نگاهی به کارنامه ی بهمن مقصودلو، نویسنده، منتقد و فیلمساز

 بهمن مقصودلو، نویسنده، منتقد و فیلمساز بارها برای معرفی فیلم یا کتاب به تورنتو آمده است، اما این بار به دعوت شهروند و با حمایت کانون کتاب تورنتو، گروه هنری موج نو، دریچه های روبرو و سرای بامداد، برای حضور در برنامه ای آمد که گونه ای بزرگداشت او و نگاهی به کارنامه ی پربارش در نزدیک به نیم قرن تجربه و فعالیت بود.

یکشنبه ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۸ در سالن بزرگ بنیاد کوروش برنامه ی “نگاهی به کارنامه ی بهمن مقصودلو” برگزار شد.

حسن زرهی، سردبیر شهروند، گرداننده مراسم بود. او رسم خوب بزرگداشت و به دیده گرفتن آثار هنرمندان و نویسندگان را رسمی شایسته خواند که از زمان بزرگداشت دکتر رضا براهنی در سال ۲۰۰۵ پایه گذاری شد و ادامه یافت و امروزه رسمی جاافتاده برای جامعه ی ایرانی ـ کانادایی تورنتو است.

ابتدا فیلمی ۲۵ دقیقه ای پخش شد درباره ی دهه ی ۳۰ سینمای ایران و با یاد ویدا قهرمانی و ناصر ملک مطیعی که هر دو خرداد ماه سال جاری(۱۳۹۷) درگذشتند.

پس از نمایش فیلم بهمن مقصودلو در پیوند با کارهایش سخن گفت.

 

بهمن مقصودلو در آغاز سخنانش داشتن دوستان خوب در گوشه و کنار جهان را از بخت خوب خود خواند و تشکر کرد. او به عمید نائینی (روزنامه نگار با تجربه) در ردیف اول اشاره کرد و از عمید نائینی، حسن زرهی، نسرین الماسی، شهروند، امیر مهیم، سعید حریری، کانون کتاب تورنتو، عارف محمدی، گروه موج نو، بهرام بهرامی و نظام کیائی برای دوستی و همراهی شان تشکر کرد.

در ادامه دکتر مقصودلو از دلایل پا نگرفتن سینمای دهه ی ۱۹۳۰ ایران گفت.

وقتی سینما در ایران درست شد از ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۵ تعداد ۹ فیلم سینمایی ساخته می شود که پنج تا از این فیلم ها در هند ساخته می شود. این پنج فیلم را نمی توان فیلم ایرانی خواند.

مقصودلو افزود، در بستر اقتصادی شکوفاست که هنر شکوفا می شود، در بستر اقتصادی شکست خورده و ناموفق، هنر رشد نمی کند. اگر در دهه ۴۰ و ۵۰، هنر ایران شکوفا شد، اقتصاد ایران به خاطر نفت رفت بالا.

در غرب وقتی سینما آمد، صنعت جلو رفته بود ولی در ایران ما ۳۰۰ سال خواب بودیم. ما فرهنگ تصویری نداشتیم. تا انقلاب مشروطه مجسمه سازی و پرتره سازی و نقاشی ممنوع بود. موسیقی ممنوع بود. بعد از مشروطه اینها آزاد می شود.

در دوران جنگ جهانی، ما اصلا سینما نداشتیم تا اینکه بعد از جنگ، اسماعیل کوشان به خارج کشور رفت و از سینما چیزهایی یاد گرفت و برگشت میترافیلم را درست کرد و بعد از این که دو فیلم درست کرد عاشق شد و استودیو را آتش زد، ولی چون دکترای اقتصاد داشت سیستم سینمایی را در ایران راه انداخت. استودیو را راه انداخت، ولی نگاه دکتر اسماعیل کوشان، پدر سینمای ایران، نگاه اقتصادی بود و نگاه هنری نداشت.

