شهروند ـ فرح طاهری: یکصد و بیست و سومین نشست کانون کتاب تورنتو به معرفی کتاب “سوسیالیسم رویایی من” خاطرات رضا فانی یزدی اختصاص داشت.
به رسم معمول، سعید حریری از کانون کتاب تورنتو نویسنده را که از آمریکا میهمان تورنتو بود، معرفی کرد.
رضا فانی یزدی پیش از انقلاب با حزب توده ایران همکاری داشت. با پیروزی انقلاب و فعالیت علنی احزاب به عنوان مسئول شعبه کارگری حزب توده ایران در مشهد فعالیت داشت. در اردیبهشت ۶۲ دستگیر شد و پس از چند ماه شکنجه و سلول انفرادی، در بازداشتگاه سپاه پاسداران مشهد راهی دادگاه انقلاب اسلامی شد و به اتهام عضویت در کمیته ایالتی حزب توده ایران، مسئولیت موقت این حزب در خراسان ابتدا به اعدام و سپس به ۲۰ سال حبس محکوم شد. تا شب عید ۶۸ در زندان بود و پس از آزادی از ایران خارج شد و زندگی در مهاجرت را آغاز کرد.
در مهاجرت در کنار کارهای حرفه ای خودش، به فعالیت های سیاسی و حقوق بشری پرداخت. از بنیانگذاران و اعضای اولیه اتحاد جمهوریخواهان ایران هست . در چهار همایش اولیه ی این اتحاد به عضویت شورای هماهنگی برگزیده شد و عضو هیئت سیاسی و اجرایی آن است.
در حاشیه به تحلیل مسائل سیاسی پرداخته و آخرین مقاله ای که نوشته در مورد انتخابات کردستان بوده است. او با نشریات مختلف همکاری دارد.
در دانشگاه برکلی مهندسی برق و کامپیوتر خوانده و هم اکنون در زمینه ی مدیریت و امنیت شبکه های کامپیوتری و ارتباطات مشغول است.
رضا فانی یزدی قبل از شروع سخنانش، یاد علی اشرف درویشیان را گرامی داشت و او را نویسنده ای متعهد و انقلابی نامید که بسیار مورد علاقه و احترام نسل جوان آن زمان بود. او افزود، در این کتاب من جایی خاطره ای از ایشان نقل کرده ام که برایتان می خوانم.
فانی سپس آن بخش از کتاب به این خاطره مربوط می شد خواند. این خاطره مربوط می شد به ۴ آبان ماه سال ۵۷ و آزادی زندانیان سیاسی که علی اشرف درویشیان یکی از این زندانیان آزاد شده بود.
فانی گفت، شب زیبایی بود، اوج انقلاب بود، ما در پوست خودمون نمی گنجیدیم. تمام چیزهایی که توی کتابها درباره ی انقلاب خونده و شنیده بودیم، آن شور و هیجان و از خودگذشتگی همه را اون روزها می دیدیم. اون آرزویی که همیشه به دنبالش بودیم، داشتیم زندگی می کردیم.
فانی در ادامه ی سخنانش یادی کرد از صفر قهرمانی که روز گذشته (۱۹ آبان) هجدهمین سال درگذشتش بود. صفر قهرمانی زندانی سیاسی دوران پیش از انقلاب بود که طولانی ترین مدت زندان ـ ۳۲ سال ـ را تحمل کرده بود. او افسر فرقه دمکرات آذربایجان بود و به همین جرم دستگیر شده بود.
فانی بخشی از کتابش را که به خاطره ای از صفر قهرمانی مربوط می شد، خواند.
می گوید، دیدن این انسانها آن روزها برای خیلی از ما آرزو بود؛ ماهایی که مبارزه می کردیم و دنبال تحقق آرزوهای سوسیالیستی خودمون یا آرزوی تحقق تحول اجتماعی در ایران بودیم؛ تغییر رژیمی که به نظر ما در آن دوران بسیار تنگ نظرانه و دیکتاتورمآب همه چیز رو کنترل می کرد و هیچ فضای تنفسی ایجاد نکرده بود. بسیاری از این افرادی که در زندانها بودند، شاید اگر در کشورهای دیگر زندگی می کردند، اصلا لازم نبود که ۲۵ سال، ۳۰ سال، ۱۰ سال در زندان ها بمانند.
