آرش عزیزی
در جشن “غرور” از چه چیزی احساس غرور میکنیم؟
خوب که فکرش را بکنی اسمی بهتر از “غرور” (Pride) برای رژه و جشن باشکوه هر ساله دگرباشان در تورنتو که امسال برای سیامین سال پیاپی برگزار میشد، پیدا نمیشود. واقعیت اینجاست که به سختی میتوان احساس غرور نکرد که امروز دگرباشان جنسی میتوانند خیابانهای مرکز شهر و محله سنتی خودشان را پر کنند و از سر و کول هم بالا و پایین بپرند و جنسیت خودشان را نه تنها با غرور به نمایش بگذارند که میلیونها نفر را با تماشای زیبایی فراتر رفتن از مرزهای جنسیتی مرسوم مسحور کنند.
نگاهی کوتاه به تاریخ گذشته نشانمان میدهد که چه قدر در این راه پیش آمدهایم.
همین ۴۵ سال پیش بود که دادگاه “اورت جورج کلیپرت” برگزار میشد.کلیپرت پس از اعتراف به اینکه با سایر مردان رابطه جنسی داشته است توسط پلیس دستگیر شد و به روانشناسان سپرده شد تا ببینند مشکلش چیست. روانشناسان گفتند بعید است او از این کار دست بردارد و او به این جرم به عنوان”مجرم خطرناک”اعلام شد و به حبس ابد محکوم شد.
نبرد برای حقوق همجنسگرایان و سایر دگرباشان جنسی در کانادا اما تازه آغاز شده بود و طولی نکشید که سخنان زیبای پیر ترودو، دادستان کل وقت و نخستوزیر شهیر بعدی، برگ جدیدی در تاریخ احترام به تنوع در این کشور گشود:”دولت نباید هیچ کاری به تختخواب مردم داشته باشد”و البته ۶ سال بعد، در سال ۱۹۷۱، کلیپرت نیز از زندان آزاد شد.
این جا، جای روایت تاریخ پرشور مبارزات حقوق دگرباشان نیست، اما همینقدر بگوییم که آنان به واقع حق دارند در این آخر هفته باشکوه احساس غرور کنند.
برای بقیه ما هم البته چیزهای زیادی است که از آن مغرور باشیم. اول و مسلمتر از همه اینکه زیستن در جامعهای که حق زیست دگرباشان را به رسمیت میشناسد برای همه شهروندان و نه فقط خود آنها غرورآفرین است.
جدای از آن راستش را بخواهید جشنواره”غرور”تصویری از آنچه شهرنشینی باید معنا بدهد به ما میدهد و به ما تورنتوییها یادآوری میکند که تمام روزهای سال چه کلاهی سرمان میرود.
در این جشنواره ورود ماشین به بخش اعظمی از خیابانهای محلهی”چرچ و ولزلی”(که اتفاقا محله زندگی نگارنده هم هست) ممنوع و به روی مردم و پیادهها باز میشود و همه لطف جشنواره هم به همین است که با لباسهای عجیب و غریب و گاهی، با توجه به این آفتاب سوزان، با مختصر لباسی، بیرون بزنی و احساس کنی خیابان مال تو است.
بسیاری از شهرهای متمدن و بزرگ جهان، بخصوص در اروپا، چنین خیابانهایی دارند که یا کاملا مخصوص پیادهروی است (مثل لاس رامبلاس در بارسلونا و خیابان استقلال در استانبول) و یا بخش اعظمی از آن به پیادهروها اختصاص داده شده (مثل بلوار شانزه لیزه در پاریس.) اما شهر ما تورنتو حتی نسبت به همین مونترال خودمان هم از غیبت فضاهای عمومی و بدون ماشین به شدت رنج میبرد و “جشنواره غرور” و سایر جشنوارههای مشابه تابستانی فرصت خوبی است که ببینیم اینکه خیابانها مال آدم باشد، چه طعمی دارد. این هم یک معنای شعار تظاهرکنندگان ضد جی ۲۰ است که میگفتند:”بگو خیابانها مال کیست؟ مال ما است، مال ما است!”.
سیاست در جشن “غرور“
طبیعی است که موضوع دگرباشان مثل تمامی مسائل مشابه اجتماعی از دیرباز همیشه به شدت بار سیاسی داشته است. در واقع بزرگترها خوب به یاد میآورند که زمانی جشن”غرور” بسیار سیاسیتر از امروز بود.
آلن لیو، محقق تاریخ حقوق دگرباشان جنسی در کانادا، در مصاحبه با شهروند میگوید:”باورتان بشود یا نه همین ترنسها (تغییر جنسیت دادگان)که امروز در جشنواره بیشتر در نمایشهای کلیشهای میبینیدشان مدت کمی پیش در این محله با پلیس درگیر بودند و تظاهرات بسیار رزمندهای داشتند.”
شاید آن روزهای پر تب و تاب برای جنبش دگرباشان فعلا در کانادا خاتمه یافته باشد ،اما بدون شک سایه سیاست از چنین مراسمی کنار نخواهد رفت.
مثلا این واقعیت که نخست وزیر کشور، استفن هارپر و یا رهبر محافظهکاران انتاریو، تیم هوداک، هیچ کدام حاضر به تبریک گفتن برای ۳۰ سالگی جشنواره “غرور” نشدهاند و در واقع محافظهکاران فدرال سعی کردهاند حمایت مالی دولت از این جشنواره را قطع کنند بسیار جنجالبرانگیز بوده است.
دو حزب اصلی دیگر، لیبرال و نیودموکرات، هر دو با غرور از جشن “غرور”حمایت کردهاند. در واقع نماینده منطقه “تورنتوی مرکز” (که جشن در آن برگزار میشود) لیبرالی همجنسگرا به نام گلن موری است(و پیش از او نیز جورج اسمیترمنِ همجنسگرا بود که اکنون نامزد اصلی شهرداری تورنتو است).