آوانس اوهانیانس در ۱۹۳۰ و ۱۹۳۲ دو فیلم آبی و رابی و حاجی آقا آکتور سینما را ساخت. فیلم حاجی آقا آکتور سینما فیلم بسیار مهمی ست. او می گوید، زن مسلمان در محیط مردسالار با مردم متعصب ایران، دچار خطر است و نمی تواند رشد کند و به همین خاطر حاجی آقا آکتور سینما را ساخت.

در “دختر لر” هم سپنتا، نه آگاهانه، اما تزش را بر این گذاشت که زن مسلمان جانش همیشه در خطر است.

جلد شهروند ۱۷۲۲

مقصودلو با اشاره به اینکه یک تاریخ مفصل را مجبور است بسیار خلاصه در چند دقیقه بیان کند، افزود: در دهه ی سی، از ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۹، ما ۱۶۴ فیلم سینمایی ساختیم.

در ۱۹۵۹ (۱۳۳۹) ما سینما را بر مبنای هیچ پایه گذاشتیم؛ نه شعور فیلمسازی داشتیم، نه داستان دراماتورژیک می دانستیم چیست، در ایران فرهنگی نبود که به سینما کمک کند. فرهنگی که روی آن سینما بنا شود، نبود. فیلمبرداری و تکنیک وجود نداشت. باید تاریخ را خواند.

و از همه مهمتر جدال سنت و مدرنیته روی بستری که به سرعت می خواهد مدرن شود، المان های لازم را ندارد، سیصد سال خواب بوده، ارزش عکس را نمی داند، فرهنگ تصویری ندارد.

دکتر هوشنگ کاووسی بعد از جنگ به پاریس می رود، سینما می خواند و دکترای حقوق سینما می گیرد و برمی گردد. تنها کسی که فرهنگ دارد و سینما را می شناسد و اصولش را می داند، سال ۱۳۳۲ برمی گردد به جایی که هیچ چیز در این مورد بلد نیستند. سینما دو چیز می خواهد یکی خلاقیت، یکی فرهنگی که پشتش باشد. کاووسی از اولی نه ولی از فرهنگ آن زیاد بهره داشت. فیلمی که ساخت “هفده روز به اعدام” با بازی ناصر ملک مطیعی بود. این هفتادمین فیلم تاریخ سینمای ایران است. این فیلم که به نمایش درآمد به او فحش دادند که فیلم ضعیف است، اما ما نمی فهمیم که دکتر کاووسی آمده در چه محیطی و چه شرایطی این فیلم را ساخته است. وقتی که الان به این فیلم نگاه می کنی می بینی از تمام فیلم هایی که آن موقع ساخته شده، دکوپاژ و ساختار سینمایی اش درست تر است ولی سناریوی آن سناریوی متوسطی ست.

صنعت سینما به رهبری دکتر کوشان به جای اینکه بیاید به کاووسی کمک کند فیلم بعدی اش را بسازد و دانش سینمایی اش را در اختیار جوانان که به سینما آمده اند و بلد نیستند، بگذارد، با هم تقابل کردند در حالی که در تمام دهه ی سی، ما دو نفر در زمینه سینما داشتیم که کارشان را بلد بودند، یکی فرخ غفاری و دیگری دکتر کاووسی. (سخنان بهمن مقصودلو را در وبسایت شهروند بشنوید)

پس از سخنان بهمن مقصودلو، فیلم ۱۵ دقیقه ای از کارنامه مقصودلو به نمایش درآمد.

در ادامه حسن زرهی پیام خانم مهرانگیز کار را خواند و سپس بهرام بهرامی از کارنامه ی فرهنگی بهمن مقصودلو گفت.

بهرام بهرامی با اشاره به اینکه بهمن را حدود ۵۰ سال است که می شناسد، خاطره ی آشنایی و همکاری اش با او را تعریف کرد. خاطرات او از این دوران شنیدنی ست.

