از سری«گزینه های مبارزاتی و جایگزین ها»

 

– سلطه سیاست دینی و ارتجاعی آیت الله خمینی جلوی هرگونه تحول دمکراتیک را گرفت

– اسلامگرایان از پیش از انقلاب مدل حکومتی خود را بهترین سیستم سیاسی معرفی کردند

 

– در چهل سال اخیر کشور ما با این رژیم اسلامی فاسد فرصت های بزرگی را از دست داد

– از دیماه سال پیش کل هیات حاکمه یعنی بیت خامنه ای و اصولگرا و اصلاح طلب، زیر پرسش جدی قرار گرفته اند

– مردم ایران نیروی عمده هر نوع تغییری در اوضاع کنونی هستند، اما به احزاب قوی  مجهز نیستند و نیروهای اپوزیسیون پراکنده اند

– مبارزات مدنی و اقتصادی، مردمی و اعتصابهای سراسری و سیاسی از مناسب ترین شیوه ها  برای فروپاشیدن حکومت هستند

– جمهوری و دمکراسی پلورالیستی بهترین شکل برای پاسخ به نیازهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مردم است، این جمهوری باید متکی به آزادی و انتقاد آزاد واز دین جدا باشد

 

 

اگر همین اندک زمانی که از شروع و انجام این سری از گفت وگوها را در نظر بگیریم، آنگونه که این قلم دنبال کرده، روشن می شود که دو پرسش کلیدی که در این گفت وگوها مطرح می شوند، نه تنها پاسخ های کم و بیش متنوعی از افرادی که با آنها صحبت می شود، گرفته و می گیرد بلکه اهمیت آنها بیشتر و بیشتر نمایان می شوند.

این بار این پرسش ها را با دکتر جلال ایجادی در میان گذاشته ایم. دکتر جلال ایجادی پیشینه تجربی و علمی بسیار طولانی و ارزشمندی درباره مبارزات مردم ایران دارند. از شما دعوت می کنیم که پاسخ های ایشان را با دقت بخوانید و در شبکه های اجتماعی در اختیار دیگران هم بگذارید با این امید که این سخنان گرهی هر چند کوچک از دشواری های مبارزه مردم ایران با حکومتی که چهل سال است آنها را گروگان گرفته باز کند.

 

 

از چه زمانی و به چه دلیل از ایران به اروپا آمده اید؟

ـ پس از پایان دبیرستان در دارالفنون تهران، در ابتدای دهه هفتاد میلادی برای تحصیل به فرانسه آمدم. در دانشگاه سوربن پاریس در رشته جامعه شناسی درس خود را به پایان رساندم. در ایران در دوره دبیرستان در زمینه سیاسی و ادبی بسیار فعال بودم و زمانی که به فرانسه آمدم به کنفدراسیون دانشجویان ایران پیوستم. در فرانسه هدف من کسب دکترا در جامعه شناسی و بازگشت سریع به ایران بود. بازگشت من با حوادث انقلاب اسلامی توأم شد و موج قدرتمند افکار اسلامی در جامعه و سلطه سیاست دینی و ارتجاعی آیت الله خمینی جلوی هرگونه تحول دمکراتیک را گرفت. در این دوره دوباره مجبور به مهاجرت شدم و به فرانسه بازگشتم. از میانه دهه هشتاد میلادی، برای فعالیت شغلی وارد دانشگاه پاریس شدم و به تدریس مشغول شدم. از آن زمان تا امروز در چند دانشگاه برجسته پاریس درس می دهم. در کنار تدریس دانشگاهی به کارهای تحقیقی متعددی مشغولم. فعالیت من در زمینه زیست محیطی و در بررسی هرمنوتیک قرآن و بررسی آسیب های اجتماعی، بیانگر پژوهش های گوناگون من می باشد. تازه ترین کتاب من «جامعه شناسی آسیب ها و دگرگونی های جامعه ایران» است، که روی آمازون یافت می شود.

شما مسائل و مصیبت های مردم ایران را به طور جدی دنبال می کنید، به مناسبت های مختلف و رخدادها تحلیل های آموزنده ای از آنها ارائه می کنید.  به طور کلی درباره وضعیتی که به لحاظ تاریخی ما در آن قرار گرفته ایم، چه نظری دارید؟

ـ طی چهل سال حکومت اسلامی، به تلاش خود در تحلیل جمهوری اسلامی و قدرت سیاسی  دینی و خودکامگی ولایت فقیهی و نیز به نقد وزنه ی خرافات در ذهنیت اجتماعی و نقد تخریب محیط زیست ادامه دادم.

