در این سال سپری شده، من بیشتر وقتم را با نوشته های صادق هدایت گذراندم. نمی دانم چرا صد و پانزده سالگی هدایت، آنقدر برایم مهم شده است که در یک سال دو بار به سراغش رفته ام، یکبار در ماه فوریه گذشته، ماه سرمای سخت تورنتو، اجرائی از دو نوشته صادق هدایت را برای صحنه آماده کرده بودم،  “مرده خورها” و “محلل”  که اولی در حال و هوای دوران هدایت اجرا شد، و دومی در حال و هوای مدرن امروز. خوشحالم که با استقبال مردم فرهنگ دوست تورنتو در آن سرمای  سخت و طوفانی روبرو شده بود و شرمنده از تماشاچیانی که مجبور شده بودند، بدون این که نمایش را ببینند، به خاطر محدود بودن امکان جای سالن بازگردند و من خجالت زده آنها شدم و همانجا قول دادم که دوباره نمایش هایی از “صادق هدایت” در تورنتو اجرا کنم و حالا به قولم وفا کردم و دو داستان از صادق هدایت را برای صحنه با همراهی یاران نمایشی ام اماده کرده ایم و روز شنبه ۱۳ ماه اکتبر در حضور شما عزیزان اجرا می کنیم. دو نمایش عبارت است از “مرده خورها” که در اجرای قبل هم اجرا شد، با این تفاوت که مقادیری در متن تغییر ایجاد شده و دو دیگر این که اکثر بازیگران تغییر کرده اند. و اما نمایش دوم “طلب آمرزش” صادق هدایت است که حدود صد سال قبل نوشته شده، اما انگاری که این داستان را برای امروز ما نوشته است!

داستان انسانهایی که پای پیاده برای زیارت عازم کربلا هستند تا گناه هایشان بخشوده شود! انسان های ساده اندیش که فکر می کنند هرگونه خباثت با زیارت پاک و منزه می شود. این داستان چندسال اخیر را که راه کربلا باز شده، تداعی می کند!

این نمایش را براساس متن صادق هدایت و بر مبنای تجربه های کار با دوربین و تلویزیون نوشته ام. یعنی از تجربیات دوربین برای صحنه استفاده کرده ام. اکثر صحنه ها تابلوهای نقاشی اند.  و خلاف اکثر تئاترها که حرکت های صحنه توسط بازیگران به وجود می آید، در این نمایش ابتدا حرکت های صحنه نوشته شده و بعد دیالوگ ها را نوشتم. در واقع هر صحنه اول کارگردانی و بعد نوشته شده است. برای من که تجربیات بسیاری در کارگردانی تئاتر و تلویزیون داشته ام، حرکتی نو است.

در اکثر کارهای تلویزیونی ام از تجربه های تئاتری ام استفاده کرده ام و این بار برای صحنه از تجربه های دوربین استفاده کرده ام. در خیلی از تئاترها از دوربین فیلمبرداری هم استفاده شده است، (مثل چندکار از پرویز صیاد) ، ولی در این کار از دکوپاژ (حرکت صحنه و دوربین) استفاده شده است. یعنی از قبل حرکت بازیگر و صحنه نوشته شده است و بازیگر باید در محدوده نور حرکت کند و از کدام سمت به کدام سمت و غیره ….  تمرین ها برای خودم لذت بخش بودند.

متن های صادق هدایت برای نمایش بسیار سخت اند، به خاطر اینکه یا خیلی قصه ساکن است، مثل مرده خورها، و یا بسیار پرجنب و جوش و پر حرکت مثل طلب آمرزش و یا علویه خانم و …. و کارگردانی که دست به تنظیم و اجرای این داستانها می زند، بسیار ریسک می کند، آنهم با امکانات خارج از کشور برای تئاتر تبعید. در جایی “غلامحسین نوشین” پدر تئاتر مدرن ایران، درباره نمایش هایی که صادق هدایت نوشته است می گوید: هدایت نمایش هایش را طوری نوشته است که هیچ به اجرای آن فکر نکرده است. حال وای به حال داستان هایش که دستش بازتر بوده است. ولی این یکسالی که سردر گریبان در نوشته های هدایت بودم، به چند نتیجه رسیدم، اول از همه نوشتن نمایشنامه ای درباره  خود صادق هدایت، و بعد اینکه: صادق هدایت نویسنده ای بود که هیچ گاه برای خوانندگانش موعظه نکرد و راهنمایی های اخلاقی ارائه نداد و بیش از هر نویسنده دیگری در ایران جانب آزادی فردی را گرفت و از آن دفاع  کرد.

نویسنده ای با قریحه ای برای انتقاد کردن. نویسنده ای که بسیار از زمان خود جلوتر بود، تا حدی که سالها بعد از مرگ جسم اش فهمیدند که چه نوشته است. نویسنده ای که از نظر من هر بار که کتاب هایش را می خوانی ناکشف شده های جدیدی را کشف می کنی!

نویسنده ای که با رئالیسم داستانی شروع به نوشتن کرد و در سوررئالیسم داستانی قصه نویسی اش را به پایان رساند.

 امیدوارم که با اجرای این دو نمایش  با همراهی یاران نمایشی ام توانسته باشیم اندکی از زحمات صادق هدایت را نشان دهیم و دوباره ترویج کنیم که نوشته هایش را بخوانند.

با اجرای روز شنبه ۱۳ اکتبر دوباره صدوپانزدهمین سال میلادش را فرخنده و مبارک بداریم.  اگر دوستان عزیز من: فرشیده نسرین – ساقی عقیلی –  بهرنگ رهبری – صدف کوروش نیا – مهتاب رضوانی – راژان صلاحی- حمید دهقان –  سیفی بهپور  همراه من نبودند، امکان بر صحنه بردن این نمایش ها نبود. در ضمن طراحی گریم به عهده فرشیده نسرین است و طراحی پوستر و بروشور با بَبی احمری.  راستی در همان  شب اجرا در سالن انتظار چندین نقاشی و طراحی هدایت هم به نمایش گذاشته می شود.

به امید دیدار در روز شنبه ۱۳ اکتبر، ساعت ۸ شب در:

Fairview Library Theatre

 ۳۵ Fairview Mall Dr.