بهرامی یکی از کارهای بزرگ مقصودلو را کتاب “علف” دانست که پژوهش مفصلی ست از نحوه ی ساخته شدن فیلم “علف”.

سردبیر شهروند پیام اسماعیل نوری علا را در این بخش از برنامه خواند و از مدیر گروه هنری موج نو، برای سخنرانی دعوت کرد.

 

عارف محمدی گفت در این وقت کم من از زاویه یک منتقد و یک نویسنده ی سینمایی که نقش مهمی در ارتقاء فرهنگ و دانش سینمایی در تاریخ سینمای ایران داشته به این شخصیت نگاه می کنم.

محمدی به سه دوره از تاریخ نقدنویسی به طور مختصر اشاره می کند و به نقش دکتر بهمن مقصودلو در سومین دوره نقدنویسی که دوران تجدد و شکوفایی نقدنویسی در سینماست می پردازد.

زرهی پس از خواندن پیام استاد غلامحسین نامی که قبلا از ایران فرستاده بود ولی خود نیز در جمع حاضران در سالن حضور داشت، از سعید حریری از بنیانگذاران و گردانندگان کانون کتاب تورنتو دعوت به سخنرانی کرد.

سعید حریری به کوتاهی به کارنامه ی بهمن مقصودلو پرداخت و از کارهای مستند او که از بزرگان فرهنگ و هنر و ادب ایران ساخته اشاره کرد و تأکید خود را بر تأثیری که این کارها در درون و بیرون کشور دارد، گذاشت و انتخاب سوژه ها را هوشمندانه خواند.

سردبیر شهروند بخش هایی از پیام مفصل ف. م. سخن به این مراسم را خواند و از نظام کیائی که از مونترال میهمان تورنتو بود، دعوت کرد.

 

نظام کیایی، صدابردار پیشکسوت و بازیگر، رئیس انجمن صدابرداران و عضو هیئت مدیره خانه سینما است. او  که در جوانی همسایه بهمن بوده، از خاطرات شخصی دوران جوانی و رفت وآمد با بهمن و خانواده اش گفت. اینکه چطور در خانه ی آنها همیشه به روی هر کسی که از شهرستان برای کاری به تهران می رفت باز بوده. خاطرات نظام کیایی از آن دوران بسیار شنیدنی ست.

حسن زرهی پیام فرهنگ فرهی  را خواند و از آخرین سخنران، امیر مهیم شاعر، نقاش و برنامه ساز تلویزیونی دعوت کرد.

 

امیر مهیم به آشنایی بهمن مقصودلو با آنتونی کوئین اشاره کرد و اینکه او تهیه کننده ی دو فیلم آنتونی کوئین بوده است.

مهیم در ادامه شعری به نام “همزاد من” را که به بهمن مقصودلو تقدیم کرده، خواند و همچنین تابلویی را که برای بهمن مقصودلو کشیده بود، به او تقدیم کرد.

در پایان مراسم، برای اهدای لوح تقدیری که آقای جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا برای بهمن مقصودلو فرستاده بود، همه ی سخنرانان به همراه عمید نائینی بر روی صحنه حاضر شدند.

آقای علی احساسی، نماینده پارلمان فدرال، لوح تقدیر را آورده بود، اما چون برنامه دیرتر از زمان بندی اش شروع شد و او مجبور بود مراسم را ترک کند، پیش از شروع برنامه لوح تقدیر را تقدیم آقای مقصودلو کرد و مراسم اهدای لوح در مقابل جمع را در پایان برنامه به آقای مهیم سپرد.

 

عمید نائینیکه به دعوت مقصودلو به روی صحنه رفته بود، گفت، درباره ی آقای مقصودلو واقعا همه ی مسائل گفته شد تنها یک نکته وجود داره، آن نکته اینه، بهمن از قبیله ی عاشق هاست، این کارها رو جز عاشق کسی نمیتونه بکنه.