اسلامگرایان از پیش از انقلاب مدل حکومتی خود را بهترین سیستم سیاسی معرفی کردند، ولی ما به تجربه دیدیم که حکومت اسلامی یک استبداد دینی شیعی ست و در تناقض با حقوق بشر است. اقتصاد آن نفتی و رانتی ست و سیاست آموزشی اش برای بسط  تحمیق و خرافه گرایی جهت تحکیم قدرت حاکمان و مدل حکومتی اش دینی می باشد.

این حکومت با توجه به دوران بین المللی کنونی و با توجه به ثروت های طبیعی و انسانی ایران، یک رژیم نابود کننده ی فرصتها و امکانات است. این رژیم با بن بست قطعی مواجه است، زیرا اختلاف درون حکومتی میان اصولگرا و اصلاح طلب و نظامیان و بیت آقای خامنه ای و تکنوکراتها به طرز عریان گسترش یافته است و شیوه های مدیریتی آنها بسیار کهنه و فرسوده و سرکوبگرانه است.

اعتراض و مبارزه مردمی به وسعت و عمق جدیدی رسیده اند و از دیماه سال پیش کل هیات حاکمه یعنی بیت خامنه ای و اصولگرا و اصلاح طلب، زیر پرسش جدی قرار گرفته اند. فکر میکنم که جامعه آگاه، و خواهان پایان دادن به این حکومت می باشد.

 

در تاریخ تمدن بشری و از دیدگاه تاریخ سیاسی هیچ کشوری یا موقعیتی را مانند چهل سالی که ما ایرانیان در چالشی گسترده  با آن روبرو هستیم، می شناسید؟

 

ـ رویدادهای تاریخی هرگز یگانه نیستند، زیرا تاریخ و شرایط اجتماعی و بازیگران اجتماعی همیشه متفاوتند. هجوم اعراب مسلمان و مغولان ضربات سنگینی به ایران زمین وارد ساختند. سلسله قاجار به خاطر شکست های سیاسی نظامی و فساد دربار و عقب ماندگی اجتماعی و فرهنگی، یک دوره بزرگ از تیره بختی ما بود. در تاریخ جهانی تسلط نژادی هیتلریسم و دوره گولاک استالینیسم و کشتار پول پوتیسم، دوره های دردناکی برای بشریت بودند. تمام رژیم های دیکتاتوری و مذهبی و نظامی توانایی های بسیاری را نابود ساختند.

 

 

تاریخ بشریت با یک خط مستقیم از ترقی ترسیم نمی شود. در چهل سال اخیر کشور ما با این رژیم اسلامی فاسد فرصت های بزرگی را از دست داد. در اقتصاد متعارف جهانی طی همین سالها، کره جنوبی به دهمین اقتصاد جهان تبدیل شد، چین به یک قدرت اقتصادی و صنعتی و مالی درجه اول تبدیل شد.

رژیم ثروت های کلان  ما را در راه جنگ در خاورمیانه، سیاست اتمی و فساد همه ی حاکمان نابود ساخت و جوانان و فرهیختگان و متخصصان بیشماری را مجبور به مهاجرت نمود. ما در برابر چالش بزرگی هستیم. ماندگاری حکومت کنونی جز فقر و سرکوب و خرافه ی بیشتر تولید نمی کند و ما با این رژیم بازندگان تاریخ هستیم. باید معادله را تغییر داد. ما سزاوار حکومت بهتری می توانیم باشیم. ما اگر به ترس خود غلبه کنیم، به نقد دین و خرافات بپردازیم، افکار علمی و فلسفی و محیط زیستی  را انتشار دهیم، نهادهای قوی بسازیم و یاران مهربانی باشیم، می توانیم بر ظلمت جمهوری اسلامی غلبه کنیم.

 

راه های برون رفت از این اوضاع تیره ای که به وسیله حکومت اسلامی و به علت نادانستگی خودمان در کشور ما، زندگی مان را هرروز بدتر و بدتر می کند، کدام است؟

 

ـ راه های برون رفت کدامند؟ یکم، فرهنگ سازی برای تقویت ایده دمکراسی و آزادی در ذهن نخبگان و کل مردمان.