فانی در ادامه به تشریح فضای خاصی که در زمان انقلاب به وجود آمده بود، پرداخت. فضای عاطفی قشنگی که به این جوانان انرژی عجیبی می داد و این تصور را برایشان به وجود می آورد که تمام رویاهایشان تحقق پیدا خواهد کرد.
فانی گفت، هر کسی رویای خودش را در قالب های مختلف تصویر کرده بود. ما طرفداران چپ همه دنبال تحقق رویای خودمان بودیم که سوسیالیسم بود. به همین خاطر اسم کتاب را گذاشتم “سوسیالیسم رویایی من”. این کتاب در سه جلد است دو جلد چاپ شده. اسم جلد اول “در کوران مبارزه ی انقلابی” و جلد دوم هم “دستگیری و بازجویی” و جلد سوم هم که هنوز منتشر نشده اختصاص داره به دوران “زندان وکیل آباد” در شیراز.
چرا اسم این کتاب را گذاشتم “سوسیالیسم رویایی من”. به خاطر اینکه برای ما سوسیالیسم یک رویا و آرزو بود. فقط یک نظام اجتماعی ـ اقتصادی نبود که ما می خواستیم آن را بسازیم، رویایی بود که اگر تحقق پیدا می کرد، به همه چیزهای خوبی که می شد به وجود بیاد، پاسخ می داد. یعنی ما تصورمان این بود که وقتی سوسیالیسم تحقق پیدا می کند، تمام نابرابری های اجتماعی از بین خواهد رفت، عدالت اجتماعی سراسر جامعه را می گیرد، اختلافات قومی ـ ملی ـ نژادی ـ مذهبی، همه رنگ می بازند، سوسیالیسم در واقع پاسخی هست به تمام این مشکلات اجتماعی. و آرزویمان این بود که این تحقق پیدا کنه. تصورمون این بود که در بخشی از جهان این آرزو تحقق پیدا کرده و وارد مراحل بسیار پیشرفته ی سوسیالیستی شده و بسیاری از ما که طرفداران سوسیالیسم روسی بودیم، تصورمون این بود که سوسیالیسم واقعا موجود در شوروی آن زمان وارد فازهای اولیه کمونیسم شده که مارکس می گفت کمونیسم در حقیقت ابتدای زندگی بشر هست، چون تمام نظام های ماقبل کمونیسم، نظام های غیربشری هستند به خاطر مناسبات و روابط درون آنها. و این آرزو بود که ما وارد نظام واقعا بشری می شویم، انسان طراز نوین شکل می گیره و مشکلات جامعه ی بشری همه حل خواهد شد و این به عنوان یک رویا برای نسل ما و نسل قبل از ما، بود.
فانی در جاهایی از خاطراتش که از رویاها و آرزوهای هم بندیانش سخن می گفت بسیار منقلب می شد.
سخنان کامل فانی یزدی را اینجا بشنوید.
بخش پرسش و پاسخ را اینجا بشنوید.
این جلسه جمعه ۱۰ نوامبر ۲۰۱۷ در سالن مموریال نورت یورک برگزار شد.
نشست بعدی کانون کتاب جمعه ۸ دسامبر در همان مکان همیشگی (۵۱۰۰ خیابان یانگ) به معرفی دو کتاب اختصاص دارد:
The Street of Butterflies مجموعه داستان کوتاه نوشته مهری یلفانی به انگلیسی و روزگار شیرین نوشته ی مصطفی عزیزی.
فرح طاهری گرامی، بسیار از شما و همکاران عزیزتان در شهروند و بویژه دوست گرامی آقای زرهی برای نشر این گزارش متشکرم
با احترام فراوان،
رضا فانی یزدی