر تنها بمانیم، شروعی دیگر خواهد بود. شرایط از این هم بدتر خواهد شد اگر مردم، نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران متوجه نشوند که ادامه کار و ایستادگی تنها راه مقاومت در برابر خشونت است. باید مقاومت کرد تا خشونت مهار و کمتر شود. مقاومت تنها راهی است که ادامهی دموکراسی را ممکن میکند. چرا که تنها با افزایش نیروهای امنیتی، روش مبارزه با خشونت را انتخاب نکردهایم. ما باید با رفتار خویش؛ رفتار متمدنانه شهروندی در برابر هر نوع خشونتی ایستادگی کنیم. بدیهی است که ترس داشتن ذات چنین کرداری است. اما به باورم، اگر نتوانیم بر این ترس چیره شویم، بشریت در برابر خطر بزرگی قرار دارد.
اختصاص جایزه انجمن قلم آمریکا، موجب چالشهایی شد؛ برخی از اعضای این نهاد معترض آنچه شارلی ابدو کرده بود هستند و به همین خاطر نمیخواستند که این جایزه به شما داده شود. این چالش شما را وادار میکند به چه بیندیشید؟
ژان باپتیست تئوره: درواقع، انجمن قلم آمریکا جایزه خود را به محتوای مجله شارلی ابدو نداده است. محتوا به کلی موضوع این جایزه نبوده. این جایزه به اصول آزادی بیان داده شده. اصول آزادی بیان چیزی تولید میکند که شاید خود شما را هم بیازارد، ناراحت کند یا حتا عصبی نماید. اینها در برابر موضوع گستردهتری که رو به همهی جهان دارد و آزادی بیان نامش دادهایم، از چندان اهمیتی برخوردار نیستند. مسأله این است، آزادی بیان؛ آری یا نه؟ انتخاب با شما است.
* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در اروپا است.
Abbasshokri @gmail.com