دوم ایجاد و تقویت رسانه های مستقل خبررسانی که جامعه را از تحلیل درست آبیاری می کنند.

سوم، ایجاد نهادها و احزاب لائیک و سکولار و دمکرات برای ساماندهی اعتراض و مبارزه مردمی.

چهارم، اعتمادسازی و شفاف سازی در جنبش سیاسی اپوزیسیون.

پنجم، تقویت ضرورت اتحاد اپوزیسیون دمکرات و جمهوری خواه و سکولار و مردمی برای دفاع از تمامیت ارضی و تدارک پایان دادن به جمهوری اسلامی.

ششم، برای بیرون رفتن از این تیرگی باید گفت که این نظام  قابل اصلاح نیست و تمامیت آن مردود است. باید به تغییر کل رژیم پرداخت.

گردانندگان حکومت استبدادی مذهبی دانسته این اوضاع را به وجود آورده؛ شکنجه کشتار آزادی خواهان، ناقدان دین اسلام و قرآن، بر باد دادن ثروت ملی، از بین بردن محیط زیست، اقتصاد ورشکسته، ایجاد وسیع فقر، فحشاء و اعتیاد، دچار کردن ایران به انزوای تقریبا کامل،  و  یا آنگونه که گروهی باور دارند از سر بلاهت این چهل سال را به گونه ای طرح ریخته و طی کرده اند که به اینجا رسیده ایم؟

ـ ما در قرن بیست و یکم هستیم و دوران کنونی دوران حقوق بشر و دمکراسی و آزادی و حفظ محیط زیست و ارتقای فرهنگی ملتهاست. سیاهی ها ما را رها نخواهند کرد، تروریسم اسلامی و فساد و جنایت ادامه خواهند داشت، پوپولیسم و عوامفریبی و جنگ تکرار خواهند شد، ولی شما اگر سیر حرکت جامعه بشری را نگاه کنید دمکراسی در جهان افزایش یافته و امروز مردمانی هستند که از رفاه و آرامش بیشتری برخوردار شده اند.

جمهوری اسلامی محل تلاقی خشونت و دین اسلام و رانتخواران و فاسدان و تبهکاران است. قرآن و احکام اسلامی متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش بر قانون اساسی این رژیم و روح قوانین کشوری غالب هستند. این وضع نفس ها را خفه کرده است و شخصیت تاریخی ما را منکوب کرده است. کشور ما باید از این نظام دینی بیرون بیاید. کشوری که زیر سلطه اسلام است ذلیل و بدبخت است. رژیم ولایت فقیهی در حاکمیت است، زیرا مهندسی شده است. این حکومت را ایدئولوگ و استراتژیست و سیاستمدار و دیندار جهت می دهند، نظامیان و بوروکراتها و آخوندها آن را هدایت می کنند، نیروهای بین المللی از آن حمایت می کنند.

اسلامگرایان شیعه پس از قرنهای متمادی برای بار اول در رأس قدرت سیاسی قرار گرفتند و بنابراین با قدرت تمام مخالفان را می کشند و با توطئه و دروغ و آیات الهی موقعیت خود را مستحکم می کنند. حاکمان به خودی خود از قدرت نخواهند افتاد، آنها را باید با زور و مبارزه مردمی و فشار جهانی و هوشیاری و استقامت سیاستمداران صادق به زیر کشید.

کشمکشی که موضوع این گفت و گوست، دو طرف اصلی دارد، حکومت و مخالفانش و البته عامل و یا نیروهای سومی هم وجود دارند و این سومی دیگر کشورهای جهان و بویژه کشورهای قدرتمند مثل ایالات متحده، روسیه، چین، اسرائیل، کشورهای اتحادیه اروپا، کشورهای منطقه و … هستند. به نظر شما در این موقعیت تاریخی و حساس هر یک چه کرده، چه می کنند و حاصل برای مردم ایران چیست؟

ـ یک جدال بزرگ در جریان است: جامعه و مخالفان سیاسی خواهان پایان دادن به حکومت اسلامی است. رژیم با سرکوب و پول و تزویر، خود را در بالا نگه داشته است و آمریکا و اسرائیل خواهان ضربه به رژیم هستند حال آنکه اروپا و روسیه و چین خواهان نگهداری رژیم و معامله با او هستند.

