شهروند ـ درشهروند ستونی به معرفی ایرانیان موفق و دستاوردهایشان در ادبیات، ورزش، هنر، علم، سیاست و حرفه تخصصی شان در هر گوشه ی جهان، حتی در ایران اختصاص داده شده است. می دانیم که خبر بسیاری از موفقیت ها به رسانه ها راه پیدا نمی کند و تنها در جمع کوچک خانواده و آشنایان عنوان می شود، پس اگر فرد موفقی در اطراف خود می شناسید، لطفا به ما معرفی کنید. ما به دنبال مشهورترین ها نیستیم، اتفاقا یکی از اهدافمان این است که بتوانیم آنها را که تا کنون تلاش و خلاقیت و استعدادشان تغییری در زندگی خود و یا دیگران به وجود آورده، ولی دیده نشده اند، به دیگران معرفی کنیم.
در شماره های گذشته مهوش ثابت، آوا هما، سمیرامیس کیا، سونا مقدم، مهدی رضانیا، مریم حفیظی راد، سارا رحیمی، سعید ولدبیگی، نسرین متحده، سوسن رشیدی، بامداد اسماعیلی، عصمت صوفیه، کامران وفا، یارا شهیدی، سایه اسکای، مهران انوری، گلریز قهرمان، وحید رجب لو، شکوفه آذر، زهرا نعمتی، مریم ناظمی، مهسا قربانی، مینو اخترزند، بهروز بوچانی و آرش کمالی سروستانی، بیتا دریاباری، فرح کریمی، گلاره زاده، اشرف قندهاری(بهادرزاده)، تیمور الیاسی، اعضای تیم فوتسال زنان ایران، رضا مریدی، مریم طوسی، گلدی قمری، سیروس حبیب، پریسا تبریز، پی یر امیدیار، امیر خدیر، ساندر ترپهاوس، لیلا اسفندیاری، پیام اخوان، فاطمه معتمدی، دلارام جهانی، دارا بهمنش، مرضیه ابراهیمی، عبدالله رئیسی، لیلی آهی و علی صمدی احدی را معرفی کردیم.
این هفته شما را با ستاره فرمانفرمائیان، مادر مددکاری اجتماعی ایران آشنا می کنیم.
ستّاره فرمانفرماییان زمستان ۱۲۹۹ در شیراز به دنیا آمد. پدرش عبدالحسین میرزا فرمانفرما از شاهزادگان و شخصیتهای با نفوذ قاجار بود و هفت همسر داشت. اولین همسر او عزّتالدوله دختر مظفرالدین شاه قاجار بود و مادر ستّاره به نام معصومه همسر سوم او محسوب میشد. دکتر محمد مصدق پسرعمه ی ستّاره و خواهر ناتنی بزرگترش مریم فیروز، از فعالان سیاسی و رهبران حزب توده ایران پیش و پس از انقلاب بود.
ستاره تا سنین نوجوانی در ایران تحصیل کرد و پس از فوت پدر با تشویق برادرش صبار فرمانفرماییان، در اوج جنگ جهانی دوم برای ادامهٔ تحصیل راهی آمریکا شد. او اولین دانشجوی ایرانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود که در آنجا لیسانس جامعهشناسی گرفت و برای گرفتن فوق لیسانس در مددکاری اجتماعی به دانشگاه شیکاگو رفت. بعد از اخذ فوق لیسانس مدتی را در دانشگاه شیکاگو به مطالعه در زمینهی “حقوق زنان و کودکان” گذراند.
پس از پایان تحصیلات با یک دانشجوی هندی ازدواج کرد و دارای فرزندی به نام میترا شدند. همسرش به دلیل پیدا نکردن کار در آمریکا به هند بازگشت و بعد از مدتی از هم جدا شدند. این اولین و آخرین ازدواج ستاره بود.
ستاره کلاً مدّت ده سال در آمریکا ماند. و سپس به ایران بازگشت. او در سال ۱۳۳۷ مدرسهٔ عالی مددکاری اجتماعی تهران را تأسیس کرد به شیوهای تخصصی و مدرن به آموزش داوطلبان مددکاری پرداخت.
مدرسهٔ عالی مددکاری اجتماعی بعد از چندسال فعالیت با مجوز وزارت علوم به دانشگاه ارتقا یافت و از طریق کنکور سراسری در دو مقطع لیسانس و فوقلیسانس دانشجو جذب میکرد. این مدرسه و شاگردان ستاره فرمانفرماییان خدمات اجتماعی و حمایتی بسیاری را در پرورشگاهها، محلههای فقیرنشین، مدارس، زایشگاهها و درمانگاهها تعریف و اجرایی کردند.