 

بهمن مقصودلو: نیم قرن تلاش فرهنگی

دکتر بهمن مقصودلو منتقد، نویسنده، پژوهشگر سینمائی، تهیه کننده و فیلم ساز بیش از ۴۰ سال است که در عرصه سینمای جهانی فعالیت می کند.  او به عنوان ژوری، سخنران و تهیه کننده و یا فیلمساز در بسیاری از جشنواره های معتبر جهانی شرکت کرده است.

به عنوان نویسنده، منتقد و سردبیر برای نشرکتب “ویژه سینما و تئاتر” جایزه ی فروغ فرخزاد را درسال۱۹۷۴ دریافت کرده است. از جمله کتاب های او “سینمای ایران” در سال ۱۹۸۷ توسط دانشگاه نیویورک منتشر شد. این اولین کتاب مقصودلو به زبان انگلیسی در مورد تاریخ سینمای ایران است که توجه جهانیان را به سینمای ایران جلب کرد. از دیگر کتاب های او “این سوی ذهن، آن سوی مردمک”، “آزادی و عشق در سینما ” و “علف: داستانهای شگفت وناگفته” است.

بهمن مقصودلو تهیه کننده بسیاری از برنامه های هنری تلویزیون ملی ایران بوده و بیش از ده  فیلم سینمائی و  مستند را در آمریکا تهیه کرده است که در بیش از صد جشنواره معتبر و بزرگ جهانی به نمایش درآمده اند.  فیلم “هفت مستخدم” با شرکت آنتونی کوئین هنرپیشه بزرگ جهانی برنامه اختتامیه جشنواره معتبر لوکارنو بوده که برای بیش از هشت هزار نفر با موفقیت در سال ۱۹۹۶ به نمایش گذاشته شد.

فیلم “خواستگاران” (بازیگر) در جشنواره کان ۱۹۸۸و فیلم “منهاتان به روایت ارقام” در سال  ۱۹۹۳ در جشنواره های نیویورک، ونیز و تورنتو به نمایش درآمد.

بهمن مقصودلو با همکاری بهروز مقصودلو با تهیه فیلم کوتاه “زندگی در مه” ۱۹۹۹ اثر بهمن قبادی، با دریافت بیش از ۱۵ جایزه بین المللی رکورد دریافت جایزه و انتخاب در جشنواره های معتبر بین المللی فیلم های ایرانی را شکسته  است. فیلم “خاموشی دریا” (۲۰۰۳) به تهیه کنندگی مقصودلو بیش از شش جایزه ی بین المللی را در بیش از بیست جشنواره جهانی کسب کرده است.

اولین فیلم بهمن مقصودلو به عنوان کارگردان، فیلم کوتاه “اردشیر محصص و صورتک هایش” است که در سال ۱۹۷۲ ساخته  شد و درسال ۱۹۹۶ در جشنواره لایپزیک آلمان به عنوان یکی از بهترین فیلم های کوتاه مستند ایران قبل از انقلاب به نمایش درآمد. «احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادى»،”احمد محمود نویسنده انسانگرا”، “ایران درودی: نقاش لحظات اثیری”،”اردشیر محصص: هنرمند سرکش” و “عباس کیارستمی: یک گزارش” از دیگر مستندهای بلند او هستند که همگی در تورنتو به نمایش درآمده اند. تازه ترین فیلم او درباره ی بهرام بیضایی است که هنوز منتشر نشده است.

بهمن مقصودلو برگزارکننده‌ “فستیوال بین‌المللی و مستقل فیلم کوتاه درباره ایران” در نیویورک و عضو انجمن قلم آمریکاست.

 

پیام های نویسندگان و هنرمندان را اینجا بخوانید.

فیلم این مراسم را که به همت بهرنگ رهبری تهیه شده است، اینجا ببینید.

 

عکس ها از دکتر محمد تاج دولتی