متاسفانه مردم ایران به احزاب قوی  مجهز نیستند و نیروهای اپوزیسیون در پراکندگی هستند. البته از نظر همه اپوزیسیون قابل اعتماد نیست. برخی سیاستها و رفتارهای اپوزیسیون قابل انتقاد هستند. مجاهدین شفاف نیستند و دمکراسی نمی خواهند، سلطنت طلبان در تفرقه اند و بخشی از آنها در نوستالژی دیکتاتوری ساواکی هستند. چپ ها در پراکندگی هستند و فاقد بینش اقتصادی روشن هستند و معلوم نیست به چه چیز پیشین خود انتقاد دارند. نواندیشان دینی و اصلاح طلبان دوباره در پی تحمیل کردن حکومت دینی با اسلام «رحمانی» شان هستند و می خواهند رانت اسلامی خود را حفظ کنند. نیروهای قوم گرا فاقد شفافیت هستند و حفظ تمامیت ارضی ایران مورد توجه آنان نیست و گاه به قدرت های خارجی و منطقه ای دل بسته اند. نیروهای سکولار و لائیک و جمهوری خواه و سوسیال دمکرات و اکولوژیست، پراکنده و فاقد تشکیلات یکپارچه هستند و گاه دستخوش بی اعتمادی متقابل هستند.

در اپوزیسیون دمکراتیک پتانسیل و توانایی بزرگی موجود است که باید مورد استفاده قرار گیرد. اتحاد یا همکاری آنها بر پایه دمکراسی و پارلمانتاریسم و لائیسیته و یکپارچگی ایران ضروری است. اگر اپوزیسیون قوی تر شود رژیم ناتوانتر می شود. با توجه به این وضعیت اقدامات پنهانی حکومت برای ایجاد تفرقه بسیار بالاست. اپوزیسیون سازی در جریان است. ما به اپوزیسیون واقعی و دارای شناسنامه نیازمندیم. اپوزیسیون با قدرت، با چهره، با نفوذ و با اعتبار، جامعه جهانی را متوجه خود خواهد ساخت.

به نظر منطقی است و می توانیم بگوییم که مردم ایران نیروی عمده هر نوع تغییری در اوضاع کنونی هستند. شما مردم ایران و مبارزاتشان را تا به اینجا چگونه می بینید و تحلیل می کنید؟

ـ مبارزه زنان، دانشجویان، کارگران، کشاورزان، روشنفکران، هنرمندان، کنشگران حقوق بشر و محیط زیست، در طول زندگی جمهوری اسلامی همیشه وجود داشته است. از مبارزه ضد حجاب اسلامی و اعتصاب های کارگری تا مبارزه علیه ولایت فقیه با شعار مرگ بر خامنه ای و کل هیات حاکمه اصولگرا و اصلاح طلب، همه اشکال گوناگون این مبارزه بزرگ می باشند.

رژیم ایران رژیم تبعیض فرهنگی و سیاسی و قومی و زبانی و دینی است. همه ایرانیان در تمام استانهای کشور و تمامی مردم آذری و کرد و بلوچ و ترکمن و عرب و تهرانی و بوشهری و مازندرانی و مشهدی و خوزستانی و کرمانی و شیرازی و اصفهانی و غیره زیر فشار بوده و از این رژیم ستم دیده اند. همه این مردمان بخش های ملت ایران هستند و از هم سرنوشتی تاریخی و فرهنگی برخوردار هستند. نفع همه آنها پایان دادن به جمهوری اسلامی است. مبارزه ایرانیان متنوع بوده ولی از سازماندهی قوی برخوردار نبوده است بنابراین ساماندهی مبارزه و شفافیت برای رسیدن به یک حکومت لائیک و دمکراتیک لازم است. آزادی محصول آگاهی و بلوغ سیاسی و اتکا به نیروی خود است.

 

گروهی از این مردم که به راحتی می توان گفت اکثریت آنها مخالف نظام و نظم موجود هستند، در خارج از کشور هستند. اپوزیسیون داخل و خارج کشور را چقدر در هدف شان که فرو پاشاندن رژیم است موفق و یا ناموفق می دانید و چرا؟

 

ـ اپوزیسیون داخل به خاطر استبداد موجود از سازماندهی محروم است و این اپوزیسیون بیشتر خود را به صورت شخصیت های سیاسی و فرهنگی و حقوق بشری نشان میدهد. وضعیت کنونی فشار اپوزیسیون داخل برای گسترش مبارزه جهت فروپاشاندن مناسب و کافی نیست. در صورت برآمد جنبش اعتراضی و اعتصابی سراسری ما با بهترین شرایط برای به لرزه درآوردن رژیم مواجه خواهیم بود.