شاگردان فرمانفرماییان با نظارت او در محلهٔ روسپیخانههای تهران ـ شهرنو ـ درمانگاه و محلهای ویژهای برای ارائهٔ خدمات بهداشتی و درمانی به زنان روسپی راهاندازی کرده بودند و در آتشسوزی بزرگ این محلهدر دههٔ چهل، در مهار آتش به مأموران آتشنشانی کمک کردند.
از دیگر اقدامات ماندگار او تأسیس «مراکز رفاه» در محلّههای فقیرنشین تهران و حاشیهٔ تهران بود که به کودکان و خانوادهها کمک میکردند. او همچنین اوّلین کسی است که سیستم آموزشی در مهدکودکها را در ایران براساس اصول تربیتی مدرن تغییر و تحوّل داد.
ستّاره فرمانفرمایان در سالهای دهه ی ۵۰ و ۶۰ میلادی، به دعوت سازمان ملل متحد، برای اجرای طرحهای مددکاری اجتماعی در خاورمیانه به عراق و پس از آن به مصر، سوریه و لبنان سفر کرده بود.
وی در راه احقاق حقوق زنان ایرانی بسیار تلاش کرد و حتی ملاقاتی نیز با محمدرضا شاه داشت. تصویب «لایحه ملی تنظیم خانواده» با تلاش او ممکن شد.
بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، برخی شاگردان مذهبی مدرسهی ستاره فرمانفرماییان که پیشتر او با درخواست بورس تحصیلی آنها به دلیل نمرههای نامطلوب مخالفت کرده بود، او را دستگیر کرده و تحویل مدرسه رفاه که مقر آیتالله خمینی و همراهان او در روزهای اول انقلاب بود، دادند.
ستاره در زیرزمین مدرسهی رفاه بازجویی شد و به دلیل شرکت در کنفرانسی با محور مددکاری اجتماعی در اسرائیل به همکاری با صهیونیستها و طاغوت متهم شد. بازجو و دانشجویان انقلابی که وی را دستگیر کردند، خواهان مجازات اعدام برای او بودند.
آیتالله محمود طالقانی که ستاره فرمانفرماییان را به دلیل سالها خدمات داوطلبانه او و شاگردانش در محلههای محروم و در مهار آتشسوزی بزرگ محلهی شهرنو میشناخت، وساطت کرده و موجبات آزادی وی را فراهم کرد.
ستاره فرمانفرماییان چند ماه بعد در سال ۱۳۵۸ ناگزیر از ترک ایران شد و در لسآنجلس سکونت کرد و در آنجا نیز تدریس مددکاری را ادامه داد و در پروژههای مختلفی با سازمان ملل همکاری کرد.
دانشگاه هاروارد نام ستاره فرمانفرماییان را به عنوان یکی از زنان پیشرو در علم مددکاری در لیست زنان تأثیرگذار تاریخ آمریکا قرار دادهاست. او خاطرات زندگی و کار حرفهای خود را در کتابی با عنوان “دختری از ایران” منتشر کرده و این کتاب در ایران بارها تجدید چاپ شده است.
ستّاره فرمانفرماییان همچنین بخشی از تحقیقات خود و شاگردانش را به صورت کتاب منتشر کرده است:
* مددکاری اجتماعی در مقام توسعه اجتماعی: یک تاریخچه (۱۳۷۵)
*آن سوی دیوار چین (۱۳۵۶)
*ازدواج زودهنگام و حاملگی در سنین پایین در جامعه سنتی و اسلامی (۱۳۵۴)
* معضل فحشاء در شهر تهران (۱۳۴۸)
* کودکان و معلمان (۱۳۴۵)
* شرحی گزیده از رفاه اجتماعی و تنظیم خانواده در ایران (۱۳۴۴)
* نیازهای کودکان (۱۳۳۹)
دستاوردها:
*جایزهی “انجمن منع خشونت خانگی” کالیفرنیا
*جایزه مجمع ایرانیان برای یک عمر تلاش و حمایت عملی از باور به تساوی حقوق زنان ۲۰۰۴
*جایزهی دستاورد «نقرهای» YWCA در سال ۱۹۹۳
*ماه مارچ ۱۹۹۳: قدردانی شهر لسآنجلس.
*ماه مه ۱۹۹۳ : قدردانی ناحیهی لسآنجلس.
*جایزه شایستگی فارغالتحصیلان توسط دانشگاه کالیفرنیای جنوبی .۱۹۶۳
ستاره فرمانفرماییان، مادر مددکاری اجتماعی ایران، سوم خرداد ۱۳۹۱ هجری شمسی( ۲۳ میسال ۲۰۱۲ میلادی)، در لس آنجلس و در سن ۹۱ سالگی درگذشت.