برای بسیاری از عکاسان و خبرنگارانی که در پنج روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری در ستاد وزارت کشور حاضر می شوند، روزهای ثبت نام، رویدادی فراتر از یک اتفاق متعارف است.
در این پنج روز خبرنگاران در محوطه و ساختمان ستاد انتخابات در کمین سوژه هایی می نشینند تا با شکار تعدادی از متقاضیان ثبت نام، خود را سرگرم، و با ضبط تصاویر و سخنان آنان، مخاطبان رسانه ای عموما مجازی خود را شگفت زده کنند. این چیزی است که از چند دوره قبل که شبکه های اجتماعی توانستند به مرور قدرت انحصار اطلاع رسانی نهادهای دولتی را کم کنند، رو به رشد نهاده و امسال بیش از پیش، فیلم و عکس و گفتار ثبت نام کنندگان مورد نظر جمعی از خبرنگاران حاضر در ستاد انتخابات، به رسانه ها راه یافته است. لشکر عظیم ثبت نام کننده در دوازدهمین دوره ثبت نام برای انتخاب ریاست جمهوری بیش از هر دوره ای سبب خوشحالی آن دسته از خبرنگارانی شد که در انتظار افراد به زعم خود نامتعارف بودند. در فیلم های انتشار یافته بارها دیده شده که خبرنگاران با کلماتی استهزاء آمیز افراد متقاضی عموما شهرستانی و غالبا کم سواد را دستمایه خنده و شوخی خود قرار می دادند. پرسش ها به تناسب سر و وضع متقاضی ثبت نام ، این که از کجا آمده ای، چقدر پول داری و چه کاره ای، از پرسش های رایج خبرنگاران بود.
سویه دیگر ماجرا اما می تواند واقعیت از نگاه خبرنگاران را مخدوش کند. از این سو، واقعیت نشان می دهد که بسیاری از ثبت نام کنندگان با این تصور وارد ستاد انتخاباتی شدند تا خبرنگاران را سوژه خود ساخته و از آنان ابزاری برای دیده شدن خود بسازند و در این راه نیز موفق بوده اند. افرادی که به تعبیر خود حرفی برای گفتن دارند و همین قدر که دوربینی از آنان فیلم بگیرد و بپرسد که چرا برای ریاست جمهوری ثبت نام می کند، برایشان بردی در حد انتخاب ریاست جمهوری است.
وقتی در یک کشور اهمیت انتخابات ریاست جمهوری به میزان برنده شدن آدم هایی مثل احمدی نژاد فروکاسته می شود، بسیاری از همین ثبت نام کنندگان خود را سزاوارتر از او می دانند.
با هر تعریفی، پدیده انتخابات، چه شوراها و بخصوص ثبت نام برای ریاست جمهوری در ایران اسلامی، خود پدیده ای ویژه است. هنوز تحلیل با اهمیتی در تعریف ماهیت این پدیده، خاصه درباره هیاهوی نام نویسی هفته گذشته برای انتخابات ریاست جمهوری، منتشر نشده(۱) است. به نظر وضعیت پیچیده تر از آن است که بتوان تنها با مفاهیمی هم چون دهن کجی مردم به حاکمیت، شکستن نرم های حکومتی و استهزاء ارزش های مقدس حاکمیت ساخته تا ارضای شهرت جویی و همسانی شعور و دانستگی ثبت نام کنندگان با انتخاب شدگان پیشین، و یا واژگانی با مفاهیم دیگر یا مشابه، همه ی ماجرا را توضیح داد.
پیداست که موارد گفته شده بخش هایی از هسته ی پنهان واقعیت نام نویسی در انتخابات در ایران است. و دیگر این که به روشنی پیداست این فضای باز اولیه نامش دمکراسی نیز نیست و عموم ثبت نام کنندگان هم از چنین باوری دور نیستند و اکثریت قریب به اتفاق آنان می دانند که نه برای ریاست جمهوری، بلکه تنها برای بازی ثبت نام، وارد ستاد انتخاباتی وزارت کشور شده اند.
بنابر این چه معنایی می توان برای این لشکر مبتلا به اپیدمی”ثبت نام” در ایران قائل شد؟ آیا ابتلا به هیستری جمعی (mass hysteria) می تواند ما را به فهم پدیده ثبت نام در انتخابات ایران نزدیک تر سازد؟
نگاه جامعه شناختی به این پدیده روانی، هم سویی هایی را با شیوع ثبت نام و خواست دیده شدن، نشان می دهد و دقت بر آن می تواند، کمک ما در فهم این پازل از مجموعه ی اوضاع کنونی در ایران باشد. هیستری جمعی در مکان و زمان متفاوت به شکل های مختلف شایع می شود. اشخاص یا گروهی از مردم در شرایط خاص دچار اختلال تبدیلی یا هیستری جمعی می شوند. با این که ریشه این اختلال را می توان با زمینه های اجتماعی و مادی هم توضیح داد، اما بیان آن در شکل های روحی خود را نشان می دهد؛ بی آن که مبتلایان به آن بیمار روانی باشند. در یک موقعیت پر هیاهو و گذرا مثل انتخابات در یک جامعه بسته، توهم در میان افراد مستعد این اپیدمی، می تواند بر واقعیت شخصیت شان غلبه یابد .
۱– تقی رحمانی سیاسی کار “ملی و مذهبی” در نوشتاری که از انشاء و کیفیت آن می توان دریافت که متنش را با شتابزدگی در “گویا نیوز” به دست نشر سپرده، از معدود مطالبی است که به موضوع ثبت نام کنندگان پرداخته است.