اپوزیسیون خارج نیز باید به سازماندهی بیشتر بپردازد و به ایجاد شورای مدیران یا رهبران دست زند تا از قدرت لازم برخوردار گردد. قدرت نمایشی و سیاسی اپوزیسیون هنوز ضعیف است. تلاش های زیادی در جریان است. آنها را باید تشویق نمود و یاری رساند.

 

با توجه به شناخت گسترده و عمیق تان درباره آنچه در اینجا به صورت مختصر به آن پرداختیم، چه شیوه یا شیوه های مبارزه را بهترین و کم هزینه ترین شیوه برای براندازی حکومت اسامی توصیه می کنید؟

 

ـ شیوه مبارزات مدنی و اقتصادی و مردمی و اعتصابهای سراسری و سیاسی از مناسب ترین شیوه ها می باشند. تمایل به اعمال قهر و خشونت را در دو طرف باید مهار نمود. مبارزه مسالمت آمیز ولی پرقدرت  و با سازماندهی سراسری کمر رژیم را می شکند. هنگامی که کارگران بنگاه های تولیدی و کامیونداران و دانشجویان و زنان و کارمندان، به صورت وسیع به میدان آیند عمر رژیم کوتاه است. بطور مسلم در تجربه دیده ایم که جنایتکاران بسیجی و نظامی اسلحه خواهند کشید ولی طغیانی مردمی کارساز خواهد بود و این طغیان به فرماندهی و رهبری سیاسی نیازمند خواهد بود. همه بخش های جنبش باید به یکدیگر پیوند بخورند و تمام شبکه های اجتماعی و رسانه ای باید خبررسانی کنند.

بعد از ساقط کردن این حکومت با توجه به شناخت شما از ایران و ایرانیان و وضعیت کنونی جهان و تحولات قابل پیش بینی دراز مدت آن، چه ساختار سیاسی و حکومتی را بهترین حکومت برای ایران می دانید؟

ـ انقلاب مشروطه ایران قانون را تجربه و تا حدودی استبداد را محدود کرد. این تلاش در چارچوب مشروطه سلطنتی بود. امروز در جهان اکثر مطلق تجربه های خوب در شکل جمهوری خواهی شکل می گیرد. از جنگ جهانی دوم کشورهای بسیاری از استعمار و دیکتاتوری نظامی درآمدند و به سوی جمهوری پیش رفتند. البته جمهوری های تقلبی نیز به وجود آمد، ولی علیرغم این حکومت های غیر مردمی و پوپولیستی و نظامی، جمهوری و دمکراسی پلورالیستی بهترین شکل برای پاسخ به نیازهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مردم است.

بر خلاف نظام پادشاهی، دمکراسی جمهوریخواه به امتیازات موروثی اعتقاد ندارد و نمایندگان مردم در هر دوره تغییر می کنند. این جمهوری با مشخصات جهانی کنونی باید متکی به آزادی و انتقاد آزاد باشند و باید از دین جدا باشد. در کشور ما با اسلام سیاسی باید مبارزه و مدل تبلیغاتی اسلامگرایان سنتی و مدرن را باید مورد انتقاد قرار داده و الگوی قدرت غیردینی را شناساند.

با افتادن رژیم خامنه ای نواندیشان و اصلاح طلبان دینی خواهان حکومتی هستند که هنوز از اسلام قوت می گیرد. به طور تاریخی اسلام برای جامعه ی ما زیان های بسیاری موجب شد و ما تجربه ی سیاه جمهوری اسلامی را نیز دیدیم.

در حکومت آینده هرکسی دین و ایمان خود را در دل خواهد داشت ولی حکومت و قوانین کشوری باید از دین بطورکلی و از دین اسلام و شیعه گری جدا باشد.

* علی شریفیان، روزنامه نگار آزاد در رشته هنر و علوم ارتباطات درس خوانده، از همکاران شهروند در مونترال است. مقالات او در زمینه مسائل هنری، اجتماعی، هنر و فرهنگ و امورسیاسی کبک و کانادا علاوه بر شهروند در رسانه های مختلف منتشر می شوند.