و ان.دی. پی حضور حتی واضحتری در رژه غرور دگرباشان دارد. امسال نیز جک لیتون، رهبر نیودموکراتها، به همراه همسر و همراه همیشگیاش، الیویا چاو، نماینده مجلس، در تمام طول روز یکشنبه در رژه و جشن شرکت داشتند. الیویا در مصاحبه با شهروند گفت: “این روز مهمی برای تمام تورنتو است و ما هر سال کسب اطمینان میکنیم که هم خودمان و هم حزب حضور واضحی در آن داشته باشیم.” جک لیتون به خبرنگار شهروند گفت:”لایحهای برای حقوق تغییر جنسیت دادگان به مجلس بردهایم که احتمال تصویب بسیار دارد و بسیار هیجانانگیز است، امروز هزاران نفر از مردم هم پای آنرا امضا کردند.”
نکته دیگر حضور گروه”دگرباشان علیه آپارتاید اسرائیل”است که سازماندهندگان رژه قبلا آنها را لغو کرده بودند، اما این بار باز هم اجازه حضورشان را دادند و البته حضورشان همیشه با جنجالهای بسیار همراه است. بخصوص از سوی منتقدانی که به این واقعیت اشاره میکنند که حقوق دگرباشان در اسرائیل بسیار پذیرفتهشدهتر از کشورهای عربی یا غزهِ تحت رهبری حماس است.
و البته بدون اغراق باید گفت یکی از بارزترین حضورهای سیاسی در جشن غرور حضور طرفداران حقوق همجنسگرایان در ایران بود.گروههای مختلفی مثل گروه Iran Solidarity که بیشتر توسط فعالان حزب کمونیست کارگری اداره میشود در طول آخر هفته حضور بارزی در این جشن داشتند. فعالان دیگری هم از طیفهای سیاسی مختلف در جشن غرور حضور داشتند.
یکی از آنها مریم نایب یزدی، فعال اینترنتی، بود. او در مصاحبه با شهروند میگوید:”ما توجهها را به نقض حقوق بشر در ایران جلب کردیم و برگههای اطلاعاتی در این مورد به مردم دادیم که به خانه ببرند و توماری به آنها دادیم که علیه نقض حقوق بشر در ایران امضا کنند. ما بیش از ۶۰ صفحه امضا جمع کردیم تا به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل، بفرستیم.”
مریم از واکنش مردم بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود و گفت:”وقتی مردم شنیدند که همجنسگرایان در ایران در خطر اعدام هستند توجهشان جلب شد و بسیاری مشمئز میشدند و میپرسیدند که برای کمک چه میتوانند بکنند. همجنسگرایان ایرانی هم بسیار از کار ما حمایت میکردند.”
“غرور” و تفکر
چنانکه گفتم به عنوان ساکن جدید تورنتو و محلهی “چرچ و ولزلی” راه رفتن در میان رژه و جشن دگرباشان برایم به راستی غرورآفرین بود، اما در عین حال، فکر میکنم مثل بسیاری از ایرانیهای حاضر، تمام مدت در کنار این “غرور” فکرم هم مشغول بود. در فکر جایی هزاران کیلومتر دورتر از خیابانهای پر شور و شرِ تورنتو: خیابانهای تهران و اصفهان و مشهد، خیابانهای سرزمینی که از آن آمدهایم.
برای هر کس که با روحیه و خوی ایرانیها آشنا باشد میداند که ما چقدر عاشق بیرون رفتن و جشن و سرور هستیم و چه قدر دوست داریم از هر بهانهای استفاده کنیم تا خیابانها و میادین را پر از شادی و جشن کنیم و البته جمهوری اسلامی که اساسش بر سرکوب این احساس انسانی بنا شده مدتها است این حق را از مردم کشورمان گرفته است.
در این روز که در خیابانها قدم میزدم و محو شادی و سرور مردمی بودم که یک آخر هفته میخواستند به فکر مصائب و بدبختیهای زندگیشان نباشند، ناخودآگاه تمام مدت به فکر روزی بودم که مردم ما هم بتوانند خیابانهایشان را تسخیر کنند و آنگونه که دوست دارند نوای شادی و سرور در آن جاری کنند.
هر چه باشد دور نیست آن روزی که ما هم بتوانیم فریاد بزنیم:”این خیابانها مال ما است!”
دوست عزیز٬
خوب است عادت داشته باشیم از اظهارنظرهای غیردقیق٬ نادرست و بیاطلاع بپرهیزیم.
اصطلاح «همجنسبازی» بار منفی دارد و اصطلاح «همجنسگرایی» اصطاحی است که مورد استفاده فعالین این عرصه قرار میگیرد.
اصطلاح «دگرباشی» نیز بین فعاالین این عرصه بسیار مرسوم است و به چیزی فراتر از «همجنسگرایی» اشاره دارد و در واقع شامل تمامی گرایشات جنسی و ظاهری به غیر از آنچه در انگلیسی
straight
نامیده می شود را در بر می گیرد. چنانکه میبینید نشریه چراغ٬ نیز عنوان «نشریه دگرباشان» ایرانی را در بر دارد.
http://www.irqr.net/cheraq/
tazi bayad begid hambashe jensi na degar bashe jensi. choon agar degar mikhas mishod hetrosesual degar mad zan and degar zan mard. ham bashe jensi ya sade hamjensbaz
kheili khoob bood ama indegar bsh dige che sigheye bega hamjensbazan chera mitarsid az asm. bayd door bepichid degar bash jensi ekhtera konid. man fekr mikonam tahe zat homophobic basid ke hamjensbaz nagid